در جنگ عراق و سوریه دو مسئله وجود دارد که باعث میشود ما تصور کنیم، این جنگ، جنگ جدیدی است: 1. پارتیزانی و چریکی بودن 2. نوع اعدامها و کشتارهای فجیع دشمن. اما با اندک تاملی در وقایع جنگ تحمیلی، به آسانی درمی یابیم که مشابهت های زیادی میان این جنگ ها وجود دارد و چه بسا در برخی از وقایع، جنگ در کردستان بسیار فجیع تر از جنگ در سوریه و عراق بوده است.
جنگ عراق و شام، یادآور مظلومیتهای جنگ در کردستان
در جنگ عراق و سوریه دو مسئله وجود دارد که باعث میشود ما تصور کنیم، این جنگ، جنگ جدیدی است. اول اینکه این جنگ پارتیزانی و چریکی است. دوم اینکه نوع اعدامها و کشتارهای دشمن بسیار دور از انسانیت و خارج از عرف جنگ است. تا جایی که ما در هشت سال دفاع مقدسمان هم شاهد چنین چیزهایی نبودهایم! اما با اندک تاملی در وقایع جنگ تحمیلی، به آسانی درمی یابیم که مشابهت های زیادی میان این جنگ ها وجود دارد و چه بسا در برخی از وقایع، جنگ در کردستان بسیار فجیع تر از جنگ در سوریه و عراق بوده است.
۱. چریکی و خانه به خانه بودن جنگ
جنگ در کردستان، جنگی چریکی و خانه به خانه بود که با توجه به کوهستانی بودن مناطق و موانع بیشمار برای رساندن تجهیزات به رزمندگان اسلام، چرخ جنگ در آنجا به کُندی میچرخید. در سوریه و عراق هم جنگ به صورت چریکی و خانه به خانه در جریان است. کوهستانی شدن برخی از مناطق را هم باید به آن اضافه کرد. تلههای انفجاری، تکتیرندازها و... اموری است که دشمن از آنها به خوبی بهره میبرد.
۲. نوع کشتارها
سربریدن، جگر را از سینه درآوردن، فرزند را جلوی چشمان پدر و مادر و بالعکس قربانی کردن، تجاوز به نوامیس در گروههای سنی گوناگون، آتش زدن، جهاد نکاح، ابداع شیوههای جدید قتل و... همه و همه فجایعی است که گروه های تروریستی در عراق و شام مرتکب میشوند و ما از طریق رسانه های مختلف از آنها مطلع میشویم. این امور دِهشتناک تازگی ندارد و در طول تاریخ مانند آن را میخوانیم. کردستان ایران نیز شاهد وقایعی این چنینی بوده است و این منطقه شاهد مظلومیتهای بیشماری از این دست است.
* مریوان، 23 تیر ماه 1358، بیست و پنج پاسدار بومی به طرز وحشیانهای به شهادت رسیدند. شهید چمران چنین نقل میفرماید:
در شهر مریوان 25 پاسدار کُرد محلی زندگی میکردند که اهل مریوان بودند و در آنجا خانه داشتند و تنها گناهشان اعتقاد به انقلاب اسلامی ایران بود. صدها نفر از مسلحین احزاب چپ آنها را محاصره کردند و نیمی از آنها را کشتند و بقیه را مجروح کردند. ریش پاسداران را سوزاندند و با نارنجک دهان آنها را منفجر کرده بودند. یکی از پاسداراها را با موزاییک سر بریدند.
آن شهیدی که با موزاییک سرش را بریدند "دارا کهنهپوش" نام داشت. همرزم او میگوید:
او خار چشم گروهک های کینهتوز بود و از او کینه به دل داشتند. جوانی با سواد که با استدلال های خود رشته های منافقین مادی گرا را پنبه می کرد. می خواستند او را زنده دستگیر کنند. بعد از تمام شدن مهماتش او را اسیر کردند. ابتدا با سرنیزه زخمهای بسیاری را در بدنش ایجاد کردند، تمام بدنش را با آتش سیگار سوزاندند و در نهایت، پس از شکنجه های وحشیانه، سر او را با موزاییک از تن جدا کردند!
* 25 مرداد ماه 1358، بیمارستان شیر و خورشید پاوه. 25 پاسدار، تعدادی پزشک، پرستار، بهیار و بیمار بستری در بیمارستان به طرز وحشیانهای به قتل رسیدند.
مرضیة حدیدچی (دباغ):
تعدادی را در پشت بیمارستان به رگبار بستند. تعدادی را سربریدند. با سه تن از زنان پرستار که برای کمک به بیمارستان پاوه آمده بودند عمل منافی عفت انجام دادند، سپس سینه های آنها را بریده و آویزان کرده بودند و آنگاه به فجیعترین صورت آنها را کشته و بدن نیمه عریانشان را رها کرده بودند.
* واقعة خونین چشمة سیرانبند: شهادت یک گروه ده نفر از پاسداران اسیر. شبهنگام و با حالت مستی. بومیان آن منطقه که برای غسل و کفن رفته بودند و گفتند دست کم هفتاد تیر در بدن هر کدام از آنها خالی شده بود.
* آقا بالا رمضانی (بازنشستة ارتش) پس از آزادی از اسارت میگوید:
کوملهها خیلی وحشی بودند. برای گرفتن اعتراف دست به هر کاری میزدند. با تیغ موکتبری بدن جوانی را شکافتند و کیلهاش را درآوردند. ما را برای زجر دادن به عروسیشان بردند. شش جوان اصفهانی که حداکثر سنّشان 14 سال بود را آوردند و پای عروس آنهم از پشت قربانی کردند. آن عفریته باز تقاضای قربانی کرد.
از طرف هرکدام از اقوام چند نفر دیگر اعم از پاسدار، ارتشی و روحانی را آوردند و مجموعاً 16 نفر را سربریدند. این رسم همة عروسیهایشان بود. شهید احمد وکیلی ناطق که از بچههای قم بود را آنقدر شکنجه دادند که به شهادت رسید. بدنش را مُثله کردند. جگرش را در آوردند و به خورد ما که همسلولیهایش بودیم دادند و البته خودشان هم خوردند و این عاقبت هر کسی بود که زیر شکنجه به جان میسپرد.
* شهید محمود سرشار در منطقه سرآباد به اسارت درآمد. روی سینهاش عکس امام بود. دور عکس را تا عمق بدنش بریدند و عکس را با گوشت بدنش جدا کردند.
* ملا محمد ذبیحی، روحانی روستای بیساران، توسط گروهکهای معاند به شهادت رسید. خواهر زادهاش که از اعضای گروهک کومله بود، پس از شهادت او و در مقابل چشمان حیرتزدة همسر و بستگانش، لبهای دایی خود را با نفرت و کینه گاز گرفت، آنها را کَند و خورد.
نمی توان از این همه جنایت به سادگی گذشت. جنایت هایی که روی داعش و امثال آن را سفید می کند. ولی چه می شود کرد که نقل همة آنها مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. خلاصة کلام اینکه جگر خواری رسم دیرینة دشمنان خدا است و مادر آنها هند جگر خوار، آکلة الاکباد.
۳. مشخص نبودن دشمن
یکی از چالشها در جنگ کردستان روشن نبودن دوست از دشمن بود. کردستان میان ایران، عراق، سوریه و ترکیه مشترک است. افرادی با گویش و پوشش تقریباً واحد.
بر اساس خاطرات موجود از دلاوران بسیجی در کردستان، وقتی با یک فرد مواجه میشدی، دوست یا دشمن بودنش اصلاً مشخص نبود. در یک آن متوجه میشدی که دشمن است و این درحالی بود که کار از کار گذشته بود. به سختی میتوانستیم میان افراد بومی و شهروندان عادی و افراد معارض تفاوت قائل بشویم.
این چالش در جنگ سوریه و عراق نیز برای رزمندگان اسلام مشکل ساز شده است.
۴. حمایت شبکة جهانی استکبار
در جنگ سوریه و عراق بر اساس اخبار موجود بیش از هشتاد کشور کمک های تسلیحاتی، اطلاعاتی، انسانی، پولی، مشاوره های نظامی و... به گروه های تروریست ارائه می دهند و این برای ما تازگی ندارد. ایران نیز در طول دفاع مقدس عیناً شاهد این قبیل کمک ها و حمایت ها از دشمنش بود. مسئلهای که روند جنگ را طولانی و تلفات رزمندگان را فراوان نمود.
جدیدترین تسلیحاتی که گاهاً افراد نظامی ایران نیز آنها را ندیده و نشنیده بودند، در دست دشمن یافت می شد. همینک در سوریه نیز چنین است. جدیدترین سلاح ها آن هم به صورت فراوان را میتوان در دست دشمنان اسلام دید. در هر دو جنگ نمونه های فراوانی را میتوان یافت که دشمن با موشک یا تانک، نفر را مورد هدف قرار میداد.
در جنگ سوریه ملّیّت های مختلفی وجود دارد، در دفاع مقدس نیز چنین بود، با این تفاوت که در جنگ سوریه و عراق افراد اروپایی را نیز میتوان یافت ولی در جنگ ایران با عراق، نیروهای نظامی دشمن غالباً از کشورهای عربی بودند.
۵. نوع دشمنی و انگیزههای آن
نابودی و یا دستِکم خنثی و بیاثر نمودن دین اسلام، این اصلیترین و عمدهترین هدفی است که کفر جهانی در همة جنگهای خود علیه اسلام و پیروانش، آن را دنبال میکند. چنانچه پیش از این در جنگ ایران و عراق به دنبال آن بود و همینک نیز در جنگ سوریه و عراق. برای این کار ابزارهای مؤثری نیز یافته و به مددِ آنها توانسته روند رو به رشدِ اسلام را با کُندی مواجه کند.
یکی از کارآمدترین ابزارها، مشوّش نمودن حق و باطل است. یعنی استفاده از نام و نشان اسلام و ارائة محتوایی مغایر با آموزههای حقیقی اسلام!
در واقع بهترین وسیله برای نابودی یک فکر و گرایش، استفاده از خود آن گرایش است. در این حالت حساسیتها نسبت به وقایع در حال اتفاق کم میشود و دشمن در سایة آرامش، اهداف خود را پیگیری مینماید. اسلام و انقلاب اسلامی به وجود آمد و مانع سرمستیهای طواغیت شد. بنابراین آنتیتز اسلام و انقلاب اسلامی نیز باید از درون آنها درست شود. اسلام سکولار و اسلام متحجرانه زاییدة همین تفکر است.
در صدر اسلام نیز مسلمانان با این دو دسته مواجه بودند: سازشکاران با استبداد از طرفی و خشک مذهبان متعصب مانند خوارج از سویی دیگر. در عصر کنونی نیز همین دو گروه، آلتِ دست استکبار جهانی برای معرفی چهرة ناصحیح از اسلام و نابودی آن قرار گرفتهاند.
شیعة لندنی و اهل سنت همراه با غرب که کارهای آنان را صحه می گذارند و از سوی دیگر، گروه های تکفیری و سلفی نظیر داعش که همه را کافر می پندارند که البته انتهای هر دو به یک جا ختم می شود؛ یعنی طاغوت های زمان! زیرا مستکبری مانند آمریکا از هر دو گروه حمایت های همه جانبه نموده و آنها را زیر چتر امنیتی خود درآورده است.
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر