گزارش کامل روز دوم محرم ۹۹: تمام سرویسهای رسانه ای بیگانه شروع به حمله به رهبری این نظام میکنند، و سعی میکنند رهبر جامعه را منشأ مشکلات جامعه عنوان کنند. در این میان موجی در حمایت از جایگاه ولایت در جامعه بر نمیخیزد. انسان احساس میکند این جامعه نیاز به یک حسین علیه السلام دارد برای دفاع از حق امام! اگر از راه حق برگردیم، خدا ما را مبتلی میکند به قتل امام! مثل کوفیان.
دومین روز مراسم عزداری دهه اول محرم ۹۹ هیئت محبین اهلبیت(ع) قم شنبه ۱ شهریور ۹۹ در مسجد مقدس جمکران برگزار شد. گزارش کامل بیانات حجت الاسلام احمد پناهیان به شرح ذیل می باشد.
تقابل مدیریت بین حق و باطل
یکی از محوری ترین موضوعاتی که قطعاً در بررسی واقعه عاشورا باید عمیقاً به آن توجه شود مسئله حق امام است. حق امام همان امر مسلّم و محکمی بود که سیدالشهداء علیه السلام را به این قیام وا داشت. «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِيعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب علیه السلام »[1]. چه امری مسئله اساسی آن روز جامعه اسلامی بوده و اساساً چه واقعهای قابلیت تکرار دارد، آنقدر که خدای متعال برای تدارک این مهم باید یک واقعه عظیمی مثل واقعه عاشورا را رقم بزند. اگر یک اتفاق گذرای تاریخی یا یک مسئله خورد اجتماعی برای همان دهه شصت فقط بود خدای متعال قطعاً حجت و خلیفه خود را در این میدان هزینه نمیکرد. «جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها»[2]، درست است این ظلم و جنایت به دست آل امیه، آل سفیان، ابن حرب یعنی یزید بن معاویه بن ابی سفیان(لعنت الله علیهم اجمعین) واقع شد اما تدبیر همه عالم دست خدای متعال است. این میدان تقابل بین حق و باطل امری است که خود خدای متعال این را مدیریت می کنند.
«إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي»، مسئله مشکلی است که در امت جدّ امام حسین علیه السلام یعنی در امت رسول الله است. چه مسئلهای مهمتر در جامعه اسلامی و در امت اسلامی شما میتوانید پیدا کنید که امت اسلامی سر بسپرد به فرمان کسی غیر از ولیّ خدا. امت اسلامی قدر نشناس جایگاه امامت امت باشد. این مسئله فقط مسئله امت اسلامی هم نیست، قبل از اسلام امم گذشته هم همین هستند. قرآن کریم داستان انبیاء عظام:را وقتی نقل میکند غالباً به حق نشناسی امتها و ملتها نسبت به امامشان، پیامبرشان، رهبر و مقتدایشان مواردی را خدای متعال ذکر می کند.
اصلیترین معروف؛ اصلیترین منکر
همین انبیاء نزدیک به نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله، «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي»[3]. وقتی موسی علیه السلام به جانشین خودش، به برادرش تند شد که چه کردی، این امت چرا رفتند کافر شدند. جملهای که جانشین پیامبر خدا بیان فرمود چه جمله ای بود؟ «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي». این جماعت مرا ضعیف کردند یعنی کاری کردند من دیگر از دستم کاری برنیامد. شما از حضرت هارون میتوانی این مطلب را بشنوی در دین موسوی، عجیب این است که عین این جمله، جمله حضرت علی علیه السلام جانشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است. کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتند شکایت نزد پیغمبر اکرم کردند. امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و عهدشکنی امت رسول خدا فرمودند: «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي»[4]. علی بن ابیطالب علیه السلام هم دچار یک بلیهای در امت اسلامی شد که هارون در امت موسی دچار شد.
این اساسی ترین انحراف در جامعه است. اینکه امام حسین علیه السلام فرمود: «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ»، من اراده کردم قصد و نیّتم این است که امر به معروف در جامعه رسول الله امت پیغمبر بکنم، امر به کدام معروف است؟ امر استیفای حق امام، قیام برای احقاق حق امام. نهی از کدام منکر است؟ اصلی ترین منکر یعنی اینکه جامعه اسلامی نه تنها حق امام را نشناسد برایش قیام نکند بلکه بپذیرد حاکمیت طاغوت را، حاکمیت باطل را بپذیرد؛ دیگر بدتر از این چیست. خود اباعبدالله الحسین علیه السلام در این سفر فرمود پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله فرموده «مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّه»[5]، اگر کسی ببیند سلطانی حاکمی حرام خدا را حلال میکند، عهد الهی را شکسته. «يَعْمَلُ فِي عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَان»، مدیریت که میکند حکومتش بر مبنای معصیت الهی، عصیان الهی و دشمنی است، برانگیزاننده دشمنی در جامعه بشری است. و اگر پیغمبر فرمود در جهت تغییر این حاکمیت کسی قدمی برندارد «كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَه». خدا حق دارد هر جا که در قعر دوزخ این حاکمِ ظالمِ جائر را میبرد، این انسانی که برنخواسته در جهت تغییر این حاکمیت قدمی برنداشته را در همان منزل به عذاب مخلّد کند. دعوا سر امامت است، دعوا سر حاکمیت است.
مدیریت جامعه؛ مهترین مسئله بعثت انبیاء
این همه سال؟ بله، 124 هزار پیغمبر آمدند با یک هدف، «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ»[6]. همه را ببرند تحت حاکمیت خدای متعال، همه بشریت را، قانون بشود قانون خدا، سیاست بشود سیاست خدا، مدیریت اجتماعی سیاسی فرهنگی اقتصادی امنیتی نظامی، همه بشود قواعد الهی. برای این خدا جانشین خود را در مدیریت مبعوث میکند، انبیاء را مبعوث میکند. «أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه»[7]، دین حق ظهور پیدا کند یعنی غلبه پیدا کند یعنی حاکم شود. فرمودند تفسیر این آیه یعنی همان حاکمیت بقیه الله الاعظم ارواحنافداه. در تفسیر این آیه معصومین:فرمودند اینکه حرف ما نیست، شما چرا منتظر بقیه الله الاعظم هستید؟ معنا و مفهوم این انتظار چیست؟ بنشینیم یک گوشه ای دعا کنیم یک کسی بیاید ما را نجات بدهد فقط؟ چون یکی از کارهای امام زمان(عجل الله فرجه) نجات بشریت است؟ خب یکی از کارهای امام حسین علیه السلام هم نجات بشریت است، اصلاً همه ائمه:کشتی نجات هستند. انتظار ما برای امر فرج انتظار حاکمیت خدا در عالم است، انتظار تحقق قدرت خدا در عالم است. اگر اینجوری نگاه کردی بگویی در راه فرج، سیدالشهدایی قربانی شد دیگر تعجبی ندارد. «أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى الْحَقِّ لَا يُعْمَلُ بِه»[8]، مگر نمیبینید به حق عمل نمیشود. حق چیست؟ حق این است که حاکم الهی در این جامعه مستقر و مسلط باشد بر همه امور. «وَ إِلَى الْبَاطِلِ لَا يُتَنَاهَى عَنْه»، باطل آمده مستقر شده، فسق علنی شارب خمر، آدم کشی مثل یزید آمده مسلط شده آن وقت نهی نمیشود. جامعه تکان نمیخورد، جامعه میپذیرد؛ منِ امام حسین قیام کردم برای اینکه این شرایط جامعه را عوض کنم. امام حسین حرف شما را نمیشنوند؛ من فقط نیامدم با مردم حرف بزنم، حرف امام حسین علیه السلام را که قبلاً امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است، قبل از امیرالمؤمنین علیه السلام هم پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله فرموده بود که من فقط نیامدم حرف بزنم، آمدم اقدام کنم. امت اسلامی باید حرکت کند، آمدم حرکت کنم «وَ لَکُم فی اُسوَه»، همه بدانند باید عین من قدم بردارند.
پیگیری هدف سیدالشهدا در انقلاب اسلامی
«يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما»[9]، بله نسبت به شهادت این حسرت و غبطه جاری است باید باشد و اشکالی ندارد. کاش من جزو شهدای کربلا بودم اما این به آن معنا نیست که داستان امام حسین علیه السلام در کربلا تمام شد و من یک چیز را از دست دادم تمام شد. فیض عظیمِ شهادتِ در رکاب اباعبداللهالحسین علیه السلام را شاید من از دست داده باشم اما هدف امام حسین علیه السلام از این قیام و جان دادن در راه آن هدف، اینکه دیگر هنوز تحقق پیدا نکرده. هنوز هم جامعه بشری تحت حاکمیت یزید است، این را که داریم میبینیم. چرا میگویید نظام سلطه؟ اینکه مقام معظم رهبری می فرماید ما داعیه محو نظام سلطه را داریم، این حرف یعنی چی؟ نظام سلطه همچنان داره ترک تازی میکند. جامعه بشری نیاز دارد به حرکت حسینی، قیام برای احقاق حق ولیّ خدا، به زیر کشیدن حاکمیت طاغوت، خصومت با طاغوت. اما حالا آن بخش دومش را سالهای گذشته با هم مرور کردیم، بحث استکبارستیزی را به صورت مستوفی در محرم گذشته پرداختیم.
مفهوم استکبار
امسال به این بحث اصلی، مقدماتی که اگر شما با ظلم و استکبار هم مبارزه میکنی برای این مبارزه میکنی. «أَ فَتَدْرُونَ الِاسْتِكْبَارَ مَا هُو»[10]. هنوز چیزی از غدیر نگذشته است، امام علی علیه السلام روز غدیر منبر رفتند که آیا میدانید استکبار چیست. «هُوَ تَرْكُ الطَّاعَةِ لِمَنْ أُمِرُوا بِطَاعَتِه»، استکبار یعنی ترک اطاعت نسبت به کسی که دستور داری از او اطاعت کنی. یعنی استکبار فقط در میدان دشمن و طاغوت و باطل نیست، قبل از استکبارِ طاغوت استکبار اهل حق مسئله است. ترک طاعت استکبار است، حق نشناسی امام استکبار است، قدر نشناسی امام جامعه استکبار است به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام ، ترک الطاعه استکبار است. فقط ظلم و آدم کشی و فساد استکبار نیست، تمرّد از امر ولیّ خدا استکبار است. امام حسین علیه السلام میفرماید من میخواهم این مسئله را حل کنم.
آنقدر با هم راجع به این موضوع باید صحبت کنیم، لااقل برای همین عده قلیل، مسئله امام و دفاع از حق امام بشود یک موضوع اساسی و محوری. ما نمیخواهیم یک سخنرانی و یک بحثی کنیم بعد بگوییم حالا راجع به محرم یک بخشی را امسال پرداختیم و بخش دیگر را سال بعد بپردازیم. نه آقا آمدیم و سال بعد اصلاً نبودیم، یک فتنه دیگری استکبار جهانی آمد برای ما یک نقشهای کشید از کرونا بدتر. بعد آمدیم مردیم، قیامت رفتیم مقابل صدیقه اطهر، مقابل امیرالمؤمنین علیه السلام و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ، بعد آنجا بدن قطعه قطعه اباعبدالله علیه السلام را خدا جلوی ما گذاشت و گفت خب شما چه کردید. ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم، نعمت محبت حسینم را داشتی چه کار کردی. زمان نداریم خیلی، حماسه عاشورا به ما میآموزد که سریع و به هنگام تصمیم بگیریم و اقدام کنیم.
فقط حسینی ها از ولایت و امامت دفاع میکنند
«ما اهوَن المَوت عَلَی سَبیل نِیلِ العِزّ و إحیاء الحَق»[11]. تو رو خدا ما حسینیها برای دفاع از حق امام مرگ برایمان شیرین است؟ همین حملههای اخیری که به نائب امام زمان میشود؛ خوب است حالا امام زمان نیستند، خوبِ حضرت تشریف نیاوردند. ما هنوز این مسئله را در جامعهمان درست نکردیم، انقلاب کردیم، خدا توفیق داده و منت بر سر ما گذاشته کار پیش آمده ولی این مسئله هنوز حل نشده. امامزمان یک عده عاشورایی و حسینی میخواهد، هنوز نشدیم. وقتی تمام سرویسهای رسانه ای بیگانه، لابیهای صهیونیستی و سرویسهای جاسوسی، این گروهها و اپوزیسیونهای حقیرِ پستِ خودفروخته در خارج از کشور شروع میکنند به حمله به نائب امام زمان. اصلاً خود شخص ایشان من مدّ نظرم نیست؛ وقتی به رهبری نظام حمله میکنند و سعی میکنند امام و رهبر جامعه را منشأ مشکلات متعدد جامعه بشمارند کسانی که خودشان پدید آورنده مشکلات جامعه هستند اعم از اقتصادی و فرهنگی و سیاسی. آن وقت اگر در جامعه ما کسانی به ادعای نصیحت مشفقانه بیایند اصل این جایگاه را زیر سؤال ببرند، به این حمله دامن بزنند، مردم را مأیوس از رهبری کنند، امام را متهم کنند بعد ببینیم موجی برای دفاع از ولایت و امام برنمیخیزد آدم احساس میکند نه، یک حسینی لازم است. «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي»، حرف های ماهوارهها و شبکههای مجازی وقتی در زبان مردم عوام باشد، در کوچه و خیابان و بازار و ماشین و فروشگاه و نانوایی که بله اینجوری است؛ باور غلط در ذهن اینها بنشیند و بعد بگویند، آدم متوجه میشود عجب خون اباعبدالله الحسین علیه السلام هنوز. نه خون اباعبدالله را نگویم، هنوز ما از خون اباعبدالله الحسین علیه السلام بیدار نشدیم. «لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَة»[12]، به خود نیامدیم، هنوز فکر جاهلانهای داریم؛ چون دفاع نمیکنیم هیچ، بلکه باور هم کردیم.
«أَ فَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنِي»
جرم کوفه چه بود؟ اول عزمشان را جزم کردند برای دفاع، حر که مقابل اباعبدالله الحسین علیه السلام ایستاد یک جمله گفت. گفت آقا برگردید نروید به سمت کوفه من مأمور هستم جلوی شما را بگیرم، این را هم مطمئن باشید که کشته میشوید. امام حسین علیه السلام برگشت فرمود: «أَ فَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنِي»[13]. قدیمی ها روزهای اول و دوم از اصحاب امام حسین از حر زبان به میان میآوردند. یادی از این شهید بزرگوار کنیم، در جریان نبود، خب آن بصیرت لازم را ابتدائاً نداشت حر، مرزبان بود آن هم سیّاس است کسی که میآید حر را مقابل حسین بن علی میفرستد. میگوید آدم سیاسیای نیست و خیلی هم به این قصهها کاری ندارد، ارتباط عاطفی خیلی عمیقی هم با حسین بن علی ندارد، این میتواند کار مرا پیش ببرد. حداقل این است که جلوی او را بگیرد و به کوفه نرسد، حسین بن علی به دوستانش نرسد. حر گفت آقا اگر بروی کشته میشوی، آن چیزی که من خبر دارم همه کشته میشوید و از این کار منصرف شوید. امام حسین علیه السلام فرمود تو مرا از مرگ می ترسانی؟! من نیامدم مگر اینکه بزرگان و سران قبایل کوفه به من نامه نوشتند. گفت من از نامهها خبر ندارم، آقا اباعبدالله فرمود فلانی خرجین نامه ها را بیاور. نامهها را آوردند و بعضی نامهها را خواندند.
حرف چی بود؟ کوفیان گفتند حسین بیا ما پای حق تو میایستیم، ما برای احقاق حق تو قیام میکنیم. من یک سؤال کنم از شما جوانها، ما کوفی نیستیم؟ باشه ما کوفی نیستیم البته معلوم نیست هنوز ما امتحان کوفی نشدیم. گر مهک تجربه آید به میان تا سیاه رو شود هر که در او غش باشد، باید میدان تجربهاش شود تا غش معلوم شود. ولی کوفی نیستیم، حداقل ادعا میکنیم و شعار میدهیم که ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند. بابا کوفیان با اینکه به امام اول و دوم خیانت کردند، باعث قتل هر دو امام شدند. این انسانهای عهدشکن و فریبکار وقتی نامه نوشتند که حسین ما برای احقاق حق تو قیام میکنیم، امام حسین علیه السلام از مکه به سمت همین کوفه حرکت کرد. باید اجابت کنیم، اینها میگویند ما مدافع حق تو هستیم حسین. آخه قبلاًها میرفتند سراغ امام مثل امام علی به خاطر این بود که به حق خودشان ظلم شده بود، گفتند علی بن ابیطالب بیا حق ما را از عمّال خلیفه بگیر و اینها ظلم میکنند. تو قدرتمند هستی و بالاخره میتوانی این حکومت را اداره کنی، اینها نمیتوانند اداره کنند و عواملش هم از او حمایت میکنند و این عوامل هم با مردم بدرفتاری میکنند. حق خودشان مطرح بود، اما کوفیان گفتند حق شما، ما برای حق شما قیام میکنیم. امام حسین علیه السلام دلیل حرکتش در مقابل کوفیان را همین میفرماید، چون گفتید میخواهیم اقامه حق کنیم آمدم.
یکبار این اتفاق افتاد!
جوانها مثل کوفیان ما جدی به امام زمان میگوییم امام زمان بیا ما میخواهیم جان بدهیم تا تو حقت را بگیری؟ یکبار این اتفاق افتاد. یک نفر پیدا شد و این فریاد را زد، «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَق»[14]. موسی بن جعفر علیه السلام فرمود یک نفر پیدا میشود مردم را دعوت میکند بیایید برویم احقاق حق امام کنیم. «يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ كَزُبَرِ الْحَدِيد»، دور او یک جماعتی را میگیرند مثل فولاد آبدیده. «لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَكَّلُون»، یک جماعتی دور روح الله جمع شدند انقلابی به پا کردند. این انقلاب اسلامی چرا موفق شد؟ چرا خدای متعال به او توفیق داد؟ بگذارید راحت بگویم، چرا بقیه الله الاعظم دعوت روح الله را در آخرالزمان اجابت کرد و او را کمک کرد و به یاری او شتافت و دلهای مؤمنین را دور محور روح الله پای پرچم توحید جمع کرد؟ چون یک عده مثل کوفیان دروغ نمیگفتند، فریبکاری نمیکردند، مکر و خدعه به کار نبستند پای این نائب عام، یک انسان، یک مجاهد، یک عالم، یک مرجع تقلید. امام زمان کمک کرد، خدای متعال مؤید کرد این انقلاب را، کار پیش آمد با همان انگیزه و جهش و سرعت و اعتقاد و باور اگر پیش برویم یقیناً به امام زمان میرسیم. اصلاً این انقلاب زمینه ساز ظهور است به خاطر این آرمان حسینی این انقلاب است. وقتی میگوییم این انقلاب آرمانش حسینی است نه اینکه چون در این انقلاب یک عدهای مثل اباعبدالله علیه السلام و یارانش کشته میشوند. چون مطالبه این انقلاب احقاق حق امام است، حالا اگر یک عدهای در جریان انقلاب پیدا شدند گفتند مردم سرشان به مشکلات گرم است، به درگیریهای روزمره است، به مسائل است؛ از این طرف هم کنار تحریمها تهدیدهاست، از این طرف هم کنار تحریمها و تهدیدها کروناست. امنیت بهداشتی و جسمی اینها هم مورد تهدید قرار گرفته، حالا وقتش است امام جامعه را بزنیم و بعضی حواسشان پرت باشد بگویند نکند اینها راست میگویند چه اتفاقی میافتد؟ تمام راه رفته را باید برگردید. کوفه همه راه رفته را برگشت، نه راه رفته را برگردد برسد سر منزل اولش که آل امیه مسلط هستند، اگر شما از راه برگردید خدا شما را مبتلا میکند به دست شما امام جامعه کشته شود. کوفیان امام نکشته بودند، تنها گذاشته بودند. علی بن ابیطالب علیه السلام را ابن ملجم کشت، حسن بن علی علیه السلام را یک طیفی از اهل نفاق کشتند اما حسین بن علی علیه السلام را همه کشتند، «أُمَّةً قَتَلَتْكُم»[15]. برگردید از این راه که حسینی است بلایی بدتر از کوفیان سر شما خواهد آمد. خدا کوفیان را وادار به این کرد که امامشان را کشتند.
حق؛ یعنی امامت و حاکمیت حق
امام حسین علیه السلام میفرماید: «ما اهوَن المَوت عَلَی سَبیل نِیلِ العِزّ و إحیاء الحَق». چقدر شیرین است، چقدر گواراست. من در راه رسیدن به احقاق حق، احیای حق. احیای حق کجاست؟ وقتی امام جامعه حقش شناخته میشود، «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا»[16]، این آیه مال پیغمبر اکرم است. برای شماها مصداق این آیه کیست؟ بقیه الله الاعظم(عجل الله فرجه) است، وقتی حضرت بیاید این ندا را انشالله همه ما بشنویم. همین آیه دوباره در زمین و آسمان تکرار میشود، حق یعنی امام، «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَار»[17]. هر وقت از حق حرف میزنی یعنی امامت، از امامت حرف میزنی یعنی حاکمیت حق، حیات حق. ما چه توفیقی امسال داریم در مسجد جمکران، شما مؤمنین چه روزیای دارید که محرمتان را در خیمه امام زمان دارید گرامی میدارید با جهت اصلی محرم و عاشورا. یادآوری حق بقیه الله الاعظم(عجل الله فرجه) جهت اصلی عاشوراست. «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَه»[18]، دولت کریمه که مستقر شود، امام سجاد علیه السلام به خدای متعال عرض میکند خدایا ما مشتاق دولت کریمه هستیم. دولت کریمه یعنی چی؟ حاکمیت بزرگ منشانه امام حق، امام مقتدر. چه اتفاقی میافتد در پرتو این حاکمیت؟ «تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَه»، اسلام و اهلش عزت پیدا میکنند. چرا موضوع عزت در قیام عاشورا یک اصل محوری است؟ عزت جامعه، عزت دین، عزت انسان به عنوان یک مؤمن، دستور خداست این سه بخش باید عزیز باشند. یکی از آرمانهای اساسی اباعبدالله علیه السلام ، شاخصههای عاشورا عزت طلبی است. عزت در پرتو حاکمیت امام حق بدست میآید، این کلام امام سجاد علیه السلام است. بالاتر از امام سجاد علیه السلام کلام خدای متعال است که میفرماید: من خدای شما هستم عزیز هستم، از من اطاعت کنید تا به عزت برسید.
مهمترین اصل زندگی
از پذیرش حاکمیت خدا تا پذیرش حاکمیت پیغمبر صلی الله علیه و آله تا پذیرش حاکمیت امام معصوم علیه السلام شما را به عزت میرساند. اباعبدالله علیه السلام میفرماید مرگ در راه رسیدن به حق امام، یعنی مهمترین اصل زندگی من رسیدن به حق امامِ حق باشد در جامعه، اگر در این مسیر بمیرم برایم گواراست شهادت که هیچ چی. مرگ برای من گواراست، باید به این سمت برویم. باید کاری کنیم جامعه ما حسینی شود، مردم بگویند مرگ در راه احقاق امر ولیّ حق یعنی امام زمان(عجل الله فرجه)، که این اتفاق نمیافتد مگر با تداوم حاکمیت نائب امام زمان آن هم قدرتمند، مصمم، خلل ناپذیر، مرگ در این راه برای ما گواراست. حمله کرونایی که چیزی نیست، حمله اقتصادی که چیزی نیست، حملههای فرهنگی و اجتماعی و روانی در جامعه که چیزی نیست. ما دست خوش تحریف اهل انحراف، خائنین و منافقین در جامعه حسینی نمیشویم. باید به این نقطه برسیم، طمع نکنند دلهای مردم را نسبت به امام متزلزل کنند دو روز مانده به محرم.
باید جای حسین و یزید عوض شود؟!
«ما اهوَن المَوت عَلَی سَبیل نِیلِ العِزّ و إحیاء الحَق لَیس المَوت فی سَبیل العِزّ إلّا حَیاةً خالِدَة». دقیقاً همان کلام امیرالمؤمنین علیه السلام را امام حسین علیه السلام تکرار کرد. بمیرم در جهت احقاقِ حق امامِ حق در جامعه، نیست مگر زندگیِ تمام نشدنی. الآن در افکار عمومی قاطبه بشر در دنیا چه کسی زنده است، یزید، سنان بن انس، عبید الله بن زیاد(لعنت الله علیهم اجمعین) یا حسین بن علی. جفری هالورسون آمریکایی تصریح میکند بعد از فتنه 88 که موفق نشدند کوردلان یزیدی چه عوامل داخلی شان و چه عوامل خارجی. یک مقاله مفصلی جفری هالورسون این متفکر ضد دین اساساً در دانشگاه آریزونای آمریکا مینویسد. میگوید شما اگر بخواهید جمهوری اسلامی را نابود کنید نمیتوانید با حسین در بیفتید، اصلاً این حسین است که اینها را زنده نگه داشته. به او نگاه میکنند چون حسین فداکاری کرد و از خودگذشتگی کرد برای نابود کردن حاکمیت طاغوتی و استکباری مثل یزید و این انقلاب را امام با الگوی حسین بن علی راه انداخت، آمریکا و قدرتهای استکباری را یزید معرفی کرد. و ما آمریکاییها را آنها یزید میدانند، معلوم است به حسینشان اگر اهانت کنید ـ منظورش فتنه 88 است ـ اینها مقابله میکنند و پیروز هم میشوند. شما میخواهید جمهوری اسلامی را نابود کنید حسین را عوض کنید، یک حسین بتراشید در این مملکت و ولیّ فقیه و امامشان را یزید جلوه بدهید. یعنی چی؟ یعنی ما نمیتوانیم داستان کربلا را محو کنیم، «كِدْ كَيْدَكَ وَ اجْهَدْ جُهْدَكَ فَوَ الَّذِي شَرَّفَنَا بِالْوَحْيِ وَ الْكِتَابِ وَ النُّبُوَّةِ وَ الِانْتِجَابِ- لَا تُدْرِكُ أَمَدَنَا وَ لَا تَبْلُغُ غَايَتَنَا وَ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا»[19]. زینب کبری فرمود تو نمی توانی، هر کاری کنی یزید یعنی یزیدیان تا قیامت نمیتوانید ذکر ما را محو کنید. ذکر یعنی چی؟ یعنی همین فریاد اصیل.
خداوند مدافع و محافظ راه امام حسین
ما بعد از 1400 سال داریم راجع به اصلی ترین مسئله در عاشورا که احقاقِ حق امام است با هم حرف میزنیم. راستی چرا این مسئله تا امروز دست نخورده بدون انحراف به ما رسیده است؟ چون خدا از آن حفاظت میکند، خدا حافظ این خون است «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا»[20]. خدا دارد در این میدان دفاع میکند در این 1400 سال و اجازه نداده این راه به انحراف کشیده شود. خیلی حرفهای دیگر در قاموس کربلا آمده ولی رفته و نگرفته. ما هنوز داریم با هم حرف میزنیم راجع به اصلی ترین اتفاقی که در عاشورا افتاده بدون هیچ انحراف و تحریف. کلمات حسین بن علی را کی حفظ کرده میان ما؟ خدا، خون سیدالشهدا علیه السلام . میگوید داستان را عوض کنید، نمیتوانید عوض کنید بیچاره. جفری هالورسیون، اندیشمندان حقیر استکباری و آمریکایی نمیتوانید عوض کنید. یزید را نمیشود جای حسین نشاند، حسین کسی است که برای احقاق حق امام، حسین امام را به مسلخ قربانی میبرد تا از امامت دفاع کند. کجای یزید اینگونه است؟ اشرف خلائق عالم یعنی حسین بن علی، حسین بن علی را به مسلخ میبرد تا آن حقیقت عظمای امامت و ولایت حسین بن علی پرفروغ باقی بماند. لذا میبینی اباعبدالله الحسین علیه السلام همه دردها و رنج ها را به جان میخرد، دنبال راه فرار نمیگردد. ننگ و نفرین بر کسانی که در این سالها گفتند و میگفتند در رسانهها که حسین بن علی دنبال یک گریزگاهی بود که از این معرکه بیرون برود خلاص شود ولی یزید راهها را بست و الا حسین بن علی قصد قیامی نداشت. ای نفرین بر شما، جهنم شما را ما الآن میتوانیم به روشنی ببینیم ای خبیث ترینهای عالم. حسین بن علی دنبال راه فرار بود؟! از این خباثت بالاتر که گفتند این سالها حسین بن علی دنبال معامله با یزید بود، دیگر چه احقاق حقی.
[1] بحارالأنوار، ج44، ص32 صلی الله علیه و آله
[2] سوره أنعام، آیه123
[3] سوره اعراف، آیه150
[4] بحارالأنوار، ج3 علیه السلام ، ص288
[5] بحارالأنوار، ج44، ص382
[6] سوره انبیاء، آیه صلی الله علیه و آله 2
[7] سوره فتح، آیه28
[8] بحارالاأنوار، ج44، ص381
[9] کامل الزیارات، ص213
[10] بحارالأنوار، ج صلی الله علیه و آله 4، ص116
[11] احقاق الحق، ج11، ص301 ؛ موسوعه کلمات الامام الحسین، ص360
[12] بحارالأنوار، ج صلی الله علیه و آله 8، ص331
[13] بحارالأنوار، ج44، ص3 علیه السلام 8
[14] بحارالأنوار، ج5 علیه السلام ، ص216
[15] کامل الزیارات، ص1 علیه السلام 6
[16] سوره اسراء، آیه81
[17] بحارالأنوار، ج10، ص451
[18] مصباح للکفعمی، ص581
[19] بحارالأنوار، ج45، ص160
[20] سوره حج، آیه38
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر