در این دیار غربت
جانم رسیده برلب
دل از فراغت بابا
در شور و در تاب و تب
ای همه حاصلم
زهر کین قاتلم
از پا فتادم بابا جوادم
- - - - - - - - - - -
اگر چه زهر دشمن
گیرد دگر جانم را
کجا غریبی من
غربت مامم زهرا
داغ درب و دیوار
زخم میخ مسمار
مظلومه زهرا مظلومه زهرا
- - - - - - - - - - -
ز خصمت ای شاه دین
تقاص و حقّت گیرم
ذلّت سلطه ی کین
بالله نمی پذیرم
زمزم و کعبه ام
حریمت قبله ام
لبّیک مولا یا داعی الله
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر