گزارش کامل روز چهارم محرم ۹۹: میگوید باید سیاست داخلی نظام مطابق سیاست خارجی دولت تغییر کند. موج اجتماعی ایجاد میکنند علیه امام جامعه. عواطف و احساسات مردم را تحریک میکنند. هم نفس با دشمنان اسلام و ملت، دستورالعملشان حمله به امام جامعه میشود. میخواهید دوباره کربلا بپا کنید؟ تمام مسئله کربلا دفاع از حق امام و جایگاه امامت بود.
چهارمین روز مراسم عزداری دهه اول محرم ۹۹ هیئت محبین اهلبیت(ع) قم دوشنبه ۳ شهریور ۹۹ در مسجد مقدس جمکران برگزار شد. مشروح بیانات حجت الاسلام احمد پناهیان بشرح ذیل می باشد.
«تَذَاكَرُوا أَمْرَنَا وَ أَحْيُوه»
در این دهه هم بنا به اولویت های بحث حماسه و قیام عاشورا، و هم شرایطی که در آن قرار داریم از همان «کُلُّ یَوم عاشورا وَ کُلُّ أرض کَربلا»، بحثمان در ارتباط با حق امام به طور عام و حق سیدالشهداء علیه السلام به طور خاص میباشد؛ و تلاش میکنیم کنکاشی در اینکه چگونه این حق باید استیفاء شود داشته باشیم. مقدماتی را قبلاً گفتیم، امروز بنا بر این شد از بیانات حضرت سیدالشهداء علیه السلام در خطبه خیلی کوتاهی که مقابل معاویه بن ابی سفیان(لعنتاللهعلیه) ایراد کردند بپردازیم. ممکن است عزیزانی که این روزها بحث را دنبال میکنند احساس کنند یک مطلب دارد با بیان مختلف تکرار میشود، بله همینطور است بنا هم بر همین است؛ برای تبدیل شدن به گفتمان. یک اصل واضح و روشن برای تبدیل شدن به گفتمان نیاز به تکرار دارد. ذکر معنایش همین است، ذکر باعث میشود با تکرار شما زبان سرّ گویا میشود؛ به ذکر در نماز و اذکار دیگر کمکم زبان دل گویا میشود. این اتفاق باید در جامعه اسلامی بیفتد، بحث گفتمان سازیای که امروز میگویند همان دستور مؤکد امام صادق علیه السلام به اینگونه جلسات است. فرمودند: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّينَ فِي اللَّهِ مُتَوَاصِلِينَ مُتَرَاحِمِينَ تَزَاوَرُوا وَ تَلَاقَوْا وَ تَذَاكَرُوا أَمْرَنَا وَ أَحْيُوه»[1]، به دیدار همدیگر بروید بعد از اینکه توصیه کردند به یگانگی، به اتحاد قلوب، به عشق و مهرورزیدن به همدیگر در زیر سایه تقوای الهی. فرمودند به دیدار همدیگر بروید این اجتماع را تشکیل دهید. حالا این اجتماع از دو نفر شروع میشود تا الی ماشاءالله.
«تَذَاكَرُوا أَمْرَنَا وَ أَحْيُوه»، تذاکر باب تفاعل است، اساتید من میدانند باید این گفتگو صورت بگیرد که امروزه به آن میگوییم گفتمان سازی که خیلی لازم است در جامعه. بعضی مسائل بدیهی است ولی آنقدر سریع از کنارش عبور میکنیم بعد مورد غفلت قرار میگیرد. بعضی از موارد بدیهی است که غلط و اشتباه است ولی همان غلط و باطل آنقدر تکرار میشود که تبدیل به یک گفتمان میشود بعد کمکم به عنوان یک ارزش تلقی میشود در جامعه.
ابلاغ رسالت یا ابلاغ معالم
ای کاش میشد یعنی در اصل میشود، بنا هم هست که همین اتفاق بیفتد ولی ای کاش و الآن تبدیل شده به یک حسرت؛ جریان منبر و خطابه به یک اتحاد رویه میرسید، جایی همه تصمیم میگرفتند در این محرم این اصل را جا بیندازند در جامعه تبدیل به گفتمان کنند، برویم در مرحله بعدی گام بعدی گام بعدی، اما الآن اینجوری نیست؛ به ذوق و سلیقه و انتخاب اعظّه بزرگوار، حوزههای فکری و اندیشه حسینی و عاشورایی متفاوت است، خب این تفاوت آسیبهای خودش را دارد گرچه زیبایی دارد. بعضیها میگویند خود این تنوع است، بله تنوع است بالأخره «فی کلّ جدید لذَّة»، یک لذتی هم دارد ولی اتفاقی که باید پای منبر بیفتد نمیافتد. آن گفتمان سازی، آن ایجاد انگیزه یک دست. اساساً اینکه عرض کردم قاعده این است بر اساس قرآن عرض کردم «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّه»[2]. وقتی شد ابلاغ رسالت آن وقت دیگر فرق میکند با ابلاغ معالم. در معالم دستور داریم که با معالم اهل بیت:آشنا شویم، فرمودند اگر مردم با محاسن کلمات و علوم ما آشنا شوند از ما اطاعت خواهند کند. بله این یک تکلیف فردی است اما در حوزه تبلیغ و ترویج حتماً نیاز به یگانگی دارد. «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّه» یعنی آنچه که باید الآن باشد، اراده خدا بر آن تحقق پیدا کرده. همه ابلاغ رسالت الهی میکنند بعد رسالت الهی در یک جامعه، در شرایطی خاصی که همه در آن شرایط هستند که عوض نمیشود. آن طرف ولی این اتفاق افتاده است، در جبهه مقابل این اتفاق افتاده است. یکدفعهای جبههای تصمیم میگیرند رهبر نظام، امامت جامعه را مورد هجمه و حمله قرار بدهند، یکدفعهای میبینید همه چی دست به دست هم میدهد تا مردم کوچه و بازار نسبت به این موضوع عکس العمل نشان بدهند.
ماجرای نفوذ در بیوت علماء
یک نکته ای را حضرت آیت الله العظمی بهجت در بیوت علما میفرمود، به طریق اولی در جامعه این کار را هم دارند میکنند دشمنان ما که حتی در بیوت علما ایشان به فرمانده سپاه در دهه علیه السلام 0 بعد از آن مسائلی که پیش آمد ـ تسخیر لانه دوم جاسوسی ـ میفرمودند مراقبت از بیوت علما کنید گاهی اوقات ده نفر از صنف مختلف که ممکن است همدیگر را هم نشناسند و با یکدیگر هم شاید هیچ ارتباطی هم نداشته باشند ولی همه یک حرف میزنند و این باعث میشود که آن عالم یا کسی که در آن دفتر است اینگونه به او القاء شود که کشور یعنی این دیگه. یک بازاری، یک کشاورز، یک دانشجو، یک استاد دانشگاه، یک حوزوی، یک مدرس، یک امام جماعت، اگر همه اینها یک حرف بزنند اینجوری تلقی میشود برای عزیزی که دارد این حرفها را میشنود که نکند همه جامعه همین است در صورتی که این را طراحی کردند. عکسش هست، ما همین کار را باید در حوزه تبلیغ انجام دهیم، و این خواهد شد انشاءالله. از کجا میگویید خواهد شد؟ وقتی که بقیه الله الاعظم(ارواحنافداه) ظهور کنند آن موقع دیگر هر کسی به سلیقه خودش و به دریافت و برداشت خودش مثل من حقیر یک گوشهای ابراز عقیده نمیکند. «إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون»[3]، این غلبه در همه عرصهها صورت میگیرد.
حق حیات؛ حق هدایت
حالا کربلا را اگر کسی بخواهد عمیق ببیند یک چیزی را مکرر در واقعه عاشورا میتواند مشاهده کند آن هم احقاق حق امام و مطالبه و استیفای حق امام است، امامت جامعه. از قبل از واقعه کربلا تا خود واقعه کربلا و بعد از واقعه کربلا، این را اگر ما بهش برسیم عمیقاً اگر در جامعه خودمان بنا باشد «کُلُّ یَوم عاشورا وَ کُلُّ أرض کَربلا» باشد پس یکی از اصول محوری جامعه دینی حق امام است، شناختن حق امام است، استیفای حق امام است. امام جامعه هر که میخواهد باشد، رسول الله صلی الله علیه و آله باشد که امام صادق علیه السلام فرمود: «إنَّ رَسُولَ الله کانَ هُو الإمامَ»[4] در موقف حق، یا امیرالمؤمنین علیه السلام امام باشند، یا امام حسین علیه السلام امام باشند، یا بقیه الله الاعظم امام باشند، یا نائبشان ولیّ فقیه امام جامعه باشند. امام عدل «إِنَّ فِي سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِكُم»[5]، این جایگاه، سلطان الله. قبل از اینکه کلام امام حسین علیه السلام را عرض کنم محرض شریفتان بگویم این حق ناظر به حق هدایت امام است. ما بخشهای مختلف حقوق امام را بررسی میکنیم یکی حق هدایت است، جلوتر که برویم میرسیم به حق حیات. البته حق حیات دو بخش دارد که قسم اولش را مقداری بررسی کردیم که برمیگردد به حیات ما. سخنان امام حسین علیه السلام با ولید والی مدینه یادتان است، آنجا امام به حق حیات اشاره کردند. «بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّه»[6]، خدا به واسطه ما همه چیز را ایجاد کرده «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِم»[7]، زیارت شریف جامعه کبیره. یعنی ما حیاتمان به واسطه ائمه:است، بعد هم روزی که داده میشویم که این حیات تداوم پیدا کند باز هم به واسطه ائمه:است. «بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماءَ أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ بِكُمْ يَكْشِفُ الضُّر».
سلب حق حیات از اهل بیت(علیهم السلام)
این نکته خیلی مهم است، حق حیات ما. آقا شما چرا اینقدر میخواهید خودتان را برای امام هزینه کنید؟ چون بودن ما به وجود امام بستگی دارد، اگر امام نبود ما نبودیم. چطور بعضیها برای دنیایشان بمیرند، بعضیها برای دنیایشان دست به خون اولیاء خدا آغشته کنند، ما برای آخرتمان چنین کاری نکنیم؟ از جهت مادی، از جهت فیزیکی ولیده دنیا هستیم به قول حضرت امام فرزند دنیا هستیم، اما از جهت معنوی چی؟ «شیعَتَنا خُلِقُوا مِن فاضِل طینَتِنا»[8]، یعنی چی ما از باقی مانده گل ائمه:آفریده شدیم. بالاتر هم بروی همه هستی به واسطه اهل بیت:آفریده شده. یکی هم حق حیات خود ائمه:است که انشاءلله به آن خواهیم رسید که فاجعه عظیمی که کربلا رخ داد این بود، سلب حق حیات از سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام امام حقِ جامعه. پیشتر که این جنایت هولناکتر هم بود، حق حیات از صدیقه اطهر که حجت الحجج بود در 18 سالگی سلب شد. آیا کسی رفت دفاع کرد؟ جامعه طوری بود که حتی امیرالمؤمنین علیه السلام هم نتوانست حق حیات کند برای فاطمه اطهر، مطالبه خون بکند. «بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَت»[9].
هرکسی حق هدایت جامعه را ندارد!
خب حالا این حقی که امروز میخواهیم کمی فکر کنیم در کلمات امام حسین و قرآن، حق هدایت است. این حق یعنی هدایت، سعات، رشد جامعه، تعلیم و تربیت، حق امام است، خدا به هر کسی نداده «يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»[10]. خدای متعال این مأموریت را به چه کسی میدهد؟ میدهد به انبیاء، بعد جانشینان انبیا یعنی ائمه معصومین:. هرکسی حق ندارد بیاید جامعه را هدایت کند. چرا؟ حضرت زهرا(سلام الله علیها) همین بیان را فرمود متهم به مرگ شد، محکوم به قتل شد. این آیه را حضرت زهرا در دفاع از حق هدایت فریاد کشید. «أعوذ بِالله مِن الشَّیطان الرَّجیم أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى»[11]-[12]. این یعنی دفاع تمام قد از حق هدایت، قرآن فرموده، خدا فرموده. کی حق دارد جامعه را هدایت کند و در مسیر هدایت جامعه از او فرمان بری داشته باشند؟ امام عدل، امام حق. در دفاع از امیرالمؤمنین علیه السلام حضرت زهرا از حق هدایت امیرالمؤمنین علیه السلام دم زد، آنهایی که هدایت نشدند چطور ممکن است بتوانند هدایت کنند وقتی خودشان نیازمند به هدایت هستند. اما اگر کسی را خدای متعال هدایت کرده معلوم است او که هدایت شده به طور مسلم او باید جامعه را هدایت کند.
نقد مشفقانه یا دخالت؟!
کار به جایی رسیده امروز یک عدهای راه افتادند، نه امروز پیش از این هم بودند منتها الآن دیگر جرأت و جسارتشان در آستانه محرم و دهه شریف امامت و ولایت خیلی بیشتر از گذشته شده. صریحاً آنجایی که نباید ورود کنند در حوزه هدایت رهبر و ولیّ جامعه ورود میکنند، بعد میگویند ما نقد مشفقانه میکنیم. قانون اساسی این نظام بالأخره یک منشور محکمی است، 40 سال با همه فراز و فرودهایی که بعضاً ممکن است بعضی از قوانین داشته باشند یک قانون مسّمی است و واجب الاتّباع برای همه. در اصل 110 قانون اساسی در حدود اختیارات ولیّ فقیه هست سیاست گذاری کلان نظام، چه سیاست داخلی و چه سیاست خارجی به عهده این امام و ولیّ فقیه جامعه است. بر اساس کلی مستندات، بر اساس یک خرد وزین، یک سیره و سنت قویم. همینجوری که این قاعده گذاشته نشده در اسلام، «أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى». ما میگوییم سیاست خارجه را عوض کنید به تبع آن نمیشود که سیاست خارجه را عوض کنید ولی سیاست داخلی را عوض نکنید، باید سیاست داخلی هم عوض شود. شما کی هستید؟ میخواهید ما را برگردانید به 1400 سال پیش؟ اسلام این همه هزینه داده آن وقت خدا از ما میگذرد؟ شما مگر مسلمان نیستید؟ مگر بر اساس قواعد اسلام زندگی نمیکنید؟ محکمات قواعد الهی مگر خط مشی شما نیست؟ قیامت از ما بپرسند ما چی میخواهیم جواب خدا را بدهیم. چرا شما یک مجتهد واجب الشرایط تمام را برای رهبری انتخاب میکنید؟ برای اینکه او میشناسد و میفهمد، «عَالِمٌ بِالسِّيَاسَةِ مُسْتَحِقٌّ لِلرِّئَاسَة»[13]. هر کسی از راه برسد، بعد هم موج اجتماعی ایجاد کند. توئیتر موج اجتماعی ایجاد کردن است، و بعد تحریک احساسات و عواطف عمومی کند. این چیزهایی که اخیراً در این توئیتها نوشتند این انسانهای معلوم الحال همه میدانند هم نفس با دشمنان اسلام و دشمنان این ملت یکدفعهای دستورالعملشان میشود حمله به امام، آن وقت از این ناحیه میخواهند جامعه را هدایت کنند.
«إِذَا كُتِبَ الْكِتَابُ قُتِلَ الْحُسَيْن»
خب تمام غصه کربلا همین است، امام صادق علیه السلام همین را فرمود، فرمود: «إِذَا كُتِبَ الْكِتَابُ قُتِلَ الْحُسَيْن علیه السلام »[14]. وقتی یک عدهای بلند شدند حق هدایت جامعه، مدیریت و حاکمیت جامعه را سلب کردند از امام حق و داعیه هدایت امت را داشتند قتل اباعبدالله علیه السلام امضاء شد. اینکه استدلال من نیست، استدلال امام صادق آل محمد است. ما برگردیم کربلا به پا کنیم؟ نرم افزار آن فاجعه را ایجاد کنیم؟ سخت افزارش بله کسی جرأت نمیکند، منافقین سال 87 رسیدند به میدان پاستور در فتنهها ولی نتوانستد کاری پیش ببرند. اما نرم افزارش، آن محتوایی که باعث میشود یک جمعی قیام کنند برای سلب حق امام، این را یک عدهای الآن دارند دامن میزنند. بعد هم عجیب اینجاست آنهایی که اهل حق هستند و میفهمند ساکت هستند. شأن شما از حضرت زهرا(سلام الله علیها) -نعوذ بالله- اجلّ است؟ او حجت الحجج بود، «أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى»، این آیه را حضرت زهرا در دفاع از حق امام جامعه تلاوت کردند. «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها»[15]، اینها احتجاجات فاطمه اطهر است. چه فرقی میکند امام شما تهدید شود در افکار عمومی تخریب شود یا امام فاطمه اطهر در افکار عمومی تهدید و تخریب شود، شأن دیگر اینجا معنا ندارد. یک جایی لازم است از حق امام دفاع شود، ببینید امام حسین علیه السلام چگونه از حق امام دفاع میکند، از این حق هدایت. همین خطبه را با یک مقداری تفاوت در بیان امام حسن مجتبی هم نقل شده در تاریخ. هم از حق امامت و رهبری امام حسن مجتبی علیه السلام امام حسین علیه السلام دفاع میکند در برابر همین معاویهای که جامعه را رسانده به امامت یزید. نبینید معاویه به یزید گفت تو به درد خلافت نمیخوری، عقلت هم نمیرسد، عرضهاش را هم نداری ولی چه کار کنم که چون بچهام هستی خلافت را به تو دادم. یعنی مشکل مشکل خلافتِ موروثی است، نه اشکال اینجا نیست. معاویه کاری کرد که این ملت به ولایت و به قول خودشان یزید بن معاویه امیرالمؤمنین است سر خم کنند؛ این جامعه را چه کسی درست کرد؟ خیلی ها ظاهر را رعایت میکنند ولی در باطن اعتقاد و باورهای مردم را مدام ضعیف میکنند، تردید در باور مردم ایجاد میکنند.
امت و جامعه یزیدی
شما فکر میکنید از روز اول کسی میگفت یزید خلیفه شود؟ وقتی باورها سست شد، به قول امام حسین علیه السلام وقتی بدعتها رو آمد، وقتی سنتها در جامعه مُرد یک کسی مثل یزید حاکم میشود «کَما تَکونونَ یُولیّ عَلَیکُم»[16]. این جامعه همهاش یزید است منتها نه با سگی که او بازی میکرد، بوزینهای که او بازی میکرد، مشروبی که او میخورد، قتل نفس محرمهای که او میکرد، فسق علنیای که او داشت. خیلیها این فسق و فساد را نداشتند اما یزید بودند به تمام معنا. «لَعِبَت هاشِمُ بِالمُلکِ فَلا خَبَرٌ جاءَ وَ لا وَحیٌ نَزَل»[17]، جرأت کرد کفرش را علنی کند ولی اینها جرأت نمیکنند کفرشان را علنی کنند مثل یزید. الهی فدای امام رضا علیه السلام بشوم که یکبار یک نکته خیلی عمیقی را اشاره کرد. فرمود بعضی ها که میبینی اهل معاصی نیستند نه برای این است که اینها مؤمن هستند، به خاطر این است که اینها عرضه انجام این گناهها را ندارند. عرضه اختلاس چند میلیاردی را ندارد و الا این کار را میکرد، ملکه دزدی در وجودش شکل گرفته ولی دستش نمیرسد. خیلی روایت تکان دهندهای است این کلام امام رضا علیه السلام .
دومین قرآن!
امام حسین علیه السلام فرمود: «نَحْنُ حِزْبُ اللَّهِ الْغَالِبُونَ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّهِ الْأَقْرَبُون»[18]، ما حزب الله غالب هستیم. ای کاش کسی بود برای امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام این خطبه را برای امام مقابل معاویه میخواند که امام مجبور نشود خودش از خودش دفاع کند. «وَ عِتْرَةُ نَبِيِّهِ الْأَقْرَبُونَ وَ أَحَدُ الثَّقَلَيْنِ اللَّذَيْنِ جَعَلَنَا رَسُولُاللَّهِ صلی الله علیه و آله ثَانِيَ كِتَابِ اللَّه»، ما نزدیکترین هستیم به پیغمبر، ما یکی از آن دو امانت هستیم که پیغمبر سپرده. «كِتَابِ اللَّهِ فِيهِ تَفْصِيلٌ لِكُلِّ شَيْءٍ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ وَ الْمُعَوَّلُ عَلَيْنَا فِي تَفْسِيرِهِ لَا نَتَظَنَّى تَأْوِيلَهُ بَلْ نَتَّبِعُ حَقَائِقَهُ فَأَطِيعُونَا فَإِنَّ طَاعَتَنَا مَفْرُوضَةٌ إِذْ كَانَتْ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَقْرُونَة». ما دومین قرآن هستیم، ما دومین کتاب هستیم، تأویل و تفسیر این قرآن دست ماست، ما میتوانیم جامعه را هدایت کنیم. این کلمات اباعبدالله علیه السلام است، اینها سند جرم حسین بن علی است، اینها گناهان حسین بن علی هستند که باید به خاطرش خونش حلال شود و الا روز عاشوار گفتند حسین ما میدانیم تو حلالی را حرام نکردی و حرامی را حلال نکردی. گناهش این است که مفسر قرآن است، مؤول قرآن است. گناه امیرالمؤمنین علیه السلام این است «قاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْر»[19] را فریاد میکند بعد میگوید این معاویه همانی است که قرآن فرموده ائمه کفر و باید با او بجنگید. چرا علی قرآن را تأویل میبری؟ تفسیر میکنی؟ میفرماید ما وقتی از قرآن و حقایق قرآن حرف میزنیم بر اساس ظن و گمان حرف نمیزنیم، ما مطئمن هستیم، اطمینان راسخ داریم به آنچه که میگوییم. «لَا نَتَظَنَّى تَأْوِيلَهُ بَلْ نَتَّبِعُ حَقَائِقَهُ فَأَطِيعُونَا فَإِنَّ طَاعَتَنَا مَفْرُوضَةٌ». بعد از حق هدایت بلافاصله امام حسین علیه السلام از حق طاعت دفاع میکند. از کی باید اطاعت کنی؟ از کسی که باید تحت هدایت او در بیایی، هدایت و طاعت یکی است.
بهشت و جهنم مردم به ما ربطی ندارد؟!
جوانها پس فردا نیایند به شما بگویند مثل این روزها که گفتند و جواب شنیدند و ساکت شدند. بگویند اطاعت یعنی فرمانداری و حکومتداری، این را بسپارید به ما؛ هدایت را بسپارید به حوزه علمیه و علما و ولایت فقیه، آنها بگویند و ارشاد کنند اما حکومت با ما. بعد پای مدیریت که برسد به آنها که مدیریت بسپاری بگویی شما الآن مدیر یک جامعه 80 میلیونی شدی برگردد بگوید ما اصلاً وظیفه نداریم به دین مردم دخالت کنیم، بهشت و جهنم مردم به ما ربطی ندارد. عجب! این چه حرف بی ربط و بی منطقی است! پیامبران آمدند هم دنیای مردم را آباد کنند هم آخرت مردم را آباد کنند، چه میگویید شما. و این حرف همینطور در جامعه میگذرد و بعضی از مدیران هم این را باور میکنند، فکر میکنند به آنها ربطی ندارد. قم الحمدلله خیلی فضای خوبی دارد به جهت اینکه یک عده مدیر خوب، مؤمن، جوانان خوب امام حسینی و اهل بیتی و هیئتی در جریان شهرداری [هستند]. آدم وقتی شهر را وارد میشود انگار در یک تکیهای وارد شده، چون من هر روز میروم تهران و برمیگردم این قضیه را آدم متوجه میشود، چقدر این عزیزان شهرداری زحمت کشیدند شهر را تکیه کردند، حسینیه کردند. شما وارد تهران میشوی بلوار به بلوار میبینی خبری نیست. وقتی مجری تلویزیون سؤال میکند که چرا شما امسال اینجوری برخورد کردی میگوید ما پارچه نداشتیم! شهرداری تهران پارچه نداشته، یکخورده که جدی میشود مجری جلوی 80 میلیون جمعیت، میگوید البته ما عرف جامعه را نگاه میکنیم، عرفاً نیست از اول دهه تا آخر دهه کمکم مردم پیراهن مشکی میپوشند ما هم بعضی از مراحل را گذاشتیم کمکم مشکی پوش کنیم.
شما واقعاً فکر میکنید مردم چی هستند که پای رسانه نشستند دارند حرف شما را میشنوند. عنوان شهدای آب و فاضلاب اگر برداشته شود نام بازرگان با آن معلوم الحال بودندش، وابستگیاش به آمریکا، به قول حضرت امام پدری کردن برای جریان منافقین در کشور را، اینجور موقعها شما دیگر نگاه به عرف نمیکنید. زمین و زمان را به هم میزنید که این تابلو نصب شود. تابلوی بلوار جمهوری اسلامی، جمهوری نصب شود که بعد با اعتراضات و فریاد منتقدین بگویند یک کسی سهواً اشتباه کرده. تابلوی یک بلوار به آن بزرگی اسلامش را حذف کند. به امام حسین علیه السلام که میرسیم اینها دلیل میشود؟! یکدفعه میبینی یک مدیر این میشود. بعضیها باور میکنند هیچ مسئولیتی ندارند در قبال اسلامی کردن جامعه بعد شما ببینید در یک برههای همین شهرداری تهران محضر مقام معظم رهبری میرسد، در دورههای قبل، بعد توصیههای امام و مقام معظم رهبری راجع به شهری دینی و اسلامی [را میپرسد]، چقدر شهرداریها مؤثر هستند که این شهر را اسلامی جلوه بدهند. این یعنی چی. چطور برای جمع کردن فاضلاب، زباله، برای پاکیزه بودن شهر از آشغال میگوییم شهر ما خانه ما ولی شما که شعار میدهید هر خانه یک حسینیه، شهر نباید بشود حسینیه؟ اینجا دیگر شهر ما خانه ما نیست؟ اینها برمیگردد به بعضی از باورهای غلط.
چون ما حق هدایت داریم، باید از ما اطاعت کنید
امام حسین علیه السلام میفرماید چون ما حق هدایت داریم آن هم به خاطر اینکه به حقایق قرآن یعنی کلام وحی، مدیر مطلق عالم امکان، خدا دسترسی داریم باید از ما اطاعت کنید. «ِأَنَّ مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِه»[20]، این کلام سیدالشهدا نیست در واقعه عاشورا؟ همه مجاری امور باید دست مرد خدا باشد. «إِذْ كَانَتْ بِطَاعَةِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَقْرُونَة»، باید از ما اطاعت کنید چون اطاعت از ما مقرون طاعت از خدا و رسول خداست. «قَالَ اللَّهُ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ وَ قَالَ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُم». باید از اولی الأمر اطاعت کنید چون خدا طریقه استنباط را به اولی الأمر آموخته است. این میشود
مدینه فاضله. این در دوران خود امام حسن مجتبی علیه السلام است. شما کلمهای تفاوت بین بیان امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام نمیبینید در دفاع از حق امامت جامعه.
اگر امروز دفاع نکنید با کوفیان چه فرقی دارید؟!
من واقعاً تعجب میکنم خیلیها امروز احساس تکلیف نمیکنند در مقابل این جبهه گسترده بر علیه دین، بر علیه سیدالشهداء علیه السلام ، بر علیه عصمت و حاکمیت و امر اهل بیت:در دنیا، بر علیه قرآن. بیایند در میدان از امام دفاع کنند، آن کسی که الآن پرچم به دست اوست. از آن فقیه بزرگوار سؤال کردند اعلم کیست؟ فرمود ببینید علم دست کیست. اینکه دروغ نیست تقابل جبهه حق و باطل در مقابل هم. نائب امام زمان را امروز شما تنها بگذارید و دفاع نکنید با کوفیان که مسلم و نائب امام حسین علیه السلام را تنها گذاشتند چه فرقی دارید؟ چه خواص چه عوام. عاشورا بالاترین هزینهای است که داشته شده برای دفاع از حق امام و حقانیت امام یعنی هم جایگاه امامت و ولایت، هم شخص امام و ولیّ.
دو قربانی حضرت زینب(سلام اللهعلیها)
امروز روز چهارم اجازه دهید یاد کنیم از عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه. عالم یعنی کی؟ آن کسی که فقط مطالعه کرده و درس خوانده را میگویند عالم یا در مرتبه علم آن کسی که دارای علم لدّن است من قِبَل حق عالم شده، مقامش برتر است. امام سجاد علیه السلام فریاد میزند «يَا عَمَّة... أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة»[21]. تو عالمهای هستی که اصلاً اینهایی که عمیقاً میدانی علم الهی است در قلبت، کسی به تو نیاموخته؛ درکی داری که کسی به تو تفهیم نکرده است. خب حالا زینب کبری(سلام الله علیها) فرزند تربیت میکند عالم، فقیه. عون و محمد دو فرزند زینب کبری(سلام الله علیها)؛ بیایید ببینید چه فرزندی تربیت کرده، ۷ -8 سالشان است. نوجوانانی که الحمدلله در این دهه با عظمت از پر و پا قرصهای هیئت هستید که اصل هم شما هستید، شما باید عمیقاً کربلا را بفهمید و بعد برای سیدالشهداء علیه السلام کاری انجام دهید. از ما برنیامد، محاسن ما سفید شد و کمر ما خم شد نتوانستیم منتقم سیدالشهداء علیه السلام یعنی امام زمان را بیاوریم، شما باید بیاورید. کاش یک روزی در نوجوانی یقه ما را میگرفتند از ما مطالبه جدی میکردند، کاش مدرسه و دانشگاه و حوزه ما برای این اقدام تربیت میکرد، مؤثر باشیم.
خدای متعال از دامن زینب کبری دو نوجوان، از جد به دو شهید بزرگوار میرسند یکی امیرالمؤمنین علیه السلام ، یکی جعفر طیار از ناحیه پدر. «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلا»[22]-[23]، این آیه در شأن این دو جدّ بزرگوار عون و محمد ۷-8 ساله است. زینب کبری در تربیت این دو فرزند قیامت کرده. پدرشان ارادتش محکم بود به اباعبدالله علیه السلام و جریان امامت، وقتی مدینه برگشتند به عبدالله گفتند دیدی تقصیر حسین بود این شد. عبدالله خشمگین شد محکم جوابش را داد، حتی نعلینش را برداشت محکم به صورت طرف زد مردم جدایش کردند. فرمود جانم فدای حسین، من خودم گفتم حسین فرزندانم را قربانی کن در راهت، اگر کربلا بودم خودم هم قربانی میشدم. عبدالله هم شخص بزرگواری بود ولی این بچهها مثل خیلی از شهدایی بودند که از پدرانشان هم جلو میزدند. کم نیستند این دسته از شهدا که از پدر و مادرشان هم جلو زدند. وقتی عون پا به میدان میگذارد رجزی میخواند که شما عمق معرفت این جوان را میبینی. عون میگوید «إن تنكروني فأنا ابن جعفر»[24]، یک نوجوان در مقابل 30 هزار تا بن دندان مسلح رفته و میداند تا دقایق دیگر هم کشته خواهد شد. رجز یک پهلوان و امیر سپاه نیست بلکه رجز یک نوجوان است.
زدن مراکز فوق هسته ای
انشاءالله بتوانیم بخشی اشاره کنیم به فجایعی که در ارتباط با خانواده امروز دارد در دنیا و کشور ما انجام میشود. کارهایی که دارند انجام میدهند تا نظام تربیتی خانه از هم بپاشد. 1 علیه السلام 0 هزار طلاق یعنی یک جنایت هولناک، یعنی یک فاجعه عظیم، هزار برابر بدتر از کرونا. وقتی جامعهای برود به سمت عادی سازی طلاق و میدانید طلاق یعنی به هم ریختن کانون خانواده، یعنی فروپاشیدن بنیاد تربیت در نظام اسلامی. خود آن جدایی که عرش خدا را به لرزه میاندازد هیچ، این کانون تربیت نابود شده، از زدن مراکز هستهای ما این مهمتر است. ما میتوانیم آن را جبران کنیم ولی این را نمیشود جبران کرد، خانوادهای که از هم پاشید دیگر به هم وصل نمیشود. و چگونه امروز در جهان غرب و به تبع بعضی جریانها در کشور اسلامی سیستماتیک دارند این فاجعه را به رقم میزنند. با چه قواعدی؟ با چه اتفاقاتی؟ با ایجاد چه انجیاو هایی [NGO]؟ با چه مراکزی؟ با چه کانونهای آموزشیای؟ آمارها خیلی وحشتناک است، اینکه آقا میفرماید باید ترسید واقعاً باید ترسید. آقا راجع به کرونا فرمود چیزی نیست انشاءالله ازش عبور میکنیم، این حقیر است گرچه خطیر است اما حقیر است. اما مسئله خانواده را آقا نفرمود یک امر حقیری است، در گام دوم آقا به شما جوانها فرمودند در جهاد مبارزه با سبک زندگی غربی ورود کنید، در جهاد مبارزه با سبک زندگی غربی شما جوانها باید ورود کنید. بخشی از خرمشهرهای شما که باید فتح شود در جهاد مبارزه با سبک زندگی غربی است. شرم میکنم در عاشورا و محرم از زندگی حرف بزنم وقتی حسین زندگیاش را فدا کرده اما اگر زندگی حسینی نباشد، شهادت حسینی و حماسه حسینی هم آفریده نمیشود؛ چه کنیم.
«إن تنكروني فأنا ابنُ جَعفَر»
«إن تنكروني فأنا ابنُ جَعفَر، شَهيدُ صِدق فِي الجنان أزهَر». عون فریاد میزند من کودک هستم؟ به من میخندید؟ نگاه کنید به اصل و نسب من. نوجوانی که داراییاش را انتساب به جعفر طیار میداند، جعفر طیاری که اباعبدالله الحسین علیه السلام هم در اثبات حقانیتش خود را منتسب به او میداند که جعفر طیار از ماست. «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ»، پای عهدشان با خدا ایستادند، پشت نکردند در میدان به دشمن، یعنی پا به فرار نگذاشتند. «إن تنكروني فأنا ابنُ جَعفَر، شَهيدُ صِدق فِي الجنان أزهَر»، مثل خورشید میدرخشد این شهید صدق. نوجوان اینقدر فقیه که او شهید صدق است. نه چون پدر بزرگ من بوده و شهید شده من به او افتخار میکنم، همین سر سری عبور کنیم مثل میزان معرفت خیلی از ماها به شهادت. شهادت حاج قاسم سلیمانی به عنوان یک امیر سپاه فقط، این بود؟. حاج قاسم سلیمانی یکی از مصادیق شهید صدق بود، خیلیها بعد از دفاع مقدس اسلحه را زمین گذاشتند ولی او زمین نگذاشت.
«يطير فيها بجناح أخضر»، پدر بزرگ من جعفر طیار کسی است که با دو بال سبز در قیامت و بهشت پرواز خواهد کرد. «كَفى بِهذا شَرَفاً فِي المَحشَر»، شرف من در محشر جعفر طیار است. اینها تربیت زینب کبری است، اینها نظام خانوادگی محکم است، اینها آن چیزی است که آمریکا ازش وحشت دارد در خانوادههای اسلامی در سراسر جهان اتفاق بیفتد. ما از همه جا چنین فرزندانی داریم در خانوادههای محکم و راسخ دارند تربیت میشوند، لبنان و سوریه و عراق و افعانستان و پاکستان و آذربایجان و همه جا، بحرین و یمن و حجاز و قطیف. وقتی شهدای این سرزمینها را آدم بررسی میکند میبیند عجیب هستند.
فرزند حضرت زینب محمدش چگونه رجز میخواند، «أَشْكُو إِلَى اللَّهِ مِنَ الْعُدْوَانِ»[25]. رجزهای اینها مکمل همدیگر است، یکی ولایت دیگری برائت. به خدا شکایت میکنم از این دشمنان، اینها کور هستند. قد بدلوا معالم القرآنی. فدای این درک بشوم که معالم قرآن را این دشمنان تبدیل کردند. قرآن را میفهمند بلکه تحریف کردند معالم قرآن را. مطلبی که امام مسلمین الآن به شما جوانان توصیه کردند هشدار تحریف جامعه را دادند به دست یک عدهای. آن زمان یک نوجوان تحریف در جامعه حسینی را میفهمد «قَدْ بَدَّلُوا مَعَالِمَ الْقُرْآنِ، وَ أَظْهَرُوا الْكُفْرَ مَعَ الطُّغْيَان». چون منحرف شدند کفرشان را علنی کردند و طغیان کردند بر امام حق.
.[1] بحارالأنوار، ج علیه السلام 1، ص401
[2] سوره احزاب، آیه3 صلی الله علیه و آله
[3] سوره مائده، آیه56
[4] کافی، ج4، ص466
[5] بحارالأنوار، ج32، ص81
[6] بحار الأنوار، ج44، ص325
[7] بحارالأنوار، ج صلی الله علیه و آله صلی الله علیه و آله ، ص131
[8] بحارالأنوار، ج5، ص225
[9] سوره تکویر، آیه صلی الله علیه و آله
[10] سوره جمعه، آیه2
[11] سوره یونس، آیه10
[12] بحارالأنوار، ج43، ص160
[13] تحف العقول، ص441
[14] بحارالأنوار، ج28، ص123
[15] سوره محمد، آیه24
[16] شرح شهاب الاخبار، ص260
[17] حیاه الامام الحسین، ج2، ص18 علیه السلام
[18] وسائل الشیعه، ج2 علیه السلام ، ص1 صلی الله علیه و آله 5
[19] بحارالأنوار، ج32، ص322
[20] تحف العقول، ص238
[21] بحارالأنوار، ج45، ص164
[22] سوره احزاب، آیه23
[23] شواهد التزیل لقواعد التفضیل، ج2، ص6
[24] بحارالأنوار، ج45، ص34
[25] مناقب آل ابیطالب (لابن شهر آشوب)، ج4، ص106
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر