اگر عاشق خدا در جامعه زیاد شد، دنیاطلبان جرأت اظهار وجود پیدا نخواهند کرد / استکبارستیزی خصوصیت اصلی و بارز شهدای ۱۵ خرداد ۴۲

حجت الاسلام والمسلمین احمد پناهیان در شام شهادت امام سجاد (ع) 23 مهرماه 95 در مقتل الشهدای فاطمیه به ایراد سخنرانی پرداختند.

امام حسین(ع) مشتاق شهادت بود
قیام و خروج برای اباعبدالله الحسین(ع) از طرف خدا مقدّر شده بود. بنای خدا بر این بود که امام حسین(ع) به همراه عده ای از یاران باوفایش که آماده شهادت هستند خروج و قیام کند و در این راه به همراه یارانش کشته شود.
امام حسین(ع) به سلیمان بن صرد و عده ای از خواص کوفه نامه ای نوشت و فرمود شما می دانید که رسول الله(ص) در زمان حیاتش فرمود اگر مسلمانی سلطان جائری را ببیند که حلال خدا را حرام می کند و عهد خدا را می شکند و در میان مردم با دشمنی و کینه توزی حکم می کند، و این مسلمان این وضع را ببیند ولی با زبان یا عملش آن را نه نکند، با آن شخص ظالم در جهنم در یک رتبه خواهد بود؟
و تو می دانی که حکومت یزید مصداق بارز این فرمایش رسول الله(ص) است، و فساد یزید هم علنی است و حدود الهی جاری نمی شود، و اموال بیت المال هم ضایع و چپاول می شود، و تو می دانی که من باید جای یزید بر جایگاه حکومت جامعه اسلامی بنشینم. شما نامه نوشته اید که مرا تسلیم یزید نمی کنید و تنهایم نمی گذارید. اگر به عهد خود وفا کردید، پس مرا الگوی خود قرار داده و مثل من حرکت کنید. اما اگر خیانت کردید، پس همین کار را با پدرم و برادرم قبل از این کرده اید.
امام حسین(ع) خود را آماده و مهیای شهادت کرده بود. حال چطور می شود گفت امام حسین(ع) برای جلوگیری از کشته شدن که برای او مقدر شده بود و آرزوی آن را داشت، با عمرسعد به مذاکره نشست تا راه حلی برای آن پیدا کند؟!

 اگر عاشق خدا در جامعه زیاد شد، دنیاطلبان جرأت اظهار وجود پیدا نخواهند کرد
خداوند روز عاشورا خطاب به امام حسین(ع) فرمود من شهادت را برای تو قطعی نکرده ام. اگر بخواهی آن را تغییر می دهم. امام حسین(ع) عرضه داشت خدایا من دوست دارم شهید شوم، و در راه طاعت و محبت تو هفتاد هزار بار کشته شوم و دوباره زنده شوم. وقتی قتل من باعث حفظ دین تو و حفظ ناموس شریعت است، دوست دارم هفتاد بار در راه تو کشته شوم و باکی از شهادت ندارم. من بعد از کشته شدن بهترین ذریه رسول خدا و بهترین دوستانم نمی خواهم در این دنیا زندگی کنم. آرزوی کشته شدن در راه حاکمیت خدا بخاطر محبت خدا باید در تک تک افراد جامعه ما وجود داشته باشد. اگر این خواسته با تمام وجود در اعماق فکر و قلب جوانان ما وجود داشته باشد، کسی جرأت نخواهد کرد در جامعه ما حاکمیت خدا را به چالش بکشاند و بحث پذیرش حاکمیت طاغوت را مطرح کند. اگر عاشق خدا در جامعه زیاد شد، افراد ترسول بزدل دنیاطلب جرأت اظهار وجود پیدا نخواهند کرد. همانطور که در ایام دفاع مقدس حضور و نورانیت شهدا اجازه طرح مسئله مذاکره با کفر را به برخی سیاستمداران ما نمی داد.

 استکبارستیزی خصوصیت اصلی و بارز شهدای ۱۵ خرداد (۱۲ محرم) سال ۴۲
در پاسداشت شهدای 15 خرداد، «شعار اصلی» امام حسین(ع) باید برجسته باشد و بعنوان شعار اصلی و محوری قرار داده شود. نه اینکه شعار استکبارستیزی به حاشیه برود. همانطور که امام حسین(ع) یک «نه» روشن و آشکار و محکم به یزید و حکومت یزید گفت، امام سجاد(ع) هم در ایام اسارت علیرغم همه مشکلات و شرایط حاکم که به ظاهر ایشان در موضع ضعف بودند، بطور آشکار و واضح و محکم به یزید و حکومت یزید «نه» گفتند. در مواضع مختلف امام سجاد(ع) با خطبه های غرّایشان حکومت یزید را رسوا کردند و حقانیت خود و شهدای عاشورا را به اثبات رسانند.

امام سجاد(ع) یزید را در کاخ خود رسوا کرد
اگر ما برای شهدای کربلا روضه می خوانیم و گریه می کنیم، بخاطر مصیبتی است که بر اهل بیت عصمت و طهارت وارد شد، نه بخاطر میزان و شدت جراحت های وارده به ایشان. امام سجاد(ع) در خطبه خود در کاخ یزید ابتدا امیرالمومنین(ع) را بطور مفصل معرفی می کند و می فرماید من فرزند این علی هستم، و فضیلت های ایشان را بیان می کنند. یزید که اوضاع را نامناسب دید به موذن دستور داد اذان بگوید. وقتی موذن به فراز أشهد أنّ محمداً رسول الله رسید، امام سجاد (ع) به یزید فرمود این نامی که موذن گفت جد من است یا جد تو؟! اگر بگویی جد توست که کذابی، و اگر جد من است که چرا با ما چنین کردی؟! و بطور مفصل مصائبی که به اهلبیت وارد شد را برای مردم بیان کردند و سپس به سر و صورت خود زدند و شروع به ناله و گریه کردند و مردم هم با ایشان ضجه و ناله کردند. امام سجاد(ع) چنان یزید را رسوا کرد که یزید مجبور شد برای اینکه اندکی از آبروی رفته خود را بازگرداند، رسماً سه روز برای امام حسین(ع) و شهدای کربلا مجلس عزاداری برپا کرد!

کسی که می خواهد کربلایی شود، باید اتصال قلبی خود را به خدا قوی و محکم کند
شهادت طلبی و محبت خدا را باید در قلب خود ایجاد کنیم، نه فقط در شعار و نوحه! این ویژگی باید در اعماق وجود ما احیا شود. مثل امام سجاد(ع) باید دشمن خدا و دین خدا را رسوا کنیم. و این روحیه برگرفته از عشق به خدا در دلهاست. کسی که در اعماق وجود خود عاشق خدا باشد، در راه احیای حاکمیت الهی در مقابل تمام قدرتهای ظالم و مستکبر خواهد ایستاد و تا نابودی کامل آنها از پا نخواهد نشست. مثل حسین بن علی(ع) و زین العابدین(ع) و زینب کبری(س) که با تمام وجود و توان در این راه قدم گذاشتند و تمام هستی خود را هم در این راه فدا کردند. کسی که می خواهد کربلایی شود، باید اتصال خود را به خدا قوی و محکم کند