روز دوم محرم 97: جدایی از رسول الله(ع) یکی از آفات و مصیبتهای جامعه اسلام بود. اگر حسین(ع) در کربلا تنها ماند عجیب نیست، چون در این جامعه رسول الله(ص) هم تنها ماند. این درد جامعه رسول الله(ص) درمان نشد که کار به کربلا رسید.
دومین روز مراسم عزداری دهه اول محرم 97 هیئت محبین اهلبیت(ع) قم با سخنرانی حجت الاسلام حاج احمد پناهیان چهارشنبه 20 شهریور 97 در سالن 9دی ناحیه بسیج امام رضا(ع) برگزار شد.
لزوم مقابله با موج فکری ضد ولایت
امروز با توجه به نیاز جامعه ما و همچنین نوع حمله هایی که به مکتب جهاد و شهادت میشود، لازم است که واقعه کربلا را دقیق تر و عمیق تر مطالعه کنیم. در جلسه قبل گفتیم که بفرموده امام صادق(ع) که فرمود اذا کتب الکتاب قتل الحسین، ریشه ایجاد کربلا را باید در حوادث و وضعیت جامعه زمان رسول الله(ص) بیابیم.
رهبرانقلاب در مورد مشایی گفتند به اینها جریان انحرافی نگویید. جریان یعنی یک موج فکری. این موج فکری را ما امروز در مقابل نهضت عاشورا و اسلام ناب انقلابی داریم می بینیم. مبارزه روح دین است: أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا (انفال 4). إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في سَبيلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ(حجرات 15). این موجی که از درون لایه های پنهان نفاق در حال میدانداری و خودنمایی است، باید پاسخ های درخوری داشته باشد.
کسانیکه با این جریان فکری با انقلابی گری مقابله میکنند، انسانهای خبیثی هستند که افکارشان از طرق مختلف و کانالهای متفاوت درحال گسترش است. در بیان حوزویان، دانشگاهیان، سیاسیون، نخبگان و... در حال گسترش است. اینها میگویند باید به امام حسین(ع) اقتدا کنیم. امام حسین(ع) با ظلم مبارزه کرد، ما هم باید با ظلم نظام اسلامی مقابله کنیم. پس باید بسمت رفراندوم و انتخابات برویم برای تغییر نظام. این یک مغالطه بزرگ است.
کربلا فقط دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم نیست
کربلا برای آرمانی بالاتر از دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم رخ داد. مبارزه با ظالم هم در کربلا هست، اما این همه کربلا نیست. انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی... هدف امام حسین(ع) از قیام عاشورا اصلاح فساد موجود در بدنه جامعه اسلامی بود، که از زمان رسول الله(ص) شکل گرفته بود. اگر گفتیم تمام عاشورا مبارزه با ظالم و حمایت از مظلوم است، هر کسی در هر زمانی میتواند مصداقهای غلط از ظالم و مظلوم برای مردم ترسیم کند. برای این کار لازم است شاخصه های حسین و یزید را بشناسیم؛ شاخصه های ظلم و ظالم و مظلوم را بشناسیم. جفری هالورسون هم همین پیشنهاد را داد. گفت بجای از بین بردن حسین، باید جای حسین و یزید را عوض کنیم.
يَا وَلَدِي يَا عَلِيُّ وَ اَللَّهِ لاَ يَسْكُنُ دَمِي حَتَّى يَبْعَثَ اَللَّهُ اَلْمَهْدِيَّ فَيَقْتُلَ عَلَى دَمِي مِنَ اَلْمُنَافِقِينَ اَلْكَفَرَةِ اَلْفَسَقَةِ سَبْعِينَ أَلْفاً. تقاص خون حسین(ع) وقتی گرفته میشود که امام زمان(عج) بیایند و هفتاد هزار منافق را گردن بزنند. ما باید حس انتقام و مطالبه خون اباعبدالله(ع) را در هیئتهایمان بیدار نگه داریم. یکی از درسهای عاشورا اقدام است. الموت اولی من رکوب العاری؛ فرمود مرگ از سرخم کردن مقابل طاغوتی مثل یزید برای من بهتر است. سر خم کردن مقابل یزید مساوی است با جهنم رفتن.
امام حسین(ع) میتوانست بدست والی مدینه هم به شهادت برسد، اما به جوانان بنی هاشم فرمود من نباید اینجا کشته شوم. چون امام حسین(ع) میخواست در این راه کار عظیمی انجام دهد، آنگاه به شهادت برسد. شهید لطفی نیاسر میخواست کارهای بزرگ انجام دهد، آنگاه به شهادت برسد. به همین خاطر هم میخواست دشمنان اصلی یعنی صهیونیست ها را بکشد، و اگر هم کشته میشود بدست همینها کشته شود. این روحیه عاشورایی است.
عاشورا اقدام می طلبد
عاشورا اقدام میطلبد. پذیرش خواسته استکبار و کفر در فرهنگ عاشورا ننگ و عار است، و مرگ از این ننگ بهتر است. حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا را باید دقیق ببینیم و بررسی کنیم. فرمایشات و بیانات و اقدامات امام در طول این جریان، حلقه های بهم پیوسته ای است که باید از دل آنها پیامهای کربلا را عمیقا درک کنیم.
ما هنوز از کربلا خیلی چیزها را نمیدانیم. لذا دشمن بدنبال شبیه سازی برای کربلاست. ما باید به کمتر از احقاق حق سیدالشهدا(ع) و مطالبه خون ایشان راضی نشویم. در سجده آخر زیارت عاشورا میخوانیم: و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا محجهم دون الحسین. «قدم صدق» یعنی همراهی با حسین(ع) و یاران ایشان. مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ(احزاب 23). صدق یعنی ادامه مبارزه همراه با حسین(ع) و پشت به دشمن نکردن. امروز همراهی با حسین(ع) در مبارزه با کدام دشمن معنا پیدا میکند؟ کدام دشمن را باید برای مردم معرفی و ابطال کنیم تا همراه حسین(ع) باشیم؟
ما باید آفات جامعه زمان پیغمبر(ص) را بررسی کنیم، تا از چنین آفاتی جامعه خود را در امان نگهداریم. رهبرانقلاب گفتند من وقتی به این نکته فکرمیکنم که پنجاه سال بعد از رحلت پیغمبر(ص) امت اسلام امام حسین(ع) را با چنین وضعی به شهادت رساندند، پشتم میلرزد. ما چهل سال از انقلاب را گذرانده ایم، اما هیچ چیز تمام نشده؛ باید هوشیار و بیدار باشیم. خیلی ها در این سالها پایشان لغزیده.
تنهایی حسین(ع) را در تنهاماندن رسول الله(ص) ریشه یابی کنیم
امروز رهبرانقلاب مشغول جنگ در چه میدانی است؟ آیا او باید مشکل پوشک را در کشور حل کند؟ این شأن ولایت است؟ رهبرانقلاب میگویند ما نه مذاکره میکنیم و نه جنگ میشود. دو روز بعد رییس جمهور میگوید راه حل برون رفت از مشکلات مذاکره است. چرا مردم ما زودتر متوجه نشدند که چنین شخصی نباید در چنین موقعیت قرار بگیرد؟ صریحا در برابر فرمایشات رهبرانقلاب موضع میگیرد. رهبرانقلاب برای جلوگیری از دودستگی مجبورند خیلی جاها با حمایت از دولت آتش فتنه و درگیری داخلی را بخوابانند.
قدر ولایت را باید بشناسیم. هزاران شهید لطفی نیاسر و قاسم سلیمانی بخاطر سرانگشت هدایت و عظمت و قدر جایگاه ولایت فقیه است که به این جایگاه رسیده اند. این جایگاه باید شناسایی و قدر شناخته شود. آل عمران: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً (آل عمران 103). جامعه رسول الله(ص) نعمت ولایت پیغمبر(ع) را قدر ندانست. جدایی و تفرق از رسول الله(ع) یکی از آفات و مصیبتهای جامعه اسلام بود. اگر مسلم در کوفه تنها ماند، بخاطر تنها ماندن رسول الله(ع) بود.
ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(توبه 120). هیچکس حق ندارد از امر رسول الله(ص) تخطی کند. عمل صالح وقتی قابل قبول است همراه با رسول الله(ص) در میدان جنگ و سختی ها همراه باشیم. اگر حسین(ع) در کربلا تنها ماند عجیب نیست، چون در این جامعه رسول الله(ص) هم تنها ماند. این درد جامعه رسول الله(ص) درمان نشد که کار به کربلا رسید.
همراهی نکردن امام یکی از ریشه های پیدایش کربلا
امیرالمومنین(ع) با عده ای یاران برای جنگ به قصد بصره حرکت کردند. برخی یاران ایشان را همراهی نکردند. حضرت فرمود شما اگر بیعت مرا بر گردن دارید، چرا از فرمان من تمرد میکنید. سعد بن ابی وقاص گفت «من نمیخواهم در این جنگ شما را همراهی کنم، چون نمیخواهم مومنی را بکشم. من نمیدانم جبهه مقابل ما مومن هستند یا مشرک. مگر اینکه شمشیری به من بدهی که مومن را از کافر تشخیص دهد». اینجاست علی(ع) نادیده گرفته میشود. میزان تمییز حق از باطل علی(ع) است، اما سعد ایمان ندارد.
امروز خیلی ها ولایت فقیه را تایید میکنند، اما ایشان را در میدانهای مختلف همراهی نمیکنند. اینها ریشه های پیدایش کربلاست. سعد میگوید «یا علی من تو را قبول دارم، اما با خدا عهد کرده ام هیچ مسلمانی را نکشم». سعد خودش رهبر خودش است. پس جایگاه و نقش ولایت چه شد؟ اگر قرار بود هرکس خودش حق و باطل را تشخیص دهد پس پیغمبران و امامان برای چه آمده اند؟
حضرت به سعد و یارانش فرمود «من چطور کسی را سرزنش کنم که دچار فتنه شده. مرا رهاکنید که خدا مرا از داشتن یارانی چون شما بی نیاز خواهد کرد». بیعت با امام یعنی پذیرش بی چون و چرای امر ولایت.
نشانه ولایتمداران قلابی
اگر حق امام در جامعه شناخته نشود، امر امام هم اطاعت نمیشود و به انزوا میرود. آنگاه هرکس و ناکسی بدنبال تشخیص حق و باطل و ورود به میدان برمی آید. همراهی نکردن و اطاعت نکردن از امر ولایت و سکوت کردن، مساوی است با تضعیف جایگاه ولایت.
وقتی اطاعت از امر ولایت در جامعه کمرنگ شد، ولایت تنها جایگاه تشریفاتی خواهد داشت. خیلی ها در حرف رهبرانقلاب را قبول دارند، اما در حوزه های مختلف به نظر و تشخیص خود عمل میکنند. عاشورا جامعه را از فتنه رها میکند. فتنه این است که شیعیان یک امام خودشان با خدا قرارهای دیگری داشته باشند، و جایی که نظرشان با ولایت تناقض داشت نظر و رأی خودشان را انتخاب میکنند.
کسیکه پای عهد رسول الله(ص) نماند، پای عهد امیرالمومنین(ع) هم نخواهد ماند. در انقلاب خیلی ها پای امر امام(ره) نبودند، اما بعد از رحلت امام(ره) خود را ولایتمدار معرفی کردند. در زمان جنگ به جبهه نرفتند، اما خود را پیرو ولایت خواندند. طولی نکشید که بعد از هشت سال خودشان را نشان دادند و مقابل ولایت ایستادند. معرفت حق امام از بالا به پایین است: اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ.
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر