متن جزوه منتشر شده در ایام دهه محرم و همزمان با جنایات رژیم منحوس صهیونیستی
مقدمه
علت شکلگیری اسرائیل
اساساً تشکیل دولت یهودى ـ یا به تعبیر درستتر، دولت صهیونیست ـ در این نقطه از دنیاى اسلام، با یک هدف بلندمدت استکبارى به وجود آمد. اصلاً به وجود آوردنِ این دولت در این نقطة حساس که تقریباً قلب دنیاى اسلام است براى خاطر این بود که در بلند مدت، تداوم سلطة استعمارگران آن روز ـ که در رأسشان دولت انگلیس بود ـ بر دنیاى اسلام باقى بماند... طبق اسناد تاریخى، تشکیل حکومت صهیونیستى در آنجا، بیش از آنچه که آرزوى مردم یهود باشد، یک خواست استعمارى دولت انگلیس بود. شواهدى وجود دارد که در همان زمان، بسیارى از یهودیها اعتقادشان این بود که احتیاجى به این دولت نیست؛ این دولت به نفعشان نیست؛ لذا گریزان بودند. بنابراین، این یک آرزو و ایدة یهودى نبود؛ بیشتر یک ایدة استعمارى و یک ایدة انگلیسى بود. البته بعد که به وسیلة امریکا گوى سیاست دنیا و گوى استکبار از دست انگلیس ربوده شد، این هم جزو همان ابواب جمع مواریث استعمارى بود که به امریکا رسید و امریکاییها حداکثر استفاده را کردند و الآن هم استفاده مىکنند. بنابراین نجات فلسطین و محو دولت غاصب صهیونیستى، مسألهاى است که با مصالح ملتهاى این منطقه ـ از جمله با مصالح کشور عزیز ما ایران ـ سرو کار دارد.[1]
و اما شرایط امروز فلسطین...
اگر ما امروز وحدت مىداشتیم و اگر به معنویت اسلام تکیه مىکردیم، دشمن نمىتوانست با این وضوح ملت فلسطین را در خانة خودش این گونه مورد شکنجه و فشار و تعقیب و آزار قرار دهد. قضایاى فلسطین دل هر انسان غیرتمندى را - ولو زیاد تدیّن هم نداشته باشد - خون مىکند و راحت و آرام را از او مىگیرد. کیست که منظرة حمل پراحساس کودک یکى دو سالهاى را که کشته شده است، ببیند و بتواند راحت بخوابد؟ کیست که محاصرة مردم را در خانهها و کوچهها و خیابانها و شهرهایى که متعلّق به آنهاست و زمینى که استخوان اجداد آنها قرنهاست در آن دفن است، ببیند و متأثر نشود؟ امروز مردم بیتالمقدس و الخلیل و غزه و بقیة مناطق سرزمین مغصوب[2] را محبوس کردهاند؛ آنها را در خانة خودشان مىکشند؛ در خانة خودشان پدران و مادران را به داغ فرزندانشان مىنشانند؛ به آنها گرسنگى مىدهند و آنها را محاصرة اقتصادى مىکنند. اگر امت اسلامى متحد بود، مگر چنین چیزى ممکن بود؟ امروز هم واجبترین فرایض ما ملتها و دولتهاى مسلمان این است که در این قضیه با هم وحدت کلمه پیدا کنیم.[3]
در فلسطین اشغالى، مسلمانانى که بىاعتنا به سازشکاریهاى خائنانه، با دست خالى به مبارزات حقطلبانه ادامه مىدهند، با روشهاى خشن و غیرانسانى سرکوب مىشوند و زن و کودک و پیرشان به دست سربازان دستورگرفتة صهیونیست شکنجه و تارومار مىشوند و از این همه مدّعیان حقوق بشر از دولتهاى غربى صدایى برنمىخیزد و امریکا و انگلیس و برخى دیگر، حمایت عملى و تشویق زبانى هم مىکنند![4]
وجوب جهاد با دشمن صهیونیستی و کمک به مجاهدان فلسطینی
سؤال: راجع به پیکار اوج گیرنده مسلحانهای که در سرزمین مقدس فلسطین جریان دارد و اقدامات وحشیانه صهیونیستی و نتایج آن که بر ضد امت عربی و اسلامی به کار میرود، نظر شریف حضرتتان را بیان فرمایید تا خلق مسلمانِ ما در همه کشورها، کلیه نیروهای مادی و معنوی خود را بسیج کرده، سرانجام در جهاد مقدس شرکت نمایند.
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم. همانطور که قبلاً خاطرنشان ساختهایم، این امر در این اوضاع و شرایط که بر اسلام و مسلمین میگذرد، امریست واجب. پس از گردن نهادن به احکام مقدس اسلام هیچ امری را بر مسلمانان واجبتر از این نمیدانم که با جان و مال خویش در راه گرامی داشتن اسلام به دفاع پردازند. هنگامی که میبینید خونهای برادران و خواهران بیگناه شما در سرزمینهای مقدس فلسطین جاریست و هنگامی که مشاهده میکنید سرزمینهای ما به دست صهیونیستهای تبهکار ویران گشته، در این شرایط هیچ راهی جز ادامة جهاد نمیماند و بر همة مسلمانان واجب است که کمکهای مادی و معنوی خود را در این جهاد مقدس صرف کنند و خداوند پشتیبان این اراده است. والله من وراء القصد.[5]
اصلاً به ما چه که در فلسطین چه میگذرد؟! ما باید اول مشکلات کشور خودمان را حل کنیم!
از خصوصیات محیط ولایت، این است که چشم را به مفاهیم اسلامى باز مىکند. ما به برکت درسى که اهل بیت دادند، از مفاهیم اسلامى و قرآنى، حداکثر استفاده را کردیم. شیعیان، پیروان اهل بیتند. امروز هم بحمدالله، همینطور است. این حالت عاطفه و محبت شدیدى که در میان مردم ما نسبت به دوستان، نسبت به مظلومین و محرومین، مردم فلسطین، ستمدیدگانِ اروپا و مظلومین بخشهاى دیگر دنیا هست، اساساً روحیة شیعى و ولایتى است.[6]
امروز مسألة فلسطین، یک زخم دردناک و عمیق در پیکر جامعة اسلامى است. آیهاى که... دربارة نبى مکرم اسلام مىفرماید: «عزیزُ علیه ما عنتم»؛ رنج شما براى او سخت و دشوار است؛ «حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم»، امروز رنج دنیاى اسلام - که برجستهترین بخش آن، مسألة فلسطین است - قلب مقدس پیغمبر را مىآزارد؛ «عزیز علیه ما عنتم». با وضعى که امروز ملت فلسطین دارد، روح مقدس پیغمبر در عوالم بالاى آفرینش الهى مملو از غم مىشود.[7]
درست است که همة ما وظیفة شرعى داریم و اسلام بر ما واجب کرده است به مردم فلسطین کمک کنیم؛ اما حرف من امروز فراتر از وظیفة شرعى است. مىگویم امروز هر حادثهاى که در فلسطین رخ دهد و این قضیه به هر جا منتهى شود، به طور مستقیم به سرنوشت کشورهاى اسلامى ـ چه آنهایى که نزدیکند و چه آنهایى که دورند ـ مربوط است و بر آنها هم اثر مىگذارد. امروز ملتهاى مسلمان براى فلسطین هر کار بکنند، براى خود و به نفع خود کردهاند. وقتى با نقشة استعمار بریتانى و کمک دنیاى استکبار، این قطعة خونین از پیکرة دنیاى اسلام جدا شد، آن روز نظرشان فقط فتح همین قطعه نبود؛ آن روز هم نظر استعمارگران تسلط بر کل منطقه ـ که قلب دنیاى اسلام است ـ بود. بنابراین امروز همة ما وظیفه داریم.[8]
حالا مگر قضیة غزه و ظلم به مردم فلسطین چقدر اهمیّت دارد که اینقدر به آن پرداخته میشود؟!
والله و بالله! ما در برابر این قضیه مسئولیم. به خدا قسم مسئولیت داریم! به خدا قسم ما غافل هستیم! والله قضیهای که دل پیغمبر اکرم را خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده، این قضیه است. اگر میخواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر میخواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش میگفت برای من عزاداری کنید، میگفت چه شعاری بدهید؟ آیا میگفت: «الوداع الوداع...؟!» اگر حسین بن علی بود، میگفت: اگر میخواهی برای من عزاداری کنی؛ برای من سینه و زنجیر بزنی؛ شعار امروز تو باید فلسطین باشد...
شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد؛ شمر امروز را بشناس! امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان بخورد. هِی دروغ در مغز ما کردند که آقا! این یک مسئلة داخلی است؛ مربوط به عرب و اسرائیل است.
به قول عبدالرحمن فرامرزی، اگر مشکل اینهاست و یک قضیة مذهبی نیست، چرا یهودیان دیگرِ دنیا، مرتّب برای اینها پول میفرستند؟ ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟
... روزی علی بن ابیطالب شنید دشمن به کشور اسلامی حمله کرده است، ... فرمود: شنیدهام یک زن مسلمان یا زنی که در حمایت مسلمانان است، گرفتهاند. شنیدهام دشمن، سرزمینِ مسلمین را غارت کرده است؛ مردانشان را کشته است؛ اسیر کرده است؛ متعرض زنان آنها شده است؛ زیورها را از گوش و دست زنها جدا کرده است. بعد همین علی بن ابیطالب ـ که ما اظهار تشیّع او را میکنیم و نسبت به او حساسیتهای بیمعنی و دروغین بهخرج میدهیم ـ گفت: اگر یک مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق کند و بمیرد، سزاوار است و مورد ملامت نیست.[9]
خوب، حالا مگر چه کاری از ما بر میآید؟
1. همدلی، همدردی و همنوایی با مظلومان فلسطین
... ملتهاى مسلمان وظیفة سنگینترى دارند؛ دولتهاى مسلمان هم وظایف بزرگى دارند. ایران اسلامى، ملتش و دولتش، همدوش، همآوا و هماهنگ با ملت فلسطین همدردى مىکند؛ با آنها همراهى مىکند؛ در میدانهاى مختلف، در میدانهاى گوناگون، این ملت را مورد حمایت قرار مىدهد. این وظیفة همة دولتهاست.[10]
ملت بزرگ و بسیجیان مؤمن و فداکار ما، دفاع از فلسطین را فریضهاى دینى مىشمارند و در راه خدا هیچ هدفى را دستنیافتنى نمىدانند... این، راه ما و وصیّت امام عظیمالشأن ما و دستور اسلام ماست و بدان همواره وفادار خواهیم ماند.[11]
2. کمکرسانی و یاری مبارزان فلسطینی؛ از هر طریق و با همة توان
ملت اسلام به حکم وظیفة انسانی و اخوّت و طبق موازین عقلی و اسلامی موظفند که در راه ریشهکن کردن این گماشته استعمار (اسرائیل) از هیچ فداکاری دریغ نورزند و با کمکهای مادی و معنوی و نیز با ارسال خون، دارو، اسلحه و آذوقه برادران خود را که در جبهه جنگ هستند یاری کنند. بر خصوص ملت شریف و مسلمان ایران است که در قبال تجاوز وحشیانه اسرائیل و مصیبت های که اکنون گریبانگیر برادران عرب و مسلمان آنان می باشد، بیتفاوت ننشینند و از هر راه ممکن برادران مسلمان خود را در آزادی سرزمین فلسطین و نابودی صهیونیسم کمک نمایند.[12]
این شرایطِ دردناک، بر هر مسلمانی لازم میسازد که کلیة نیروهای خویش را برای آزاد نمودن سرزمینهای اشغال شده و انتقام از اشغالگران به کار برد؛ والله ولی التوفیق.[13] نکتهای که هیچ جای تردید در آن نیست، اینکه وظیفة هر فرد مسلمانی که در دورترین نقاط جهان اسلامی بهسر می برد، همان وظیفهای است که خلق مسلمان فلسطین بدان موظفند. «المسلمون ید واحده علی من سواهم یسعی بذمتهم ادناهم.»[14] تفرقهجویی و نژادپرستی در کار نیست و بین ملت اسلامی هیچگونه امتیازی وجود ندارد جز تقوا و پرهیزکاری؛ «ان اکرمکم عند الله اتقیکم و الله حسبنا و نعم الوکیل.[15]»...[16]
آیا ما وظیفه نداریم که کمکِ مالی به آنها بکنیم؟ آیا اینها مسلمان نیستند؟ عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حقّ مشروع بشری قیام نمیکنند؟ کیست که امروز منکر شود که فلسطینیهای آواره، حق بازگشت به وطن خود را ندارند؟
... به وسیلة مال که میتوانیم کمک کنیم. والله این انفاقِ واجب است؛ مثل نمازخواندن و روزهگرفتن واجب است. اولین سؤالی که بعد از مردن از ما میکنند، همین است که در زمینة همبستگیِ اسلامی چه کردید؟[17]
بر همة ملتها و دولتها واجب است که مسألة اسلامىِ فلسطین را صادقانه در زمرة مسائل درجه اول خود دانسته و به قدرِ وُسع خود به آن کمک کنند.[18]
امام راحل(قدس سره) در پاسخ استفتائی دربارة دادن وجوه شرعی مانند زکات و سهم امام به مجاهدان فلسطینی میفرمایند:
بسم الله الرحمن الرحیم. اکیداً شایسته و بلکه واجب است که قسمتی از وجوه شرعی مانند زکوات و سایر صدقات به مقدار کافی به این مجاهدانِ راهِ خدا اختصاص داد، به مجاهدانی که در صفوف نبرد و فداکاری به منظورِ از بین بردنِ صهیونیسمِ کافرِ ضدّبشری میجنگند و برای احیا و اعادة مجد و شرف اسلامی از دست رفته میکوشند و برای گرامی داشتنِ تاریخِ شریف اسلامی نبرد میکنند.[19]
3. اتحاد بین مسلمین
اگر سران کشورهای اسلامی از اختلافات داخلی دست بردارند و با اهداف عالیة اسلام آشنا شوند و به سوی اسلام گرایش پیدا کنند، اینگونه اسیر و ذلیل استعمار نمی شوند، این اختلافاتِ سران کشورهای اسلامی است که مشکلة فلسطین را بوجود آورده، نمی گذارد حل شود. اگر هفتصد میلیون مسلم با این کشورهای عریض و طویل، رشد سیاسی داشتند و با هم متحد و متشکل شده، در صف واحد قرار می گرفتند، برای دولتهای بزرگِ استعمار ممکن نبود که در ممالک آنها رخنه کنند، تا چه رسد به مشتی یهود که از عمال استعمارند.[20]
4. تحریم اقتصادی صهیونیستها
بهترین راه برای قطع ایادی صهیونیسم، این است که مردم مسلمان ایران با همه امکاناتشان بکوشند داد و ستد خود را با صهیونیستهای داخلی و غیر از آنان که در ایران هستند به طور کلی قطع نموده و از لحاظ روحی و مادی، آنان را مستأصل و بیچاره نمایند و تمامی روزنههای حیاتی را بر آنان تنگ سازند و علیهِ آنان به نبرد اقتصادی دست زنند.[21]
5. بیدار کردن ملتها با تبادل نظر و صدور بیانیههای مستدل
برای آزادی سرزمین اسلامی فلسطین از چنگال صهیونیسم، دشمنِ سرسخت اسلام و انسانیت چاره اندیشی کنید، از مساعدت و همکاری با مردان فداکاری که در راه آزادی فلسطین مبارزه می کنند، غفلت نورزید. بر دانشمندانی که در این اجتماع شرکت می کنند ـ از هر کشوری که هستند ـ لازم است برای بیداری ملتها بیانیه های مستدلی با تبادل نظر صادر کرده و در محیط وحی بین جامعه مسلمین توزیع نمایند و نیز در کشورهای خود پس از مراجعت نشر دهند و در آن بیانیه ها از سران کشورهای اسلامی بخواهند که اهداف اسلام را نصب عین خود قرار داده، اختلافات را کنار گذاشته، برای خلاصی از چنگال استعمار چاره بیندیشند.[22]
6. رساندن اسلحه و امکانات به مبارزان فلسطینی
امروز بر تمام مسلمانان عموماً و برحکومتها و دولتهای عربی خصوصاً، به خاطر حفظ استقلال خودشان لازم است که به پاسداری و پشتیبانیِ این گروه مجاهد، متعهدانه اقدام کنند و از هیچ تلاشی در راه رسانیدن اسلحه و آذوقه و ذخیره به این مجاهدان دریغ نورزند.[23]
7. آمادگی برای پیوستن به مبارزین فلسطینی
همیشه بنای ما این است که در کنار برادران فلسطینی خود بایستیم و هر وقت هم قدرت پیدا کنیم، همانطوری که آنها از حقشان دفاع می کنند، ما هم مثل برادر با آنها همدوش و همرزم خواهیم بود.[24]
بر هر مسلمانی که به خدا و روز جزا ایمان دارد، واجب است که تمامی قوا و نیروی خود را در این راه به کار بَرَد و سرانجام به إحدی الحُسنَیَیَنِ شهادت یا پیروزی نائل آید.[25]
بر شماست به خط آتش، برای خونخواهی و زدودن لکة ننگ روی آورده و به یاری و مددی از ناحیه خداوند و پیروزی درخشانی که نزدیک است، دستیابید و بشارت دهید مومنان را که خداوند پشتیبان هر تصمیم مردانه و حقخواهان است. نصر من الله و فتح قریب و بشر المومنین والله من وراء القصد.[26]
8. حمایت معنوی و تشویق مبارزان فلسطینی به مقاومت
ما همچنان و همیشه مدافع ملتهاى مظلوم و زیر یوغ استکبار هستیم و خواهیم بود. ما همواره در کنار ملت مسلمان و مبارز و رشید فلسطین، بر ضدّ صهیونیسم جنایتکار هستیم و خواهیم بود، و به برادران فلسطینى خود توصیه مىکنیم که راه خدا ـ یعنى مبارزه با دشمن غاصب و حامیانش ـ را با توکل و اعتماد به خدا و تا نابودى دولت صهیونیست غاصب ادامه دهند.[27]
... بر هر خطیب و واعظی من واجب میدانم که چنین حرفی را بزند. مراجعِ تقلید بزرگی مثل آیت الله حکیم و دیگران، رسماً فتوا دادهاند که کسی که در آنجا کشته می شود، اگر نماز هم نخواند شهید در راه خداست.[28]
من به همة ملت مظلوم فلسطین به ویژه جهادگران و پیروانِ راه انتفاضه درود مىفرستم و بشارت مىدهم که نهضت شما هر روز با استقبال بیشتر مسلمانان و انقلابیون مواجه خواهد شد و اشغالگران را بر سر جاى خود خواهد نشاند؛ انشاءالله.[29]
یعنی با امثال این کارها میشود با صهیونیسم مقابله کرد و اسرائیل را شکست داد؟!
قدرتمندان عالم که بر همه جا مسلّطند، خودشان قدرتشان را افسانهاى جلوه دادهاند. واقعیتِ قدرت آنها با آنچه که دارند خیلى متفاوت است. اگر امریکا از آن قدرتى که ادعا و تلقین مىکند برخوردار بود، امروز باید از مبارزات فلسطین اثرى دیده نمىشد. اما مىبینید که مبارزات مردم فلسطین، روزبهروز پیش مىرود. فلسطینیهایى که در این سرماى زمستان از خانه و کاشانة خود بیرون رانده شدهاند، مشکلترین مشکل را براى رژیم صهیونیست غاصب به وجود آوردهاند. اینها قوى هستند و غالب خواهند شد؛ به شرط اینکه صبر کنند. اسرائیلیهاى غاصب و خبیث، با این عمل، اشتباه بزرگى مرتکب شدهاند و خودشان را در محظورى چند جانبه گذاشتهاند. امروز از هر طرف حرکت کنند، شکست مىخورند و ضربه مىبینند. امروز هر کار که بکنند با شکست مواجه مىشود. اگر فلسطینیها را برگردانند، شکست خوردهاند. نگهشان بدارند، شکست خوردهاند. اعدامشان کنند، شکست خوردهاند. زندانىشان کنند، شکست خوردهاند.
البته شرطش این است که مبارزین فلسطینى خسته نشوند؛ مقاومت کنند و بایستند و از سخن خود برنگردند. دشمن، آسیبپذیر است. همة دشمنانى که با ملتها مبارزه مىکنند، آسیبپذیرند.[30]
اگر کسى بگوید همین نیروى ایمان و ارادة مردمى بر دولت غاصب و مستکبر ظالم صهیونیستى ممکن است فائق آید، بعضى افراد این را ممکن است بسیار بعید بشمارند؛ بعضى حتى ممکن است آن را محال بدانند؛ اما نه، محال نیست؛ ممکن است این اتفاق بیفتد.
این تکرارِ همان تجربهاى است که در صدر اسلام مکرّر اتفاق افتاد؛ در پیروزى انقلاب اسلامى اتفاق افتاد؛ در جنگ تحمیلى اتفاق افتاد؛ در ثبات سیاسى و اقتصادى و اجتماعى نظام جمهورى اسلامى در طول این بیست و یک سال اتفاق افتاد؛ در لبنان هم اخیراً اتفاق افتاد. این تکرارِ همین تجربه است.
یک عامل هم بیشتر ندارد؛ و آن اینکه ملت فلسطین به نیروى ذاتى خودش تکیه کند و خسته نشود. ایمان و اراده و انگیزه و امید مردم فلسطین از آنها گرفته نشود. همچنان که بعد از بیست و دو سال جنوب لبنان برگشت، بعد از گذشت چندین سال ممکن است بخشهایى از فلسطین اشغالى و در نهایت همة فلسطین اشغالى به مردم فلسطین برگردد. امروز عدهاى این را بسیار بعید مىبینند؛ دیروز هم عدهاى آزاد شدن جنوب لبنان را بعید و محال مىدانستند؛ اما شد![31]
نباید شک کرد که این شجرة خبیثهیى که «اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار»، هیچ پایه و پایگاه و استمرارى نخواهد داشت و بىشک نابود خواهد شد. و شک نباید کرد که حق پیروز خواهد شد و فلسطین به پیکر اسلامى برخواهد گشت؛ اما دیر و زود شدن آن، بسته به همّت و غیرت مسلمین است. مسلمین بایستى همت کنند؛ جوانان بایستى مسأله را رها نکنند؛ مثل ملت سرافراز و شجاع ایران حرفشان را بزنند؛ آنچه را که مىخواهند، مطالبه کنند؛ بلاشک خداى متعال هم به آنها تفضل خواهد کرد.[32]
نمونههایی از پذیرش شکست توسط صهیونیستها
عقبنشینى صهیونیستها از غزه بعد از 38 سال اشغال غزه، حادثة بسیار مهمى است. جالب است بدانید که این عقبنشینى یک انتخاب نبود که رژیم صهیونیستى انجام داد؛ این یک شکست و یک اجبار بود؛ از روى ناچارى و ناگزیرى بود. الآن فشار روانىِ این شکست، روى همة ارکان ملت و دولت صهیونیستى اثر گذاشته و آنها را دارد تکان مىدهد. بعضى از آنها قهر مىکنند، بعضىشان اعتراض مىکنند. چند روز پیش یک تظاهرات دویست هزار نفره در تلآویو به راه انداختند. متلاطمند، اما چارهاى نداشتند... این عقبنشینى بر اثر مقاومت فلسطینىها بود. حادثة اول، عقبنشینى و فرار از جنوب لبنان بود؛ این هم حادثة دوم است که بر اثر مقاومت پیش آمد. ملت فلسطین بداند، گروههاى جهادى فلسطین بدانند؛ در این دام نیفتند که خیال کنند مذاکره غزه را آزاد کرد؛ نخیر، مذاکره غزه را آزاد نکرد؛ هیچ نقطة دیگر را هم آزاد نکرد؛ تا ابد هم هیچ جا را آزاد نخواهد کرد. آنچه غزه را آزاد کرده، فشار مقاومت ملت فلسطین بوده است؛ آنها ناچار شدند.[33]
گیرم که ما چند تا تجمّع و راهپیمایی هم کردیم؛ این کارها چه فایدهای برای فلسطینیهای در بند دارد؟
آن کسانى که در زندانهاى فلسطینى هستند، به ما گفتهاند که از شعار شما و حضور شما و مشت گرهکردة شما ـ که حاکى از نیت و عزم صادقانة شماست ـ احساس قوت و قدرت مىکنند و ایستادگى مىنمایند. آن کسى که در پشت دیوارهاى زندان فلسطینى است، باید احساس تنهایى نکند، تا بایستد. آن زن و مردى که در کوچهها و خیابانهاى بیتالمقدس و نوار غزه و شهرهاى دیگر فلسطین اشغالى مورد تهاجم اراذل و اوباش صهیونیست است، باید احساس کند که شما پشت سرش هستید، تا بتواند مقاومت کند. البته دولتها هم تکالیفى دارند. دولت جمهورى اسلامى هم وظایفى دارد و به این وظایف عمل مىکند؛ باز هم خواهد کرد. مسألة ملى و عمومى و مردمى نقش خاص خودش را دارد، که باید در جاى خود انجام بدهد.[34]
ملت عزیز ما مسألة فلسطین را با همة وجود درک کرده است؛ ظلمى را که به دنیاى اسلام شده، احساس کرده است؛ وظیفهاى را که خودش در این زمینه دارد، درک کرده است. دولت جمهورى اسلامى، همیشه در این قسمت پیشتاز بوده است؛ احساس وظیفه کرده است و آنچه را که مىتوانسته، انجام داده است. یقیناً این، نتایج بزرگى به دنبال خواهد داشت و ما امیدواریم ـ نشانههایش را هم مىبینیم ـ که تدریجاً دولتهاى اسلامى بعضى حقایق را بیشتر لمس مىکنند؛ بعضى به متن قضیه نزدیکتر مىشوند و راه را به سمت آنچه که وظیفة امت اسلامى است، نزدیکتر مىکنند.[35]
علت مقابله اسرائیل با دولت قانونی فلسطین؛ حماس، چیست؟
در همین چند روز قبل، یکى از سردمداران رژیم صهیونیستى گفته بود: «ما از لشکرها و ارتشهاى عرب نمىترسیم؛ از بنیادگرایى اسلامى مىترسیم.» بله؛ ما با اینکه در همة مسائل با دشمن صهیونیستى مخالفیم، در این یک حرف، با آنها موافقیم. آنچه علاج صهیونیستها را مىکند، همین بیدارى اسلامى است و بس. آنچه مىتواند سرزمین فلسطین را آزاد کند، بیدارى ملتهاى مسلمان و بیدارى اسلامى است.[36]
شما امروز فلسطین را نگاه مىکنید و به هیجان مىآیید... مىدانید فلسطینیها از چه کسى یاد گرفتند؟ پنجاه سال است که فلسطین اشغال شدهاست؛ بیست سال و پنجاه سال پیش هم فلسطین جوان داشت. این جوان فلسطینى که این گونه به میدان آمده، از چه کسى یاد گرفته و الگوى او کیست؟ الگوى او جوان مبارز مؤمن بااخلاص لبنانى است. این را من نمىگویم، خودشان مىگویند. در تظاهراتى که در نوار غزه و ساحل غربى رود اردن ـ که منطقة فلسطینىنشین است ـ راه مىاندازند، عکس رهبر حزبالله لبنان ـ سید حسن نصرالله ـ را سرِ دست بلند مىکنند و راه مىبرند. آنها پرچم حزبالله لبنان را روى گنبد مسجدالاقصى نصب کردند. البته صهیونیستها نگذاشتند آنجا بماند، اما آنها آمدند نصب کردند. بنابراین او شد الگوى جوان فلسطینى. تلویزیون «المنار» حزبالله لبنان ـ که به نظرم روزى بیست ساعت برنامه پخش مىکند ـ بیشترین بینندگانش در داخل فلسطین اشغالى هستند! نه فقط برنامههاى آن را مىبینند، بلکه مثل تشنه، جرعه، جرعهاش را مانند آب گوارا مىنوشند.[37]
یک جوان مسلمان فلسطینى مىگفت: امروز در زندانهاى سرزمین اشغالى، زندانیها به عشق امام و به یاد رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامى، شعر مىخوانند. یاد انقلاب و امام و یاد مجاهدتهاى ملت ایران، در اعماق همان سلولها هم هست. دشمن از همین مىترسد. پس، فشار روى آن مردم اثرى نداشته است. الآن در فلسطین اشغالى، دو سال و اندى است که مردم با دست خالى مبارزه مىکنند و دشمن نتوانسته است این مبارزه را سرکوب کند؛ همچنان که نتوانستهاند مبارزة مسلمانانى را که در کشورهاى اسلامى علیهِ ایادى استکبار مبارزه مىکنند، سرکوب کنند. این، به معناى آن است که موج اسلامخواهى و فرهنگ اسلام، روزبهروز گستردهتر مىشود. کید دشمن و شیطان، کید ضعیفى است و هر جا که فشار استکبار بیشتر است، آسیبپذیرى او هم بیشتر است.[38]
اما به نظر می رسد که اسرائیل، این بار برای از بین بردن تمام فلسطینیان حاضر در غزه میجنگد...؟!
علت آن را از زبان مسئولان بلندپایه اسرائیلی بشنوید:
«مائیر دغان» رئیس سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی(موساد) در شهریور امسال به نخستوزیر گزارشی داد که بر مبنای آن «شماری از پیروان و رهبرانِ سنّیِ جنبش ضدصهیونیستی به مذهب تشیع گرویده اند».
این گزارش می گوید: «شیخ رائد صلاح» در شمال و «شیخ ابراهیم مرمور» در جنوب فلسطین از جمله رهبرانی اند که با تغییر مذهب خود به شیعه پیوستهاند. «دغان» اضافه کرد: سنّیهایی که به مذهب شیعه روی آورده اند، در مناطق عربی نظیر کفرکنا، الناصره، شفاعمرو، الجلیل، المثلث، یافا، مجدالکرم و النقیب به صورت دوره ای به برگزاری «جلسات سری» مبادرت میورزند.
سایت کانال هفت تلویزیون یمن ـ که وابسته به دولت علی عبدالله صالح است و توسط اسرائیلی ها اداره می شود ـ نیز در همین زمان (ماه گذشته) نوشت: بعد از جنگ سی وسه روزة سال 1385 هزاران جوان سنّی که درصدد فرار ازبحران هایی که عرب ها با آن روبرو هستند، می باشند به تشیع گرویدهاند.
در همین ایام دو جلد کتاب با عناوین «ص» و «شکارچی تروریست ها» توسط موساد منتشر شدند که در آن به چاره اندیشی اسرائیل در مواجهه با «خطر گسترش شیعه» پرداخته شدهبود. کتاب «ص» براساس گزارش «بیرتس هاییم ارولیه» استاد دینشناسی تطبیقی در «مدرسه عالی علوم دینی در قدس اشغالی» تنظیم گردیده که در نوزدهم اکتبر سال گذشته روانه بازار شد و در آن هشدار داده بود که تشیع در مناطق عربیپرجمعیت مخصوصاً در منطقه «النقیب» ـ که شامل نیمه جنوبی فلسطین می شود ـ در حال گسترش است و روند گرایش جوانان اهل سنت به تشیع و نیز نرخ رشد جمعیتی 5.8 درصدی شیعیان به زودی به تاسیس یک دولت شیعی در منطقه النقیب ـ یا بئرالسبع ـ می انجامد و لذا باید برای آن فکری کرد.
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر