سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۹ - ساعت ۲۲:۲۰

غیبت، قهر خداست نسبت به شیعیان

متن کامل سخنرانی شهادت امام عسکری علیه السلام-۲آبان۹۹:امام عسکری علیه السلام میفرماید «مگر میشود خداوند بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله امتش را رها کند؟ تردید به من یعنی تردید نسبت به تمام ائمه علیهم السلام». این بود که بعد از شهادت امام عسکری علیه السلام خداوند حجتش را حتی یک روز هم در دسترس شیعیان قرار نداد. هنوز هم این قهر خدا نسبت به ما شیعیان ادامه دارد.

مراسم عزاداری سالگرد شهادت امام یازدهم شیعیان حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در هیئت محبین اهلبیت علیهم السلام قم جمعه 2 آبان ۹۹ با سخنرانی حجت الاسلام احمد پناهیان در مسجد مقدس جمکران برگزار شد.

غریب‌ترین امام

امام حسن عسکری(علیه السلام)تقریباً در یک جهت غریب‌ترین امام ما بودند و حجت خدا که خودشان این جهت را تصریح می‌کنند که هیچ یک از معصومین(علیهم السلام)مورد تردید و شک بین مؤمنین به اندازه من قرار نگرفت. «مَا مُنِيَ أَحَدٌ مِنْ آبَائِي بِمِثْلِ مَا مُنِيتُ بِهِ مِنْ شَكِّ هَذِهِ الْعِصَابَةِ فِيَّ فَإِنْ كَانَ هَذَا الْأَمْرُ أَمْراً اعْتَقَدَتْمُوُهُ وَ دِنْتُمْ بِهِ إِلَى وَقْتٍ ثُمَّ يَنْقَطِعُ فَلِلشَّكِّ مَوْضِعٌ وَ إِنْ كَانَ مُتَّصِلًا مَا اتَّصَلَتْ أُمُورُ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى هَذَا الشَّك‏»[1]. شک و تردید هم نه فقط بین مسلمین بلکه بین خود شیعیان، خود نزدیکان امام حسن عسکری(علیه‏السلام)است که حضرتشان یک دلیلی می‌آورند اینجا که جای بحث است، نمی‌خواهیم خصوص این دلیل را بپردازیم. چون یک شرایط خیلی خاصی است، ما بعد از امام حسن عسکری یعنی بعد از شهادت امام حسن(علیه السلام) دیگر نتوانستیم امامی را درک کنیم تا امروز، حتی یک روز. شیعیان، دیگر امامشان مثل خورشید پشت ابر پنهان شد، غیبت صغری و بعد غیبت کبری. در روایات ائمه هم قبلاً با هم زیاد مرور کردیم این روایت را که وقتی خدا به شیعیان غضب می‌کند ما را از آنها می‌گیرد. حالا شما حساب کنید محرومیتِ تا امروز یعنی حدوداً 1180 سال از تاریخ شهادت دارد می‌گذرد و بحث دوران غیبت حضرت است. 1180 سال جامعه بشری محروم شود از امامت و رهبری شخصی مثل بقیه الله الاعظم که رسالتش احقاق حقوق همه انبیاء است، رسالتش تعالی کلمة الله است، ظهور حق است. «وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَ»[2]، رسالتشان تحقق «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»[3]. امامی که رسالتش با رسالت همه انبیاء متفاوت است، مأموریتشان این است که کار را تمام کنند، 1180 سال الآن محروم است از امامت این امام به خاطر خشم خدا از مؤمنین. این مسئله مهمی نیست؟

خب همه گناهان را می‌اندازیم گردن دشمن، مثل همین امروز، این ادبیاتی که استفاده می‌کند این شخص که هر چه لعن و نفرین دارید به دشمن بیرونی بکنید، گناه خود را کتمان می‌کند. دشمن بیرونی هم سهیم است، دشمنان اهل بیت ناصبی‌ها  و وهابی‌ها، آنهایی که از اول سدّ عن سبیل الله کردند، یهود و نصاری، دشمنی آنها واضح و بدیهی است. اما واقعاً همین است، این محرومیت عظیم 1180 ساله به خاطر این است؟

 

گناه شیعه، علت غیبت امام

اگر این بیان بیان درستی است که هست، که خدای متعال در چنین صورتی ما را می‌گیرد از امت. وقتی غضب می‌کند به شیعیان و موالیان، این چه گناه عظیمی است. و بعد قرار است این گناه تا کی ادامه پیدا کند؟ تا کی بناست این غضب مستمر وجود داشته باشد؟ شهادت امام حسن عسکری برای ما دو مصیبت دارد، یکی مصیبت خود شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام)، امام جوان، امام با هیبت و عظمت و جلال در بین حتی کسانی که جزو موافقینش نیستند. همین شهادت در سامرا که، اکثر سامرا که اصلاً شیعیان نبودند. در همین عسکرگاه که می‌گوییم امام عسکری؛ امام حسن عسکری(علیه السلام) در یک چنین جایگاهی ابا داشتند از اینکه شیعیانشان آنها را ببینند بعد در اوج تقیه هم می‌کردند. فقط در مسیر رفتن دار الخلافه اگر کسی با حضرت حرف می‌زد، اگر جای دیگر حضرت عبور و مرور داشت اصلاً توصیه داشت کسی با من حرف نزند تا شناخته نشود. در یک چنین شهری در سامرا و در چنین جایگاهی بعد از شهادت ایشان قیامتی بپا شد. تعبیر تاریخ نویسان این است که قیامتی بپا شد. خیلی‌ها از عظمت و جلال امام حسن(علیه السلام) سخن راندند در تاریخ. این امام جوان، با هیبت، با جلال که بیش از 6 سال دوران امامتشان به طول نینجامید چرا باید کسانی را جزو شیعیان و موالی‌شان داشته باشند که غضب خدا را شامل حال بشریت کنند؟ پایه این غضب الهی هم که حالا در بیانات خود امام هم هست شک و تردید نسبت به خود امام است.

ما خیلی ساده می‌گیریم حرکتی که امروز در جامعه خودمان برای ایجاد تردید نسبت به رهبر جامعه دارد صورت می‌گیرد، چه رسانه‌های دشمنانمان رسماً از بیرون و چه داخلی‌ها، چه این آدم‌های خاص، لیدرهای جریان مثلاً اصلاح طلب و جریان‌های دیگری که حتی اینها در بین ارزشی‌ها تردید ایجاد می‌کنند سر همین استیضاح؛ بعضی از صحبت‌ها چقدر تردید ایجاد کرد. تردید ایجاد کردن به جایگاه امام اینقدر خشم خدا را برمی‌انگیزد که تا همین الآن، ـ حالا ما نمی‌دانیم 10 سال دیگر، 1000 سال دیگر، دو سال دیگر، اصلاً یک شب دیگر ـ چقدر طول بکشد این دوران غیبت، واقعاً نمی‌دانیم. خب باید یک کاری کرد برای این امر، باید دوباره نظر خدا را نسبت به شیعه برگرداند، نسبت به موالیان اهل بیت برگرداند، این محرومیت به خاطر تردید و شک در دل مؤمنین است.

 

«شک و تردید» بلای مشترک دوره امام عسکری و ما

در همین جامعه خودمان امروز مسائلی که پشت سر هم پیش می‌آید حالا نسبت به خبط و خطاها حتی برخی خیانت‌هایی که بعضی مسئولین می‌کنند؛ خطا یا خیانت، بی‌تدبیری یا بی‌بصیرتی یا خیانت. بعضی‌ها نسبت به اصل قضیه باورشان را از دست دادند و دارند از دست می‌دهند، راحت برمی‌گردد نسبت به اصل اسلام و انقلاب. حالا شرایط ما نسبت به شرایط معصومین اصلاً قابل مقایسه نیست، نسبت به شرایط امام حسن عسکری اصلاً قابل مقایسه نیست. 11 امام پشت سر هم بیایند جریانی که حاکم بر کشور اسلامی است جریان باطل است. و این 11 امام همه‌شان مبارزه می‌کنند و قبل از امام عسکری(علیه السلام) 10 امام به شهادت می‌رسند توسط این عمّال حکام اموی و عباسی. معیشت و زندگی شیعیان هم خیلی سخت‌تر از دوران ما، ما که سختی نمی‌کشیم نسبت به آنها. آن موقع تحت آن شرایط که امام با وجود آن همه سختی، درک 5-6 خلیفه عباسی که هر کدامشان برای خودشان یک دامنه وسیعی از ظلم و جور را پهن می‌کنند برای امام و اولیاء و نزدیکان و وکلای امام. در آن شرایط خدا چه امتحانی می‌کند! باور مردم نسبت به امام، ما الآن هیچ دلیلی برای تردید [پيدا كردن] نسبت به نائب امام زمان واقعاً نداریم. الآن دلیلی نداریم دارند موج تردید را ایجاد می‌کنند، ببینید آن موقع دلیل که بوده چی. مثلاً یک امام می‌آید 8-9 سالش است بعد از یک امامی حدود شصت و خورده‌ای سال. خب اینجا یک عده‌ای شک می‌کنند که جواد الائمه آیا امام هست یا نه. می‌آیند مستقیم به امام حسن می‌گویند، امام 22 ساله است دیگه، حضرت 28 سالگی به شهادت رسید. بعد از امام جواد گمان کنم جوان ترین اماممان که به شهادت می‌رسد امام حسن ابالحجه است. اینها مستقیم می‌گویند آقا شیعیان شما نسبت به شما تردید دارند، یک دلیلی بگویید ما اینها را قانع کنیم. و حضرت مجبور می‌شوند دلیل بیاورند برای حقانیت خودشان و بعد خدا در یک چنین موقعیتی عذاب کند. محرومیت ما از امام، عذاب و عقاب نیست؟ «نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِم‏»[4]، جدا کردن امام از شیعیان عقاب نیست؟ عقاب است دیگه به خاطر غضب خداست این اتفاق.

 

در مقابل شک و تردید چه باید کرد؟

آقا می‌فرماید شما چطور می‌توانید شک کنید به من، اگر این امر ولایت مقطعی بود مثلاً من مدتی در یک دوره‌ای امام بودم شاید می‌توانستید شک و تردید کنید اما اینکه امامت من همیشگی است، «إِنْ كَانَ مُتَّصِلًا مَا اتَّصَلَتْ أُمُورُ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى هَذَا الشَّك‏»[5]وقتی این ولایت و حاکمیت ما همیشگی است، مستدام است در همه اوامر ملکی و حکومتی الهی، در همه عرصه‌ها ولایت ما برای همیشه تسری دارد به چی شک می‌کنید؟ آقا شما یک رئیس جمهور انتخاب می‌کنید می‌گویند این 4-8 سال می‌خواهد حکومت کند خب شک می‌کنی این بالأخره از کجا به این نقطه رسید، آیا این چیزی که الآن دارد می‌گوید در اثر فکر خودش است یا از بیرون دارد اثر می‌پذیرد. این می‌رود و دیگری می‌آید، خب این تعدد ممکن است تردید هم ایجاد کند اما وقتی که ولایت الهی است در همه عرصه‌ها به طور مدام هست، شما در این موضع شک کنی در موضع دیگر یقین پیدا می‌کنی. امروز یک‌ذره تردید ایجاد شود در ذهن تو یک جای دیگر یقین ایجاد می‌شود. نسبت به یک بیان امام یک جایی یک‌ذره تردید کنی در مواضع دیگر موضع حق را می‌بینی چون تسری ولایت امام در همه ابعاد و زمینه‌هاست.

الآن بیست و چند سال است در جامعه ما دارند تلاش می‌کنند یک کاری کنند مردم یک کمی از این باورشان نسبت به ولیّ فقیه کم شود، ما هم فکر می‌کنیم خب بالأخره این هم یک نوع دشمنی است. نه بابا اینها دقیق دارند کار می‌کنند، دشمنی معمولی نیست. خدا نعمت معصوم را به خاطر تردید شیعیان گرفته، اینکه دیگر امام معصوم هم نیست، خدا نعمتش را سلب نکند. اینها راه را دارند درست می‌روند برای اینکه شما نعمت ولایت امت یعنی ولایت فقیه را از دست بدهید. ولایت فقیه را هم اگر از دست بدهید دیگر هیچ چی نخواهید داشت، «عِصْمَةً لِأَمْرِكُم‏»[6] او شما را حفظ کرده است. شما ولیّ فقیه نداشته باش دیگر هیچ چی نداری، نه امید و پناهی خواهی [داشت]، نه سرپرست و امامی، هیچ چی دیگر نداری، باری به هر جهت هستی. تردید ایجاد کردن نسبت به امام، جامعه را از درون تهی می‌کند. خب باید چه کار کرد؟ عکسش را باید انجام داد، ایمان نسبت به امام را باید در جامعه بالا برد.

 

«رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‌ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً»

امام حسن عسکری یکجا ناراحت می‌شوند در آن نامه به اسحاق که آیه قرآن را خواندی، خدای متعال فرموده در قیامت یک عده‌ای کور وارد محشر می‌شوند و به خدا برمی‌گردند می‌گویند «رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‌ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً»[7]، چرا ما را کور آوردی ما که چشم داشتیم. «قَالَ كَذَلِكَأَتَتْكَآيَاتُنَافَنَسِيتَهَاوَكَذَلِكَالْيَوْمَ تُنسَى»، خدا می‌فرماید شما آیات ما را فراموش کردید. ببین «أَتَتْكَآيَاتُنَا» بحث منافقین و کفار و دشمنان نیست، بحث مؤمنین است. فراموش کردید آیات ما را امروز فراموش می‌شوید و کور دل وارد محشر می‌شوید، بروید جهنم. بعد امام حسن عسکری می‌فرماید اینکه می‌فرماید فراموش کردید آیات ما را منظور ائمه معصومین هستند، و وارثین پیغمبر اکرم و ائمه معصومین(علیهم السلام)؛ شما امامتان را فراموش کردید. بعد امام حسن عسکری قبل از این می‌فرماید این بحث کوری کوری چشم دل است یعنی شما یک زمانی حجت حق را با چشم دل می‌دیدید. می‌دیدید در این تنگنا، در این سیطره حکومت عباسی با ما بودید، الآن دچار تردید شدید و سراغ دیگران رفتید. چی شده که چشم قلب شما کور شده؟ یک زمانی چشم قلب شما می‌دیدید حقیقت ولایت و امامت امت را، حقانیت امام را درک می‌کردید. ببینید خدا چه عذاب و عقابی قرار داده برای چه گناهی. عقاب محرومیت از حاکمیت و امامت امام و حجت حق برای گناه ندیدن حق، و حقانیت امام و تردید و شک کردن به او. امام حسن عسکری یکی از شیوه‌هایی که داشتند، حالا مقام معظم رهبری تسلطشان به تاریخ خیلی عظیم و دقیق است. یکی از کارهایی که امام حسن عسکری انجام می‌دادند برای تثبیت این جایگاه امامت، یکی از مستمسکات امام حسن عسکری تبیین حقانیت ائمه قبل از خودشان است، تعظیم و تبلیغ جایگاه ائمه قبل از خودشان. تداوم این سلسله باعث یقین می‌شود، باعث از بین رفتن شک می‌شود.

 

امام حسن، امام صلح است یعنی....

شما تا کی پای ولایت فقیه می‌ایستی؟ تا وقتی که ایمان در قلبت باشد نسبت به حقانیت 12 امام. می‌بینید آنهایی که الآن موضع می‌گیرند به راحتی منکر حقانیت معصومین می‌شوند. دوم خرداد داد می‌زنند الآن جرأت نمی‌کنند داد بزنند منتها متهم می‌کنند، غیر مستقیم متهم می‌کنند و می‌گویند او امام صلح است. خب او امام صلح است یعنی امام حسن امام جنگ است، یعنی امیرالمؤمنین امام جنگ است، یعنی پیغمبر اکرم پیغمبر جنگ است. این درست است، راه این است، اسلام این است، یعنی هر کس دیگری داعیه جهاد و مبارزه با جریان طاغوت داشته باشد باطل است. لازم نیست این علنی بخواهد انکار و کتمان کند حقانیت ائمه گذشته را. صلح که یک امر تحمیلی است، استثناء است، در یک موقعیت خاصی برای حفظ اسلام است، شما بگویید این راه حق است و غیر این راه حق نیست، این راه نجات است. در هیئت دولت تصریح کرد و گفت کشور فقط با این نجات پیدا می‌کند، قبلاً هم با این نجات پیدا کرد در قطعنامه 598، الآن هم با این نجات پیدا می‌کند. در نیویورک هم گفت نجات اینجاست، قرآن به ما گفته نجات اینجاست؛ این یعنی انکار گذشته. گذشته را راحت منکر می‌شوند. آن وقت اگر در جایگاه حکومتی این چنینی اینجوری تلویحاً انکار صورت بگیرد، در بدنه جامعه بیاید دیگر آشکار انکار صورت می‌گیرد. دیگر برمی‌گردد در تاکسی، در مغازه، کنار فروشگاه به خاطر همین مشکلات اقتصادی و معیشتی راحت حقانیت خدا و اسلام و پیغمبر، همه چیز را دیگر داد می‌زند زیر سؤال می‌برد.

 

عاقبت تردید نسبت به حجت خدا

شما منِ حسن بن علی العسکری را منکر می‌شوید بشوید، ائمه گذشته را منکر نشوید. خب مرا کمتر از همه ائمه گذشته شما دیدید چون ایشان باید جامعه را آماده می‌کرد برای دوران غیبت امام زمان، برای حفظ همان یک بدنه ضعیفِ شیعه که وجود داشت، [در آن] خفقان سامرا. کمتر امام روبرو می‌شدند با همین شیعیان و موالیانشان، با مردم کمتر ارتباط می‌گرفتند ولی ائمه هدی قبل چی؟ یک وقتی به خاطر این کم ارتباط برقرار کردن با امام نسبت به اصل قضیه در شما تردید ایجاد نشود. «فَاعْلَمْ يَقِيناً يَا إِسْحَاقُ أَنَّهُ مَنْ خَرَجَ مِنْ هَذِهِ الدُّنْيَا أَعْمَى- فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبِيلا»[8]، هر که در این دنیا کور خارج شود در آن دنیا کور وارد قیامت می‌شود. «يَا إِسْحَاقُ لَيْسَ تَعْمَى الْأَبْصَارُ- وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور»، کسی که کور از این دنیا برود نه اینکه یعنی چشم‌های سرش نبیند بلکه یعنی چشم قلبش دیگر امام را نبیند، چشم قلبش دیگر حق را نبیند، قلبش کور شود. «وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ حِكَايَةً عَنِ الظَّالِمِ إِذْ يَقُولُ- رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيرا»، این همان آیه قرآنی است که خدا فرمود به خدا عرض می‌کنند اینها چرا ما را کور وارد محشر کردی در حالی که ما چشم داشتیم.«قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى‏ وَ أَيُّ آيَةٍ أَعْظَم‏مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَمِينِهِ فِي بِلَادِهِ وَ شَهِيدِهِ عَلَى عِبَادِهِ مِنْ بَعْدِ مَنْ سَلَفَ مِنْ آبَائِهِ الْأَوَّلِينَ النَّبِيِّينَ وَ آبَائِهِ الْآخِرِينَ الْوَصِيِّينَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَأَيْنَ يُتَاهُ بِكُمْ‏ وَ أَيْنَ تَذْهَبُونَ كَالْأَنْعَامِ عَلَى وُجُوهِكُمْ عَنِ الْحَقِّ تَصْدِفُونَ وَ بِالْبَاطِلِ تُؤْمِنُون‏» اینهایی که تردید نسبت به حجت حق پیدا می‏کنند به کی دل می‌بندند؟ چون آدم‌ها باید به یک جایی وصل شوند، به یکی باید تکیه کنند. آن کسی که به ولیّ عادلِ خدای متعال تکیه نمی‌کند حتماً دارد به باطل تکیه می‌کند. حالا اینها که دارند داد می‌زنند باید به باطل تکیه کرد، آن کسی هم که داد نمی‌زند عقیده‌اش همین است، آن کسی هم که در همین حوزه علمیه سکوت می‌کند موضع غلط اینها را محکوم نمی‌کند، آن کسی هم که حرف نمی‌زند هم موضعش همین است. یا شما به حق ایمان داری یا شما به باطل ایمان داری، آدم بدون ایمان وجود ندارد چون انسان ضعیف است و باید به یکی تکیه کند، باید به تدبیر و مدیریت یکی سر خم کند. انسان مدنی الطبع است یعنی چی، خودش را فقط تنهایی نمی‌بیند که، جامعه بشری را می‌بیند راحت می‌گوید کدخدا. یعنی دِه می‌بیند، دِه را هم می‌گوید باید کدخدا داشته باشد. اگر کدخدا را گفت امام معصوم نیست، ولیّ فقیه نیست خب حتماً یکی دیگر است. یک کسی مثل رئیس جمهور داد می‌زند که این کدخدا آمریکاست، یک کس دیگری حرف نمی‌زند ولی کدخدای این ایالت عظیم، این جامعه بشریت عظیم، این ولایت را برنمی‌تابد. داد نمی‌زند ولی این را برنمی‌تابد چون شک و تردید دارد. و تا تردید کنندگان به جایگاه امام و نیابت امام در جامعه اینقدر نفوذ کلمه دارند، اینقدر جایگاه دارند، اینقدر در مردم اعتبار دارند شما نمی‌توانید از امام زمان سراغ بگیرید چون اوضاع عوض نشده که. می‌فرماید «طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي‏»[9]، خوش به حال آنهایی که قیام کننده اهل بیت مرا درک می‌کنند. چه کسانی هستند اینها؟ «مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ يَأْتَمُّ بِهِ وَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى مِنْ قَبْلِه‏»، اینها اعتقاد کننده به امام زمان هستند در دوران غیبتش و اهتمام دارند به اطاعت از او و ائمه قبل از او. یعنی تکیه‌گاهشان فقط ائمه است، اینها درک می‌کنند و دیگران درک نمی‌کنند. و تا اینهایی که درک می‌کنند نباشند، درک بقیه الله الاعظم ممکن نخواهد بود.

 

دو مصیبت شهادت امام عسکری(علیه‏السلام)

شهادت امام حسن عسکری دو تا مصیبت است، یکی مصیبت شهادت خود امام حسن عسکری، یکی مصیبت فقدان و غیبت و پنهان شدن حجت بن الحسن. این مصیبت کمتر از مصیبت شهادت امام حسن عسکری نیست. ما داریم می‌بینیم چه خبر است در عالم. می‌فرماید سرتان را انداختید پایین کجا می‌روید؟ «كَالْأَنْعَامِ عَلَى وُجُوهِكُم‏»[10]، مثل خر و الاغ‌هایی که حیران هستند، این نامه امام حسن(علیه السلام) به اهل تسنن نیست‌ها، به موالیان و شیعیان است چون در وجودشان تردید ایجاد شده نسبت به امامشان. می‌فرماید مثل چهارپایان هستید که سرشان پایین است و کاری به چیزی ندارند و همینطور می‌چرند. «عَنِ الْحَقِّ تَصْدِفُون‏»، آیا مثل آن چهارپایی هستند که با هیچ چی کار ندارند؟ نه.«عَنِ الْحَقِّ تَصْدِفُونَ وَ بِالْبَاطِلِ تُؤْمِنُون‏»، حتی بدتر از آن الاغ و خری هستند که می‌چرند و صاحبی ندارند و زندگی‌شان همینجوری است. اینها به باطل ایمان دارند، تو به باطل ایمان نداشته باشی چرا باید از حق اعراض کنی؟ در عالم مگر چیزی غیر از حق و باطل هست؟ ای لعنت خدا بر خاتمی، چه کار کرد این مرد. آنهایی که آن ایام را درک نکردند خیلی خوش به سعادتشان ولی بعضی از تردیدهایی که امروز می‌بینید، آن موقع نهادینه شد. اصلاً گفتند چیزی به نام حق و باطل وجود ندارد، آن موقع از تریبون استفاده می‌شد، نشریات و دانشگاه‌ها و بعضی مسئولین سیاسی راحت می‌گفتند حق و باطل نسبی است. یک چیزی می‌تواند امروز حق باشد و فردا حق نباشد، یک چیزی می‌تواند امروز باطل باشد و فردا باطل نباشد. قرآن هم که قبیله‌ای بحث کرده که اصلاً دیگه به کار ما نمی‌آید، حرف خاتمی لعنت الله علیه. ما که زندگی قبیله‌ای نداریم، ما که زندگی عشیره‌ای نداریم.

 

دنیاطلب بشوی کار تمام است

«كَالْأَنْعَامِ عَلَى وُجُوهِكُمْ عَنِ الْحَقِّ تَصْدِفُونَ وَ بِالْبَاطِلِ تُؤْمِنُون‏»، این آدم آدمِ رها نیست بلکه ایمان به باطل دارد. «وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ تَكْفُرُون‏»، این ایمان به باطلش او را کافر می‌کند به نعمت الله. نعمت خدا چیست؟ ولایت است، «اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ»[11]، کدام نعمت است؟ نعمت ولایت است دیگه، حبل الله است. کسی که کافر است، کسی که ایمان دارد به باطل کافر است به حق. تو بیا بگو ملاحظه کن، فرمایش رهبر انقلاب رو توجه کن. کدام رهبر، کدام امام. صریحاً چند وقت پیش گفت یعنی چی یک نفر بنشیند حرف بزند دیگران انجام بدهند. «أَوْ تَكُونُونَ مِمَّنْ يُؤْمِنُ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ يَكْفُرُ بِبَعْض‏»، یا شما جزو کسانی هستید که به بعضی از آیات قرآن ایمان دارید نسبت به بعض دیگر کافر هستید. «فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ وَ مِنْ غَيْرِكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ طُولُ عَذَابٍ فِي الْآخِرَةِ الْبَاقِيَةِ وَ ذَلِكَ وَ اللَّهِ الْخِزْيُ الْعَظِيم‏»، این آن گمراهی و نابودی و هلاکت عظیم است که شما بخشی از آیات خدا را قبول کنی، بخش دیگر را قبول نداشته باشی. آقا مهربان باشید با همه، این را قبول داری. خب حالا خصومت کنید با دشمن خدا، این را قبول نداری «يُؤْمِنُ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ يَكْفُرُ بِبَعْض‏». می‌گوید آقا رهایمان کنید می‌خواهیم زندگی کنیم، هدفش می‌شود زندگی‌اش، می‌شود دنیایش. آن وقت کسی که هدفش شد دنیایش دیگر خود خدا می‌فرماید«اِلّا غرُور»، دنیا همه‌اش یک حیله است، غرق در حیله و مکر و خدعه است. غرق در فریب است کسی که فریب دنیا را بخورد، دیگر نجات پیدا نمی‌کند. آنهایی که فریب دنیا را خوردند پیغمبر اکرم را تنها گذاشتند، این همه آیه. آنهایی که فریب دنیا را خوردند امیرالمؤمنین را تنها گذاشتند، این همه خطبه‌های امیرالمؤمنین. آنهایی که فریب دنیا را خوردند به امام حسن مجتبی خیانت کردند، این همه کلمات امام حسن. آنهایی که فریب دنیا را خوردند حسین بن علی را کشتند. چون اصلاً فریب دنیا را خوردن می‌فرماید اصلاً دار غرور است، اصلاً دنیا خانه فریب است. کسی که اهل دنیا شد فریب خورده تمام شد، این دیگر درست نمی‌شود. «كُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى يَقْتُلَه‏»[12]، همینطور پیش می‌رود تا اینکه کشته می‌شود و از بین می‌رود و هلاک می‌شود. «لَوْ لَا مُحَمَّدٌ ص وَ الْأَوْصِيَاءُ مِنْ وُلْدِهِ لَكُنْتُمْ حَيَارَى كَالْبَهَائِمِ لَا تَعْرِفُونَ فَرْضاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ هَلْ تُدْخَلُ مَدِينَةٌ إِلَّا مِنْ بَابِهَا فَلَمَّا مَنَّ عَلَيْكُمْ بِإِقَامَةِ الْأَوْلِيَاءِ بَعْدَ نَبِيِّكُمْ قَالَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا»، امام عسکری الآن باید بیاید جایگاه ائمه هدی را ثابت کند به شیعیانش. شما جای خدا باشید چه کار می‌کنید؟ حقانیت امیرالمؤمنین را یک عده منکر شوند در دعوای چپ و راست، انصار و مهاجر. بگوییم به طمع، خب بعدش چی؟ رفتند سراغ امیرالمؤمنین، حکومت امیرالمؤمنین را 4 سال درک کردند چرا دیگه بعدش به امیرالمؤمنین خیانت کردند؟ چرا بعد به امام حسن خیانت کردند؟ بعد از امام حسن دیگر به هیچ امامی این شیعیان حکومت ندادند، برای حاکمیت هیچ امامی جهاد دیگر نکردند و جهاد حذف شد. امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی، یک یک حقشان غصب شود و یک یک به شهادت برسند. این هم امام عسکری، 28 سالگی حقش غصب شود در این سامرا هم زندانی بکشد و هم در حصر باشد. با اینکه حضرت ارتباطش را قطع نکرده، نامه نگاری حضرت حسن عسکری خیلی زیاد است، ارتباطش به عنوان امام با موالیانش برقرار است منتها دل است دیگه، امامش را که نمی‌بیند شک می‌کند. چون باطل را می‌بیند و درک می‌کند، چرا؟ چون چراغ دلش روشن نیست، بعد منزل نبود در سفر روحانی. تو می‌خواهی امامت را ببینی همینطوری هم می‌توانی ببینی. می‌فرماید ما اهل صبر هستیم ولی شیعیان ما اصبر هستند، از ما خیلی صبورتر هستند چون ما همه حقایق را می‌دانیم و می‌بینیم ولی آنها نمی‌بینند. نمی‌بینند و در آخرالزمان ایمان دارند و به یقین پای ما می‌ایستند. چرا؟ چون چشم قلبشان باز است، «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[13]. با این ذکر الله یعنی با اتصالشان به ولیّ که در تفاسیر همین آیه هست، با این اتصالشان به ولیّ قلبشان آرام است چون امامشان را قلباً درک می‌کنند. آن کسی که قلبش بیدار نیست، آن کسی که نورانیت درونی ندارد، آن کسی که خباثت دارد نمی‌تواند امام را ببیند.

 

اتصال به امام، موجب پیروزی در دفاع مقدس بود

امام حسن عسکری می‌فرماید مگر می‌شود خدا رها کند بعد از پیغمبر امتش را؟ شما وقتی به من تردید دارید یعنی به تمام سلسله ائمه تردید و شک دارید. خب اینجوری می‌شود که بعد از شهادت امام عسکری اصلاً یک روز هم خدای متعال امام زمان را به هیچ کس نشان نمی‌دهد و این غضب همچنان ادامه دارد. شما الآن بخواهید اماممتان را زیارت کنید، حق اماممتان را بشناسید، قدرشناسی کنید و دینتان را نسبت به اماممتان ادا کنید چگونه می‌خواهید حضرت را پیدا کنید؟ چگونه مطمئن شوید دارید مسیر را درست می‌روید؟ این محرومیت چیز کمی است؟ این فاجعه نیست؟ من یادم نمی‌رود جوان‌ها در دوران دفاع مقدس مگر می‌شد از امام زمان پیش اینها حرف زد. همه فکر می‌کنند عشق حضرت روح الله اینها را به جبهه کشاند. چرا به حضرت روح الله عاشق بودند؟ چون در مرتبه بسیار بالاتری عاشق امام زمان بودند، او را نائب امام زمان می‌دیدند؛ نه می‌دانستند. این ایمان و اتصال عمیق باعث می‌شد آرامش و سکینه پیدا کنند در جنگ، «أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ»[14]. اگر آرامش پیدا نمی‌کردند که نمیتوانستند 8 سال مقاومت کنند، این همه پیروزی و نصر و فتح و ظفر. راهش همین است، راه تعجیل فرج بقیه الله الاعظم نزدیک شدن شیعیان و امت اسلامی باورمند نسبت به امام و ولیّ. دیگران خب بیایند می‌رسند مشکلی نیست، حتی نگرانشان هم نیستیم آنهایی که باور ندارند و هنوز ولایت را نمی‌فهمند. آنهایی که می‌فهمند و باورمند هستند، آنهایی که تردید و شکشان باعث شد خدا امام زمان را از ما بگیرد، اینها برگردند و اتصالشان را به امام عمیق کنند، اینها برگردند و چشم قلبشان را باز کنند به امام و حجت حق، راهشان را از طریق اماممشان ببینند. انقلاب اسلامی را، این نهضت عظیم را، این پیروزی‌ها را، این عظمت‌ها و آیات الهی که در این 40 سال نشان داده شده، اینها را قدرت بقیه الله ببینند، اینها را تسری ولایت حجت بن الحسن ببینند نه کسی بیاید شرح و توضیح بدهد. ببینند دست قدرت حجت بن الحسن است.

بمیرم برای آقایی که برای گریه کردن کنار بستر پدرش امام حسن عسکری هم مشکل داشت. خیلی سخت است پدر حجت باشد، مدتها هم در غربت باشد، حالا دلتنگی جدایی سالها از پدر، مدینه کجا و سامرا کجا. وقتی بیایی بالین پدر که ببینی لحظات آخر، پدر جوان 28 ساله‌ات دارد به خود می‌پیچد از شدت عذاب زهر کاری از دستت برنیاید.

 

 

[1]بحارالأنوار، ج75، ص372

[2]سوره قصص، آيه5

[3]سوره توبه، آيه33

[4]الكافي، ج1، ص343

[5]تحف العقول، ص487

[6]بحارالأنوار، ج32، ص81

[7]سوره طه، آيه125

[8]تحف العقول، ص484

[9]بحارالأنوار، ج51، ص72

[10]تحف العقول، ص485

[11]سوره آل عمران، آيه103

[12]الكافي، ج2، ص136

[13]سوره رعد، آيه28

[14]سوره فتح، آيه4

نام

پست الکترونیک

* کد امنیتی

تصویر کد امنیتی

* نظر

تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع
با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین
حاج احمد پـنــاهـیــان
زمان:
جمعه ۳۱ فروردین ماه از ساعت ۲۰
(قرائت قرآن، احکام، سخنرانی، عزاداری)
مکان:
مقتل الشهداء‌ فاطمیه
کلیه حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام محفوظ است