حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد پناهیان:
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) با آن عظمت برای «تأسیس» و «تثبیت» اسلام هزینه شد؛ اما هنوز اسلام «اقامه» نشده است.
باید آماده هزینه دادن برای «اقامه» این دین باعظمت باشیم.
شب عید مبعث - هیئت محبین اهل بیت (علیهم السلام) - 25 اردیبهشت 94 - قم - مقتل الشهداء فاطمیه(سلام الله علیها)
خورده است خدا ز روي تعظيم، سوگند به روي همچو ماهت[1]
وجود مبارک رسول الله (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) با سایر انسانها، تفاوتهای خیلی روشن و قابلتوجهی دارد. خلقت حضرت رسول (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) از نور و خلقت ما از خاک بودهاست. اولین وجود اقدسی که در همه هستی آفریده شد، بعد از وجود ذات اقدس باری تعالی، وجود اقدس پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود. حضرت فرمود: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورِي»؛[2] «نخستين چيزي را كه خدا آفريد، نور من بوده است.» همهچیز به خاطر حضرت ایشان آفریده شد. آدم در آسمانها یک مقدار دقت میکند و بعد زمین را نگاه میکند، نسبتِ آسمانِ اول به آسمان دوم، نسبت آسمانِ دوم به آسمان سوم، همینجوری این هفت آسمان را که بررسی میکند، متوجه میشود که خداوند متعال در نهایت دقت، با برنامه و بدون هیچ خللی کل هستی را مدیریت میکند. چنین خدایی میفرماید: «من همه این عظمت را برای تو آفریدهام!» در حقیقت خدا میخواهد به ما بگوید که شما احترام این پیغمبر را نگه دارید.
خداوند متعال میفرماید: «مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَـكِن رَّسُولَ اللَّـهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّـهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا»؛[3] «محمّد (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختمکننده و آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است!» محمد (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) پدر هیچیک از شماها نیست. پس چیست؟! خدای متعال در بیان عظمت وجودِ رسولخدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)، با وجود تمام ویژگیهای شخصی، فکری و قلبی حضرت میفرماید: «وَلَـكِن رَّسُولَ اللَّـهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ». اینجا میتوان فهمید که رسولالله و خاتم النبیین بودن، رسالتی بسیار مهم است.
ظهور اسلام در جاهلیت عربستان
بعثت، به تمام معنا برترین عید هستی است. خدا به واسطه این بعثت، به وجودی که هیچ نیست، همه چیز داد. عربستان جاهلی آن زمان را نگاه کنید. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: «أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْيَا كَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ»؛[4] «خداوند متعال پيامبر را در زمانى فرستاد كه رشته رسالت منقطع، خواب غفلت ملّتها طولانى، فتنهها جدّى، امور حيات از هم گسيخته و آتش جنگها شعلهور بود. نور دنيا در كسوف، و دنيا با ظهور چهره فريبنده در حال خودنمايى بود». ویل دورانت، مورخ اروپایی، میگوید: «از محمد (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) معجزه میخواهید؟! میخواهید عصا برایتان اژدها کند یا بر روی آب راه برود؟! معجزه از این بالاتر که اعراب جاهلی را وادار کرد روزی پنج بار خودشان را بشویند؟!» سنتهای عربستان جاهلی چه بودهاست؟! یکی «زنده به گور کردن دختران». کاری که چهارپا با فرزندش نمیکند! یا خیلی از آداب و رسوم مشمئز کننده دیگر که کاممان را به بیانشان تلخ نمیکنیم. لذا عربستان جاهلی، از همه جهت، سرزمینِ پستی بوده است. پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین مردمانی را به کجا میرساند؟! این بعثتی که پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فردا به آن مأمور میشود، در عرض بیست سال جامعه را از آن حضیض ذلت، از آن جهالت کور، به اوج قله رسانده است. طبق روایت. عقول امت، امتحانِ به ولایت و امامت میشوند.
جاهلیت مدرن، در بعضی از شئون با دوران جاهلیتی که پیغمبر مبعوث شد، قابل مقایسه نیست. ایشان در عرض بیست سال، یکه و تنها توانست پستترین جامعه را به اعلی ترین درجه برساند. اعراب جاهلی از فکر و عقل و شعور و درک چه میفهمیدند؟! جوانهای زمان پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در بحث مراتب سیر و سلوک از پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) سؤال میکردند! این به این معناست که دیگر خیلی از موضوعها حل شدهاست.
قرآن، زبان رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)
شما قرآن را نگاه کنید. این قرآن چیست؟! کلامِ خداست که به پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) وحی شدهاست. اینکه خداوند متعال میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا وَدَاعِيًا إِلَى اللَّـهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِيرًا»[5] به وسیله این قرآن است. «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى»[6] پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) هر کار که میکند، همین وحی الهی و بیان خداست. قرآن را ببین چقدر سنگین و متین است! قرآن زبان رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. زمان پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و حضرت با مردم بهوسیله این آیات صحبت میکرد. الآن ما نیاز داریم به اینکه آیات را تفسیر، ترجمه و تعبیر کنیم. یک کلامِ رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) را ما گاهی اوقات باید چندین جلسه بنشینیم و با هم بحث کنیم تا بفهمیم مراد پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) چه بوده است. ولی آن موقع، پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) با یک جمله مرادش را به مردم فهمانده است.
چهکسی سطح درک این جامعه را اینقدر ارتقاء داده است؟!
35 سال است که شما دارید داد میزنید! هنوز غرب به این نقطه از شعور نرسیده است که بگوید من اختیارم را به انسانهای بوالهوس و شهوترانی مثل کارترها و سرمایهدارهای صهیونیست نمیدهم. شما الآن بروید جوانان اروپا را از خواب غفلت بیدار کنید! ببینید چقدر سخت است. اما پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) این کار را کرد. پیغمبر از آن انسانهای پست کسانی را ساخت که با حاکمیتهای باطل جنگیدند! آخر چقدر جنگ؟! کافی نیست؟! اواخر صدای بسیاری از نزدیکان حضرت امام (ره) هم بلند شده بود که «جنگ تا به کی؟!» رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) قریب به هشتاد جنگ انجام داد. آن هم جنگهای آن زمان! نه جنگهای الآن که اینقدر شیک و تر و تمیز است! «شعب ابیطالب» جنگ است دیگر، یک جنگ تمام عیار اقتصادی است. پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) به چگونه این انسانها را از این نقطه به این قله رساند؟ به وسیله اسلام. به مجموعه این برنامه، خرد و تربیت «اسلام» گفته میشود.
شیعیان آخرالزمان و دوران غیبت در کلام موسیبنجعفر (علیهالسلام)
امام موسیبنجعفر (علیه السلام) نکات خاصی راجع به شیعیان آخرالزمان و دوران غیبت دارند مثل روایتی به این مضمون که «رجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»؛[7] «مردی از اهالی قم، مردم را به سوی حق دعوت میکند. گروهی با او هم پیمان میشوند که مانند پارههای آهن هستند، بادهای تند قدمهایشان را نمیلغزاند، از نبرد و دفاع ترسی ندارند و از آن خسته نمیشوند و توکلشان بر خدا است». آقا موسیبنجعفر (علیهالسلام) میفرماید: «طوبی لشیعتنا المتمسكین بحبلنا فی غیبه قائمنا الثابتین علی موالاتنا و البرائه من اعدائنا، اولئك منا و نحن منهم قد رضوا بنا ائمه و رضینا بهم شیعه فطوبی لهم، هم و الله معنا فی درجتنا یوم القیامه»؛[8] «خوشا بحال شیعیان ما كه در زمان غیبت قائم ما بهرشته ولایت ما چنگ میزنند و بر ولایت ما ثابت میباشند و نیز در بیزاری از دشمنان ما ثابت میباشند. آنها از ما و ما از ایشان هستیم. آنها بهامامت ما راضی شدهاند و ما هم بهاینكه آنها شیعیان ما هستند راضی شدهایم. پس خوشا بهحال آنها و بهخدا سوگند که آنها در روز قیامت با ما و در كنار ما هستند» «متمسک به حبل» یعنی ولایی، حبل یعنی «امام». متمسک به حبل نه اینکه معتقد به ولایت باشد، نه! متمسک یعنی چنگ میزند به ولایت. یعنی یک ولایتمدارِ تمام است. لذا باید قبل از قیام ولایتی تحقق داشته باشد تا کسی به آن چنگ بزند. حال عدهای بیایند و راجع به «ولایت فقیه» اِن قُلت بیاورند!
پیامبر اعظم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) الگوی انقلاب اسلامی ایران
در دانشگاه آزاد اسلامی، درسی یک واحدی بهنام «وصایای حضرت امام (ره)» تدریس میشود. برای اساتیدی که این درس را تدریس میکردند، دورهای برگزار کردند. یکی از فضلای هیئت که استاد دانشگاه است میگفت سر کلاس به اساتید دانشگاه میگویند : «انقلاب مدیون کمونیست است! اینها اگر نبودند اصلاً چه میشد و چه نمیشد!» خیلی جالب است! شما دارید استاد دانشگاه را پرورش میدهید که برود سر کلاس درس و حضرت امام (ره) و انقلاب را معرفی کند، بعد میگویید امام وامدار کمونیسم است؟! کمونیستی که نتوانست خودش را حفظ کند، میآید یک چنین انقلابی را ایجاد میکند؟! انقلابی که پایه و اساساش انقلاب رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) است؟ همان انقلابی که بعثتِ دوباره پیغمبر اکرم است؟ تحلیلهای محکم و قاطع حضرت امام (ره) رادر این زمینه ببینید. فرمود: «ما الگویمان را تماماً از بعثت پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) گرفتیم». بعد الآن میگویند بروید به جوانها این را آموزش بدهید!
سوره هود مرا پیر کرد!
معصوم (علیهالسلام) میفرماید: «طُوبَى لِشِيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكِينَ بِحُبِّنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا» کسانی که متمسک به حبل ما یعنی تابعِ ولایت ما در دوران غیبت ولی معصوم (علیهالسلام) هستند. بعد میفرماید «الثَّابِتِينَ عَلَى مُوَالاتِنَا». پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «شیّبتنی سورة هود» «سوره هود مرا پیر کرد»[9]. از بس بار این سوره سنگین بود. کجای سورهی هود؟ نقل شده است که مراد، همین آیه « فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ »[10] است. چرا پیغمبر را پیر کند؟ چون در این آیه میفرماید: «همچنانی که به تو دستور دادیم، در این راه ایستادگی کن، استقامت کن و صبر نشان بده». خود این ایستادگی کار دشواری است. خدا میخواهد پیغمبرش را معرفی کند که تو باید به او احترام بگذاری میگوید «او رسولالله» است. رسولالله است یعنی چه؟ یعنی فرستاده خداست؟ پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) خودش، همه عزیزاناش، اولیاءاش یعنی فرزندانش، ائمه هدی (علیهمالسلام)، فاطمه اطهرش (سلاماللهعلیها) و خلاصه همه را فدای چه کرد؟ فدای اسلام. فردا روز تولد چنین اسلامی است.
هيچ پیامبری مثل من اذیت نشد!
سعی میکنند به ما بگویند که اسلام تنها چند مناسک است دیگر! اینکه کسی مسیحی، یهودی و یا زرتشتی است، اینها عنوان است. اسلام هم عنوان یک دین و مذهب است. این حرفها کدام است؟! عالم برای رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) خلق شد و این شخص مأمور به تأسیس اسلام است. او میخواهد این اسلامی را که تأسیس کرده است را در دلهای مسلمانان و مؤمنیناش تثبیت کند. فاطمه اطهر (سلاماللهعلیها) جان عزیز اش را برای چه هزینه کرد؟ آیا جز برای برای اقامه و حفظ اسلام؟! کربلای اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) چقدر عظمت دارد؟ برای چه بود؟ حفظ اسلام. این اسلام چیست؟ چرا میگوییم هیچ عیدی برتر از عید مبعث نمیتوانیم تصور کنیم؟
حضرت فرمود: «مَا أُوذِیَ النَّبِیُ مِثلَ مَا أُوذِیتُ»؛[11] «هيچ پیامبری مثل من اذیت نشد.» برای تأسیس، حفظ و به حاکمیت رساندن این اسلام پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) هزینه شد. این اسلام چیست؟! چرا پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) در 40 سالگی پیغمبر مبعوث شد؟ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «خداوند متعال امتحانهای متعددی از رسول الله (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) گرفت». کسی که عقل نخستین بود. کسی که در طهارت و پاکی اصلاً نظیر ندارد. او که از اصلاب شامخه و ارحام مطهره، نسل به نسل پاک است و طاهر. خداوند متعال تأسیس اسلام را می خواهد بسپارد به کسی که چهل سال او را در بندگی آزمایش کند. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «هنگامیکه پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) از تمام شئون امتحان سربلند بیرون آمد، او را به پیامبری مبعوث میکند». این حرف را امام صادق (علیهالسلام) میفرماید.
رسیدنِ ما به مقام محبت خدا، راز درک و فهم اسلام
گاهی میپرسند: «پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بالاتر است یا اسلام؟!» حضرت امام (ره) جملهای گفت که خیلیها به خود لرزیدند! گفت: «اگر امروز پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم بود، فدای جمهوری اسلامی میشد!» چرا؟ چون جمهوری اسلامی آمد و پرچم اسلام را بلند کرد. این مباحث خیلی مهم است.
فرمود: «إنّ هذا الإسلامَ دِينُ اللّه ِ الذي اصطَفاهُ لِنَفسِهِ و اصطَنَعَهُ على عَينِهِ و أصفاهُ خِيَرَةَ خَلقِهِ و أقامَ دعائمَهُ على مَحَبَّـتِهِ»؛[12] «بهراستى اين اسلام همان دين خداست كه براى خود برگزيد و زير نظر خويش پروردش و بهترين آفريدگاناش را براى آن گزينش نمود و پايههاى آن را بر محبّت خويش برنهاد.» یعنی راز درک و فهم اسلام، رسیدنِ ما به مقام محبت خداست. اسلام را با مطالعه صرف نمیشود فهمید، خیالت را راحت کنم! اسلام را پای منبر نمیشود فهمید. پای منبر تنها میشود برخی اجزاء پوسته و ظاهر اسلام را شناخت و بس! حقیقت اسلام در ارتباط و اتصال عمیق تو با خدا منکشف میشود. یعنی شما بخواهی پایههای این دین را بشناسی باید آن را در ظرف محبت خدا بشناسی، باید به محبت و عشق خدا برسیم تا بتوانیم اصول دین را بفهمیم و الّا کسی از دین چیزی نمیفهمد. میبینی اسلام چیست؟! درک این اسلام،که فردا روز تولدش است، منوط به اتصال ما به خداست. نمیپرسید چرا 1400 سال از تولد این دین میگذرد ولی هنوز این اسلام در دنیا پذیرفته نشده است؟ چهارده معصوم (علیهمالسلام)، حتی خود امام عصر (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف)، تا همین الآن برای اسلام هزینه شدهاند. برای چه؟! برای اینکه این اسلام را بپذیرند. این اسلام چنین جایگاهی دارد. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در عظمت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) میفرماید: «فاطمه جان! اذان را میشنوی؟!» اذان چه بود؟ آیا اذان حقیقت اسلام بود؟ نه! اذان نماد و پرچم اسلام است. فاطمه تو باید فدا شوی تا این نماد بماند.
اسلام را تعظیم کنید و مشرف بدارید!
بعضی افراد به یکباره از راه میرسند و میگویند: «رزمندگان یمن تمام کنید و بروید! مکه و مدینه را فتح کنید و تمام!» آیا شما در این جایگاه هستید که دستور فتح مکه را بدهید؟! هنگامیکه پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) خواست مکه را فتح کند. یارانش را در «تحت الشجره» جمع کرد. عهد گرفت که میرویم و میجنگیم. آیا هستید؟! گفتند: «هستیم یا رسول الله!» آیه نازل شد که «لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا»؛[13] «بهراستى خدا هنگامى كه مؤمنان زير آن درخت با تو بيعت مىكردند از آنان خشنود شد و آنچه در دلهايشان بود بازشناخت و بر آنان آرامش فرو فرستاد و پيروزى نزديكى به آنها پاداش داد».
مکه را چه کسی بنا کرده است؟ «هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ»؛[14] «خداوند شما را در کتابهای پیشین و در این کتاب آسمانی «مسلمان» نامید» مکه خانه اسلام است که ابراهیم نبی (علیهالسلام) بنایش کرده است. نبرد در مکه قاعده دارد. رسولِ من! الآن جنگ در مکه صلاح نیست. پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) به یارانش فرمود: «فعلاً نمیجنگیم». به غیر از شخص ولیّ کسی حق ندارد برای حمله به مکه و مدینه فرمان آتش بدهد. البته که رزمندگان یمن آنقدر فهیم هستند که فقط نگاه کنند به فرمان امام و ولیّشان.
چه کسی حافظ اسلام است؟ «مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ»[15] کیست؟ امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، حسین بن علی (علیهالسلام) و فاطمه اطهر (سلاماللهعلیها) میشوند نگهبان اسلام. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در شأن اسلام میفرماید: «أذَلَّ الأدْیانَ بعِزَّةِ وَ وَضَعَ الْمِلَلَ برَفْعِهِ، وَ أهانَ أعْداءَهُ بکرامَتِهِ، وَ خَذَلَ مُحادِّیهِ بنَصْرِهِ، وَ هَدَمَ أرْ کانَ الضَّلالَةِ برُکنهِ»؛[16] «اسلام با عزتاش، دیگر دینها را خوار و با سربلندیاش، دیگر ملتها را پست و بیمقدار و با ارجمندیاش، دشمنان را بیاعتبار و با یاریکردناش، مخالفان خود را واگذارد و با استواری پایهاش اساس گمراهی را ویران کرد». در فراز دیگری از این خطبه، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: «فَهُوَ عِنْدَ اَللَّهِ وَثِيقُ اَلْأَرْكَانِ رَفِيعُ اَلْبُنْيَانِ مُنِيرُ اَلْبُرْهَانِ مُضِيءُ اَلنِّيرَانِ عَزِيزُ اَلسُّلْطَانِ مُشْرِفُ اَلْمَنَارِ مُعْوِذُ اَلْمَثَارِ فَشَرِّفُوهُ» این اسلام را تعظیم کنید و مشرف بدارید. اگر این نشود، تو حاضر نیستی برای اسلام قدم برداری.
هنوز اسلام حقیقی اقامه نشدهاست!
چرا همه واجبات اسلام را رعایت نمیکنم؟ چرا محرماتش را ادا میکنم؟ چون عظمت اصل اسلام برای من جا نیفتادهاست. هنوز اسلام اقامه نشدهاست. خداوند متعال میفرماید: «يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا»[17] هنوز هم پس از 1400 سال، عبودیت تحت برنامه اسلام تحقق پیدا نکردهاست. اسلام فاطمه اطهر (سلاماللهعلیها)، امیرالمؤمنین، امام مجتبی، امام حسین، امام سجاد، اما باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی، امام عسگری (علیهمالسلام) را هزینه کردهاست لکن هنوز اسلام حقیقی اقامه نشدهاست. چه باعظمت است این اسلام!
فرمود: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»[18] اصلاً پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای ظهور آمده است! تمام تفاسیر ما میفرمایند مراد از این «ِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» ظهور امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) است. پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) مبعوث شد، ظهورش بهدست بقیهالله الاعظم (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) است. یعنی چه؟! یعنی رسول خاتم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)، وجود مقدسی که در همه هستی هیچکسی نمیتواند عظمتاش را درک کند، قربانی تأسیس و حفظ اسلام شد. تمکین و قدرتیافتن اسلام ناب محمدی هنوز اتفاق نیفتادهاست. فرمود: «بُعِثتُ بِالجِهاد وَ لَم أَبعَثُ بِالزَّرّاع»[19] چرا میخواهی جهاد کنی؟! جهاد میکنم که این اسلام را به قدرت برسانم، یک سلطانِ عزتمند و قدرتمند؛ «عَزِيزُ السُّلْطَانِ».[20] اگر کسی از شما میتواند برای این اسلام قدمی بردارد، بسم الله! چون ما هنوز به آن درک که بگوییم برای این اسلام جان بدهیم، نرسیدیم! درک این مطلب کار تحلیل و بولتن و صحبت و مطالعه نیست. درکاش کار «اتصال» است!
بروید ببینید شهدا در دستنوشتههایشان راجع به اسلام چه میگویند. درمیان حرفهای شهدا، نسبت آنها به اسلام مانند ذره در برابر اقیانوس است. میفرماید: «طُوبَى لِشِيعَتِنَا الْمُتَمَسِّكِينَ بِحُبِّنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِينَ عَلَى مُوَالاتِنَا»[21] شما در چه ثابتقدم باشید؟! در همراهی با ائمهای که مأمور به حفظ و گسترش این اسلام هستند. حال اگر زندگیهایمان را نگاهکنیم و بفهمیم که ما در ابلاغ، حفظ و تبیین اسلام همراه ائمه (علیهمالسلام) نیستیم، چه کنیم؟! دیگر نمیتوانیم انتظار فرج داشته باشیم. اولین شاخصه حزب الله «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون»[22] و کسانی که امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) را میآورند، «يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ»[23] است! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! هرکسی که در قلباش عشق وافر به خدا را پیدا نکرد، بداند اسلام را نفهمیده است. در ادامه فرمود: «الثَّابِتِينَ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا» ثابت در موالات، ثابت در برائت.
تولّی و تبرّی
ما دو مسئله بیشتر نداریم! یکی ثابتقدمی و استقامت در همراهی با امام در موالات، دیگری همراهی با امام در نبرد با دشمن. امام صادق (علیه السلام) میفرماید موالات هم یعنی نبرد با دشمن. ائمه (علیهمالسلام) صادقاند، آنها«هُمُ الَّذِينَ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ مِنْ جِهَادِ عَدُوِّهِ وَ بَذْلِ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِهِ وَ نُصْرَةِ رَسُولِهِ وَ إِعْزَازِ دِينِه»[24] هستند. برای این است که خداوند متعال میفرماید «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِين»[25]. اگر بتوانند جامعه ما را از خدا دور کنند راحت میتوانند جامعه را از استکبار و کفرستیزی منصرف کنند زیرا کفر و استکبارستیزی برای اقامه امر اسلام، منوط به «ارتباط عمیق با خدا»ست.
بیایید در فضای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی درها را باز کنید و بگویید هر چیزی خواستی از بیرون بردار و بیاور! قواعد دیپلماسی را براساس بافتههای غرب دنبال کن! دیگر چیزی نمیماند! بنده دوست دارم بدانم که هرکدام از مسئولین کشور چه مدت سابقه جبهه دارند؟ چرا که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: «جنگ محک است». با چنین میزانی میشود میزانِ پایبندی به مبانی و استکبارستیزی را اندازه گرفت.
شیعیان ما از ما هستند و ما از ایشان هستیم.
در ادامه روایت «الثَّابِتِينَ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا»[26] میفرماید: «أُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ» افرادی که در دوران غیبت چنین هستند، از ما هستند و ما از ایشان هستیم. «قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً» ایشان از اینکه ما امامشان هستیم، با تمام وجود راضی هستند. بعضیها هستند که از سر ناچاری امام و ولیفقیه را پذیرفتهاند! این فرق میکند با اینکه کسی با طیبخاطر از اینکه او اماماش است، راضی باشد. در زندگی شهدا چیزی فراتر از رضایت دیده میشود. شوق جاندادن در راه فرمان امام آنها را میکشت. اشتیاق در قلب سلمان اخلاقی، بچه یازده ساله سنیِّ بلوچِ سیستان و بلوچستانی موج میزد.
در تاریخ داریم. یک کسی را امتحان کردند، نشد! یکی دیگر را امتحان کردند، نشد! سومی را امتحان کردند، باز هم نشد! گفتند چارهای نداریم! برویم سراغ علی (علیهالسلام). نهایتاً چه شد؟ تا کی پای علی (علیهالسلام) ماندند؟! اگر پای علی (علیهالسلام) میماندند که امیرالمؤمنین که نمیگفت: «اين اخوانى الذين ركبوا الطريق و مضوا على الحق اين عمار؟ و اين ابن التيهان؟ و اين ذوالشهادتين؟» بایستی به یک رضایت قلبی برسیم. میپرسیم: «چرا نماز میخوانی؟!» میگوید: «واجب است دیگر! حکم الهی است». عدهای راضی نیستند، خدا را بندگی میکند چون چارهای ندارد! از سر ناچاری روزه میگیرد. از سر ناچاری حلال و حرام را رعایت میکند.چنین عبادتی باقی نمیماند! آقا موسیبنجعفر (علیهالسلام) در ادامه روایت میفرماید: «وَ رَضِينَا بِهِمْ شِيعَةً وَ طُوبَى لَهُمْ ، هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِي دَرَجَتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ». ما هم به اینها راضی هستیم. خوشا به حال چنین شیعیانی! حضرت قسم جلاله میخورد که خدا با ماست!
بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد!
با این میزان عیار دینداری ما، باید منتظر معجزه باشیم تا امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) ظهور کند! چگونه میخواهی مقدمات ظهور حضرت را فراهم کنی؟! اولین شاخصه کسی که امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) را میآورد «اتصال او به خدا»ست. تجّلی چنین صفتی هم عشق خدا به او و عشق او به خداست و اگر چنین شد یعنی اسلام را درک کردهاست.
در روایت دیگری مرحوم کلینی به سند خود از امام موسی کاظم (علیهالسلام) نقل میکند: «من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و یغیظ به عدونا و هو منسوب الینا ادرالله رزقه، و شرح صدره و بلغه امله و کان عونا علی حوائجه» «هر کس اسبی را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان را خشمگین سازد و او به ما منسوب باشد خداوند روزیش را فراخ گرداند و شرح صدر به او عطا کند و به آروزیش برساند و یار بر حوائجش باشد»[27] نه تنها خدا روزیاش را زیاد میکند، بلکه «شرح صدر» هم به او میدهد. بایستی نسبت به اسلام «شرح صدر» پیدا کنیم تا منجی ظهور کند. مگر اینکه بگوییم «خدایا روی ما حساب نکن!»
منتظران حقیقی امام عصر (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) فراخروزیاند، «شرح صدر» دارند، در بندگی خدا و نیز دشمنیِ با دشمنان خدا ثابتقدم اند. نه امید واهی داشته باشیم و نه اینکه مأیوس شویم.
مجاهدا جبهه اسلام در یمن و عراق و سوریه با چه عزم و ایمانی میجنگند! چه کسی دلِ اینها را اینقدر روشن کردهاست؟ چه کسی به این رزمنده اینقدر «شرح صدر» دادهاست؟ هیئت هفتگی داشتند؟ انقلابی بودند؟ راهپیمایی روز قدس و 22 بهمن داشتند؟ هر بار صحبتهای مقام معظم رهبری را میشنیدند؟ آخر چه داشتهاست؟! این بزرگی سینه که در صعده، صنعا، تعز و یمن در مقابل جریان سعودی ایستاده است، از کجا آمده است؟! از کجا میداند سعودی هیچ نیست و اگر اراده کند سعودی را با خاک یکسان میکند؟! او خوب میداند کخ سعودی سگِ قلّاده بهگردن آمریکا و استکبار جهانی است.
اسلام را با عظمت ببین تا حاضر باشی برای او با نفسات بجنگی!
این یک قانون کلی است. من نمیتوانم بیمحابا به میدان بزنم. ایمان و قلبش به او میگوید که تو باید تحت فرمان یک «ولیِّ خدا» باشی تا بتوانی درست بجنگی. امروز خدا در یمن آنچه که در دفاع مقدس ما اتفاق افتاد را پیاده میکند. در ادامه روایت حضرت میفرماید: «وَ بَلَّغَهُ أَمَلَهُ وَ كَانَ عَوْناً عَلى حَوَائِجِهِ»[28] آرزوهای بلندش را عملیاتی میکند و خدا خودش خواستههایشان را برآورده میکند. اگر کسی میخواهد جزء لشگر امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) باشد، باید این ویژگیها را در خودش ایجاد کند. باید به سراغ درون خودش برود. اسلام دینی نیست که با انجام مناسک تکلیف از ما ساقط شود.
آیا اسلام در طی این 1400 سال، چند صدهزار نفر شهید داده است که فقط همین پوستهاش حفظ شود؟! حال برای تحقق این اسلام، خدا چقدر خون میخواهد؟! چه کسانی باید جان خود را در این راه فدا کنند؟! در برای حفظ اسلام، امام حسین (علیهالسلام) «خون قلب» خود را داده است. امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَهِ الضَّلالَه» «و خون قلبش را در راه تو داد تا بندگانت را از گمراهى و نادانى نجات دهد»[29] بیداری ایجاد بشود. امام حسین (علیهالسلام) با اهدای خون قلب خود «بیداری» ایجاد کرد، ضلالت و گمراهی کنار میرود و اسلام خودش را نشان میدهد. هنوز حکومتی تشکیل نشدهاست. اسلام را با عظمت ببین تا حاضر باشی برای او با نفسات بجنگی و قدمهای محکمی برداری.
خدایا به حق پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ما شرح صدر برای پذیرش این اسلامِ با عظمت عنایت فرما. شرح صدر در راه همان اسلام نابی که 124 هزار پیغمبر و 12 معصوم (علیهمالسلام) را برای اقامهاش فدا کردی. خدایا به ما توفیق اقامه و قدرت بخشیدن به این اسلام را ـ که امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود «الشَّرِيعَةُ سُلْطَان»[30] ـ کرامت بفرما و به این واسطه نعمت اسلام را بر ما تمام بگردان. صلوات ختم کنید.
[1] جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی
[2] بحارالانوار، ج 1، ص 97، حديث هفتم .
[3] احزاب، آیه 40.
[4] نهجالبلاغه، خطبه 89.
[5] احزاب، آیات 45 و 46.
[6] سوره نجم، آیات 3 و4
[7] بحارالأنوار، ج 57، ص 215.
[8] اثباه الهداه ج 3 ص 477.
[9] الخصال، شیخ صدوق، ج1، ص ۱۹۹؛ الأماليللصدوق، ص۲۳۳ ،روضةالواعظين، فتال نیشابوری، ج۲، ص۴۷۵. بحارالأنوار، مجلسی، ج۸۹، ص۱۹۸.
[10] هود، آیه 112.
[11] بحار الانوار(ط-بیروت)/ج39/ص56
[12] بحار الأنوار، ج 68، ص 344، حدیث 16.
[13] فتح، آیه 18.
[14] حج، آیه 87.
[15] بحارالانوار(ط- بیروت)، ج 99، ص 105 ؛ مفاتیح الجنان، فرازی از دعای ندبه.
[16] نهجالبلاغه، خطبه 198.
[17] نور، آیه 5.
[18] توبه، آیه 33.
[19] فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج 3، ص 52.
[20] نهج البلاغة، خطبه 198
[21] بحارالانوار(ط- بیروت)، ج51، ص 151
[22] سوره مائده، آیه 56
[23] مائده، آیه 54.
[24] الغیبه (للنعمانی)، ج 1، ص 52.
[25] توبه، آیه 119.
[26] بحارالانوار(ط- بیروت)، ج51، ص 151
[27] الکافی، ج 6، ص 535، ح 1 .
[28] کافی(ط- دارالحدیث) ج13،ص 258
[29] کامل الزیارات، ص 228؛ بحارالانوار، ج 101، ص177
[30] بحارالانوار(ط- بیروت)،ج75، ص83
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر