اختلاف بین حزب اللهی های ما بخاطر متصل نبودن آنها به امام جامعه است

مراسم وفات حضرت زینب کبری(س) هیئت محبین اهلبیت(ع) قم روز جمعه 25 فروردین 96 در جوار بارگاه امامزاده ابراهیم(ع) با سخنرانی حجت الاسلام احمد پناهیان برگزار شد.

استقامت حضرت زینب(س) در اوج فهم و درک بود
حضرت زهرا(س) در مورد دخترش زینب(س) فرمود زینب وقتی از حق دفاع میکند که حق از بین رفته و هزم شده است. حضرت زینب(س) از بدو تولد تا انتهای عمرشان دچار مصائب و بلاهای متعدد شوند. اما هیچگاه از راه حق و استقامت یک قدم عقب ننشستند. الان کمتر از چهل سال از انقلاب ما گذشته، بعضی ها بخاطر مشکلات و سختی هایی که دیده اند، از راه انقلاب و آرمانهای امام (ره) خسته شده اند، و انگیزه ای برای ادامه مبارزه و استقامت ندارند.
حضرت زینب(س) این استقامت را در اوج درک و فهم داشتند. به همه مشکلات و مسائل جامعه هم آگاه بودند، و در عین حال در اوج استقامت بودند. ما گاهی می بینیم برخی افراد عالم در اوج علم و دانش هستند، اما فهم و درک درستی از مسائل جامعه اسلامی ندارند. 

لذا رهبر انقلاب در سالیان اخیر مدام بر بصیرت حزب اللهی ها تاکید داشته اند. بصیرت از آگاهی سیاسی صرفا بدست نمی آید. این لازم است، اما کافی نیست. بصیرت یعنی فهم و درک عمیق سیاسی و دینی، مثل حضرت زینب(س).

خداوند به کسی درک و فهم میدهد که دنبال جلب رضایت او باشد
اگر حزب اللهی های ما بصیرت کافی داشته باشند، در آستانه انتخابات بدنبال رجال سیاسی و چهره ها نمیروند، بلکه نگاهشان به کلام رهبری خواهد بود.
وَمَن یَتَّقِ اللَّـهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَ‌جًا / طلاق 2.  خدا قدرت درک و فهم را به هرکسی نمیدهد. کسیکه بدنبال تشخیص خودش یا رجال و چهره ها میرود، بصیرت و فهم پیدا نمیکند. بلکه به کسی درک و فهم میدهد که دنبال جلب رضایت خدا باشد. یکباره در آستانه انتخابات، یک رجل سیاسی حرفی و حرکتی را آغاز میکند که نظر ولی جامعه در آن دیده نمیشود، و عده ای هم بدون فکر و درک بدنبال او حرکت میکنند. 
ممکن است کسی در زندگی فردی تقوا را رعایت کند، اما در مسائل اجتماعی بدنبال رای و نظر ولی جامعه نباشد. چنین کسی تقوای اجتماعی و سیاسی ندارد، و لذا فهم و درک عمیق و درست هم پیدا نمیکند.  عبدالله همسر حضرت زینب(س) فرد محترم و باتقوایی بود، اما در امتحان همراهی حسین(س) نتوانست مانند زینب کبری(س) حق و جبهه حق را تشخیص دهد. سابقه خوب، علم، تقوای شخصی و سایر محسنات خوب است، اما برای داشتن فهم و درک کافی نیست.
 

باید سطح نگاه و درک حزب اللهی های ما بالا برود و بدنبال جلب رضایت ولی باشند
اگر رهبر انقلاب احمدی نژاد را از ورود به عرصه انتخابات منع کردند، بخاطر بیم ایجاد تزلزل در نظام بود. اما نباید انتظار داشته باشیم رهبر انقلاب هر کاندیدی را که نظر مثبتی روی او ندارند از ورود به این عرصه منع کنند، و منع نکردن ایشان دلیل بر رضایت ایشان نیست. اینجا فهمیدن نظر ولی جامعه نیاز به درک عمیق و درست دارد. ما باید بدنبال این باشیم که بفهمیم نظر رهبر انقلاب نسبت به کدام کاندید مثبت است، نه اینکه صرفا با ورود کدام کاندید مخالف نیستند، و ما بدنبال آن کاندید برویم. باید سطح نگاه و درک و فهم حزب اللهی های ما بالا برود و بدنبال جلب رضایت ولی باشند، نه فقط پرهیز از نهی ایشان و انجام دستورات ایشان. سطح جامعه ما نباید انقدر پایین باشد. 
قدرت فهم عمیق وقتی بدست می آید که در هر موضع و موضوعی بر اساس نگاه و نظر ولی جامعه پیش بروی. یعنی به امامت وصل شوی. در اینصورت نگاه تو نگاه ولی میشود. نه اینکه من نظر خودم را بدهم، اگر ولی جامعه با آن مخالف بود آنگاه از نظر خود برگردم؛ یا از هر طریق ممکن سعی کنم نظر خودم را بر امام جامعه تحمیل کنم. این تقوا نیست؛ بصیرت به این نمیگویند.
 

دشمنان ما می دانند باطل هستند، اما برخی مردم و مسئولین ما نمیدانند که در جبهه حق هستند
از امام عسکری(ع) پرسیدند چرا بنی امیه و بنی عباس با اهلبیت دشنی میکنند؟ حضرت جواب دادند دو علت دارد: اول اینکه اینها میدانند خلافت حق آنها نیست و این جایگاه متعلق به ماست. دومین علت این است که این حکام میدانند زوال حکومتشان بدست مهدی ماست. حکام کفر خودشات بر باطل بودن خودشان واقفند، اما برخی مردم بر باطل بودن این حکام واقف نیستند. دشمنان ما میدانند باطل هستند، اما برخی مردم و مسئولین ما نمیدانند که در جبهه حق هستند. می بینی عالم است، اما عمرش تمام شد ولی در مقابل کفر و باطل هیچ اقدام و حرکتی انجام نداد. به این خاطر است که در حق بودن خود و یا باطل بودن دشمن تردید دارد.
 

اختلاف بین حزب اللهی های ما بخاطر متصل نبودن آنها به امام جامعه است

حضرت زینب(س) در جواب عبیدالله که گفت صنع خدا را درباره خودت و خانواده ات چطور دیدی، فرمود ما رأیت إلا جمیلا. خدا با ما بجز زیبایی عمل نکرد، اما تو بخاطر ظلمی که به ما کردی روز قیامت پاسخگو خواهی بود. حضرت زینب(س) با این جواب حکومت یزید و عبیدالله را در مقابل امام حسین(ع) قرار داد. یعنی جبهه حق و کفر را به مردم نشان داد. چون این موضوع بین خیلی از مردم جانیفتاده بود، و نبرد امام حسین(ع) با یزید را مقابله حق و باطل نمی دیدند. 
نگاه زینب(س) و منطق او همان نگاه حسین(س) بود. نگاه ابالفضل العباس(ع) و علی اکبر(ع) همان نگاه حسین(ع) بود. اگر بصیرت و درک وجود داشه باشد، نگاه ها و تحلیل ها با نگاه ولی جامعه یکی میشود، مثل کربلا. در جامعه اسلامی اگر فهم و درک مردم و رجال سیاسی بالا باشد، تشتت آرا و اختلاف نظرها وجود نخواهد داشت، و نگاه و تحلیل همه همانند نظر و نگاه ولی جامعه خواهد بود. 
پایه تربیت و اخلاق و رشد معنوی داشتن این نگاه و درک و فهم است. و الا اگر کسی حافظ قرآن هم باشد، اما فهم و نگاه درست نداشته باشد، اصول را درک میکند اما قدرت تطبیق با مسائل جاری جامعه را نخواهد داشت.  اگر می بینیم امروز بین حزب اللهی های ما تشتت آرا وجود دارد، بخاطر متصل نبودن آنها به امام جامعه است. 

پس از ۳۸ سال از اتقلاب، هنوز ما در انتخاب رئیس جمهور به یک تحلیل درست نرسیده ایم
درک و فهمی که نوجوانان زینب(س) داشتند، اصحاب پیغمبر نداشتند، و لذا حسین(ع) را تنها گذاشتند. الان هم خیلی سیاسیون ما فهم و درک بسیاری از جوانان ما را ندارند. در طول دو دولت فعلی و گذشته، مسئولین دولت ما جبهه بیداری اسلامی را باور نکردند، و بجای تقویت این جبهه، آنرا تضعیف کردند. 
پس از ۳۸ سال از اتقلاب، هنوز ما در انتخاب فرد موردنظر برای ریاست جمهوری به یک تحلیل درست و وحدت رویه نرسیده ایم. همان اشتباه سال ۶۱ در انتخاب بنی صدر، باز هم تکرار میشود. 
راه رسیدن به فهم و درک زینبی سخت نیست، لایکلف الله نفسا الا وسعها. ما قدرت و حکومت داریم، امام عادلی داریم که همه مسائل را برای ما روشن میکند. فقط ما باید به خدا نزدیک شویم، و از طریق این نزدیکی خود را به امام متصل کنیم. خدا همه ابزار لازم برای این اتصال را برای ما فراهم کرده است. وجود نازنین زینب کبری(س) برای هدایت ما در این مسیر کافیست.