حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد پناهیان:
مسلمانِ کامل این است که در درجه اول شرح صدر پیدا کند و حقیقت را قلباً دریابد، دوم زباناش به حقیقت گویا باشد. یعنی احساس مسئولیت کند و حرف بزند، حقطلبی کند! سوم به آن عمل کند. اگر میگوید باید مبارزه کرد، برای اقامه حق مبارزه کند. اگر میگوید باید چشمپوشی کرد از دنیا، به کمِ دنیا باید قناعت کرد تا اینکه انسان بتواند به استقلال، اطمینان و قدرتی برسد. آنگاه «وَ کَانَ عِنْدَ اللَّهِ إِنْ مَاتَ عَلَى ذَلِکَ الْحَالِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ حَقّاً» به این معنا که اگر این آدم اینجوری بمیرد جزء مسلمین حقیقی از دنیا رفته است. «وَ إِذَا لَمْ یُرِدِ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً» اگر خدا نخواهد بندهای به خیر برسد چه اتفاقی میافتد؟ «وَکَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ کَانَ صَدْرُهُ ضَیِّقاً حَرَجاً» او را به نفساش واگذار میکند؛ و چه عذابی از این بالاتر؟
جلسه هفتگی هیئت محبین اهل بیت (علیهم السلام) - 18 اردیبهشت 94 - قم - مقتل الشهداء فاطمیه(سلام الله علیها)
سنگدل واقعی کیست؟!
خداوند متعال در سوره مبارکه انعام میفرماید: «فَمَن يُرِدِ اللَّـهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّـهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ»[1] در آیه بعد نیز میفرماید: «وَ هَـذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ»[2]
مطابق این آیات، آنکس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده میسازد؛ و آنکس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آنچنان تنگ میکند که گویا میخواهد به آسمان بالا برود؛ این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمیآورند قرار میدهد!
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از عزیزی پرسیدند: «آیا میدانی منظور از ضَيِّقًا و تنگی سینه آنچنان که که گویی میخواهد به آسمان عروج کند، چیست؟!»آن فرد اظهار بیاطلاعی کرد. حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مُشت مبارکشان را سفت بستند و فرمودند: «یعنی قلب انسان اینگونه میشود! نه چیزی وارد آن میشود و نه چیزی از او صادر میشود». خدا اگر نخواهد کسی را هدایت کند، قلباش را تنگ میکند آنچنان که نه حقیقتی را میپذیرد از بیرون و نه اینکه شما میتوانی از او انتظاری داشته باشی که خیری داشته باشد. نه چیزی تراوش میکند به بیرون و نه چشمه است که بجوشد! سفت و سخت است مانند زمینهای بیابانی! در روایات آمده است که بیابانهای خشک و لم یزرع، ولایت را نپذیرفتند. نکته اینجاست که «وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ»[3] «سرزمین پاکیزه (و شیرین)، گیاهاش به فرمان پروردگار میروید».
چشمِ دل باز کن که جان بینی
ثمره دانستن این موضوع برای ما چیست؟! با علم بر این حقیقت، به راحتی میتوان میان حق و باطل خط کشید. اینکه بسیاری از آب گلآلود ماهی میگیرند «مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْث»[4] و در دوران فتنه حق و باطل را با هم ممزوج میکنند. در چنین فضایی دیگر عامه مردم نمیتوانند بفهمند که حق و باطل چیست؟
ولایت، امتحانی سخت
بعد از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) امتحان سختی بود. دیگر قرار نبود پس از ایشان پیامبری مبعوث شود. 124 هزار پیغمبر الهی بوده که یکی پس از دیگری آمدهاند و با پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ختم نبوت برقرار شد. پس از شهادت خاتم الانبیاء (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دیگر نه وحی بود و نه پیامبری! پس این جامعه چگونه اداره شود؟! پذیرفتن «امام» بهعنوان جایگزین رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای آنها سخت بود! برای ما پذیرفتن چنین مسئلهای آسان است، زیرا از همان ابتدا، سایه «امام» را بالای سرمان دیدهایم. ما نسل «امام» هستیم، نه نسل «پیغمبر»! دوازده امام معصوم (علیهمالسلام) را پشت سر گذاشتهایم، لذا پذیرش حقیقت امام برای ما ساده است.
مذاکره با شیطان!
وقتی خدا بخواهد کسی را به «صراط مستقیم» هدایت و در راه حق مقاوم کند، قلب او را در حق، احیاء میکند. در مقابل قلب کسی را هم که بخواهد گمراه کند، میبندد! میگویند: «بهتر است ما برویم با ایشان صحبت کنیم و آنها را به راه بیاوریم!» فایده چیست؟! 35 سال است که شما دارید با آمریکاییها حرف میزنید!
آنها به آیات 43 و 44 سوره مبارکه طه[5] استناد میکردند و میگفتند: «خداوند متعال به حضرت موسی (علیهالسلام) گفت با زبان نرم و لیّن بهسوی فرعون بروید!» زبان لیّنِ ما با آمریکا برای سال 1320 است، امام از آن روز با اینها حجت را تمام کرد. هفتاد سال است که ما داریم با اینها حرف میزنیم! حرف میزنیم بلکه دست به یقه هم شدیم! هشت سال به ما جنگ تحمیل کردند. حضرت امام (ره) این همه زجر کشیده و حرف اسلام را به آنهارسانده است. حال بعضی از خودیها میگفتند: «نه! ما میرویم و با یک زبان دیگر متوجهشان میکنیم!»
تعامل با استکبار به بهانه هدایت شیطان!
در حقیقت خداوند متعال با این خطکشیهایی که میان حق و باطل در قرآن کریم میکند، میخواهد به ما بگوید که خیال نکنید که از من به بندهام مهربان تر هستید! آنکه گمراه و جهنمی است را نمیتوانی به راه بیاوری! او هدایت را نمیخواهد و من به قلباش قفل زدم!
میگوید: «ما اهل تعامل با همه دنیا هستیم!» منظور شما از «دنیا» چیست؟! این را صریح و شفاف بگویید. ملاحظه چه چیز را میکنید؟! چگونه میتوان با یک دولت جانیِ بالفطره که صریح و روشن از عربستان حمایت میکند، مذاکره و گفتگو کرد؟! چهطور میخواهید او را به راه بیاورید؟! میگویند: «این مذاکرات هستهای آغاز تعامل با دنیاست!» ما با دنیا که تعامل داشتیم! ما اگر 35 سال با دنیا تعامل نمیکردیم که 150 مسئولِ رده اول و دوم کشورهای دنیا برای شرکت در اجلاس سران عدم تعهد به ایران نمیآمدند! تنها با آمریکا و اسرائیل تعامل نداشتیم که ایندو جزء خط قرمزهای ماست. ما با فرانسه، آلمان و انگلستان هم که چیزی از دشمنیشان با ما در دوران دفاع مقدس کم نکردند، تعامل داشتیم.
در نگاه اول به این آیات، تنها برداشتی سطحی میکنیم و ان اینکه خداوند متعال اگر بخواهد کسی را هدایت کند، به او «شرح صدر» میدهد تا بتواند اسلام را بپذیرد. پذیرش اسلام کار سادهای نیست! اگر خداوند متعال کمکمان نکند و دریچههای قلبمان را باز نکند، نمیتوانیم همه حقایق اسلام را بفهمیم و ان را قبول کنیم. سلمان فارسی (ره) گفت: «علی (علیهالسلام) اسم اعظم را میدانست و میتوانست کن فیکون کند. چرا دست به شمشیر که نه! چرا از قدرتِ ولایی و الهیاش استفاده نکرد؟!» سلمانِ «منّا اهلالبیت» این سؤال را میپرسد! علی (علیهالسلام) کسی است که پیامبر در وصفش گفت: «جنابش خالقی باشد که بر خلقش دو صد عالم/ به هر عالم دو صد آدم هر آدم دو صد حوّا/ به حکمش صد هزاران کوه/ بر هر کوه صد دامن» اگر علی (علیهالسلام) نگاه کند! تمام است! ولی بنا نیست از اسم اعظم یا قدرتهای ماورائی به این معنا استفاده شود. خداوند متعال «تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ»[6] است. هر زمان که او اراده کند از این قدرت استفاده میکنند.
«شرح صدر» و درک حقیقت اسلام
بسیاری از ما هم اغلب اوقات اسلام را درک نمیکنیم! باید این قلب «شرح صدر» پیدا کند تا بتواند حقیقت دین را هضم کند. حدیث نورانیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)[7] را به خاطر دارید؟ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: «کسی که پرچم ولایتِ ما را بلند میکند، پای امامت ما ثابت است». فرمود این ویژگیاش چیست؟ قلب فرد حقیقت آنچه که از ناحیه امام به او میرسد را بپذیرد.
میگوید: «اگر امام با بنیصدر و منتظری مخالف بود، چرا از اول به مردم معرفی نکرد تا کار تمام شود؟!» پسرم! صبر کن! تو در آن جایگاه نبودی که بدانی! ما نمیتوانیم بفهمیم! آیتالله طالقانی (ره) به امام (ره) گفت: «شما میگویید که مردم در حکومت نظامی بیرون بیایند؟! آخر چطور ممکن است؟! اینها همینطور دارند کشته میشوند. حجت شرعی شما چیست؟!» امام (ره) چه فرمود؟! امام (ره) اصلاً نتوانست برای آیت الله طالقانی دلیل بیاورد! آیتالله طالقانی فقیه وارستهای بود که حضرت امام(ره) بسیار او را قبول داشت. در وصف او گفت (نقل به مضمون): «بیست سال است که من او را میشناسم. او ابوذر زمان است».
از انجا که آیتالله طالقانی یک روحیه تعبد نسبت به امام عصر (عجّلاللهاعلیفرجهالشریف) دارد، حضرت امام (ره) در جواب ایشان فرمود: «اگر امام زمان (عجّلاللهاعلیفرجهالشریف) هم این حرف را میگفت، شما باز هم دلیل و حجت شرعی میخواستی؟!» گفت: «خیر!» امام (ره) فرمود: «پس بروید و به مردم بگویید که در حکومت نظامی به خیابانها بیایند». حضرت امام (ره) حتی به فقیه مبارز و وارستهای مانند آیتالله طالقانی هم نمیتواند توضیح بدهد که من به چه حجت شرعیای میگویم که مردم بیایند گلوله بخورند!
یا وقتی که قصه جنگ شد. هنگامیکه پاوه محاصره شد و مردم را قتل عام کردند حضرت امام (ره) فرمود که «پاوه باید آزاد شود!» میگوییم: «امام! این دستور شما میدانید چقدر خون میخواهد؟!» حواسمان باشد که مرز بین حق و باطل، افکار و اندیشهها نیست، عقاید و باورها (حقیقتِ درونی آدمها) است.
شما آمریکا را اینطور شناختهاید؟!
میگویند: «ممکن است مسئولین آمریکا به خاطر فشارهای داخلی قبول نکنند یا نخواهند قبول کنند». اینها چه معنایی دارد؟! یعنی آقای اوباما یا جان کری شخصیتهای خوب و مثبتی هستند و تحت فشار کنگره و سنا هستند؟! آقای هاشمی هم در زمان اولین سفر آقای روحانی به نیویورک اینطور گفتند که در خصوص رابطه ایران و آمریکا، مسئولین آمریکایی هم از جانب تندروهای داخل کشورشان تحت فشار هستند، تندروهای کشور ما نیز مشکلساز اند! از امثال آقای هاشمی انتظار ندارم ولی بعضی مسئولین امنیتی گاهی اوقات چنین موضعی میگیرند و انسان شگفتزده میشود. یعنی واقعاً آمریکاییها اینقدر خوب هستند و تنها چند صهیونیستِ بد وجود دارد؟! شما آمریکا را اینطور شناختهاید؟!
هنگامی که آمریکا و اسرائیل غزه را به خاک و خون کشیدند، وقتیکه کشتیهای مهمات آمریکایی مدام به اسرائیل میرفت، مقام معظم رهبری فرمود: «آمریکا را بشناسید!»
پوزه سعودیها به خاک مالیده خواهد شد!
اسرائیل اگر در غزه نسلکشی کند، اسرائیل است. بیش از این انتظاری از او نمیرود. او سالهاست که بر اساس پروتکلهای یهود، خود را نسل برتر میداند که تمام انسانها برده و خدمتگزار آنها هستند. دهها سال است بر اساس این پروتکل دارند خون میریزند و جنایت میکنند؛ از صبرا و شتیلا گرفته تا غزه و الخ. شما از اسرائیل انتظاری جز خونآشامی ندارید ولی عربستان سعودی چرا یمن را به خاک و خون کشیده است؟! مقام معظم رهبری خطاب به سعودیها فرمود سوای عقاید پوچ وهابیتاش، تا امروز نجابت و متانت خود را حفظ کرده بود. آمریکا از عربستان، یک اسرائیل خونآشام ساخته است. آن وقت بعضی میگویند چون کنگره و سنا تحت تأثیر صهیونیستها هستند، دولتمردان آمریکایی مجبور به زورگویی و عهدشکنی هستند! منطق « بُرد-بُرد» پذیرفتنی نیست! چطور ممکن است که هم آنها ببرند و هم ما ببریم! ما با آمریکا تعامل نداریم! ما تقابل داریم. او مدام تهدید میکند که گزینه حمله نظامی روی میز است! از این طرف،رهبر شما با اقتدار میگوید که دوران بزن در رویی تمام شده است! اگر دست از پا خطا کنی، هر کجا که باشی پیدایت میکنیم و ریشهات را از بیخ و بن میکَنیم! این ادبیات بین ما و آمریکاست.
«شرح صدر» و لسان ناطق
«فَمَن يُرِدِ اللَّـهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّـهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ»[8]
ممکن است بگویند که بنده از یک آیه معنویِ فردی، استفاده سیاسیِ بینالمللی کردم! توجه کنید! میفرماید: «هَـذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا»[9] صراط مستقیم یعنی حکومت اسلامی، یعنی ولایت! در «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ»[10] این «صراط مستقیم» مرز بین ضالّین و هدایتشدگان است. در حقیقت خداوند متعال در این آیه میفرماید هرکه را بخواهد هدایت کند، به او «شرح صدر» میدهد که بتواند اسلام را بپذیرد. وقتی اسلام را پذیرفت چه اتفاقی میافتد؟ به دنبال زندگیاش میرود؟! خیر! امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «وقتی کسی شرح صدر پیدا کرد و اسلام را پذیرفت، آنزمان است که زباناش را به حق گویا میکند»[11]. اگر فردی زبان گویا نداشت و در برهههای مختلف سکوت کرد، معلوم میشود که خداوند متعال به آن شخص «شرح صدر» را نداده است. طبق فرموده معصوم (علیهالسلام)، انسانی که «شرح صدر» دارد، دیگر نمیتواند محافظهکار شود.
عمامههای انگلیسی!
در یکی از جلسات هیئت رزمندگان دعوت بودیم که بحثی بر سر فرقه شیرازی شد. به یکباره مداح خوب، مخلص و مشهور جلسه عصبانی شد! ایشان در دیدار اخیر مداحان با مقام معظم رهبری هم جزء میهمانان ویژه بودند. پرسش و پاسخ مطرح شد و شبهات دوستان را جواب میدادیم. یک جا دیگر ایشان خیلی عصبانی شد و گفت: «این طرف شما میگویید که مقام معظم رهبری، ولایت فقیه و مرجعیت است، آن طرف هم فردی عالم و فقیه است. ما تکلیفمان را نمیدانیم!» در همان جلسه خطاب به مسئولینی که در جلسه بودند گفتم: «ببینید! دوستان ذاکر و مداحِ ما باید معارف دینیشان را کامل کنند. برخی هنوز نمیدانند که ممکن است کسی در مقام مرجعیت و فقاهت، حق و حقیقت را نفهمد. مسئله فقهی را میفهمد ولی حق را نمیفهمد!» در طول انقلاب مرجعی هم داشتیم که با ساواک، CIA و جاسوسهای آمریکایی همکاری میکرده است! چطور میشود که یک مرجع تقلید با دولت ظلمه و کفر همکاری کند؟! جواب اینجاست که «سواد» یک چیز است و «پذیرش حق» یک چیز دیگر! سواد به ذهن و فکر آدم است ولی پذیرش حق به قلب و دل است. «شرح صدر» یعنی پذیرش قلبی دین!
عالم با عمل
مقام معظم رهبری در نامه خود خطاب به جوانان اروپایی فرمود: « دلهای شما پاک و آماده است! بروید قرآن و اسلام را خودتان و از منابع دست اول بخوانید». همین دیدن ممکن است آن قلبی که قساوت پیدا نکرده را بیدار کند. بسیاری از تازه مسلمانها میگویند که قرآن را میشنیدم، وقتی آن را خواندم احساس کردم که به آن تعلّق خاطر دارم و به آن علاقه پیدا کردم.
امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ أَنْطَقَ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ وَ عَقَدَ قَلْبَهُ عَلَيْهِ فَعَمِلَ بِهِ فَإِذَا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ تَمَّ لَهُ إِسْلَامُهُ وَ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ إِنْ مَاتَ عَلَى ذَلِكَ الْحَالِ مِنَ الْمُسْلِمِينَ حَقّاً وَ إِذَا لَمْ يُرِدِ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً وَكَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ كَانَ صَدْرُهُ ضَيِّقاً حَرَجاً»[12] انسانی که شرح صدر پیدا کرد، خدا دیگر زباناش را میچرخاند. میفرماید «اَنطَق»، نه «نَطَقَ»، خدا کاری میکند که حرف حق را با ایمان قلبی بزند.
یکی از ویژگیهای روشن حضرت امام (ره) – و همچنین مقام معظم رهبری- این است که ایشان به راهاش و به آنچه که میگفت، عقیده داشت. به قول امروزیها روی هوا حرف نمیزد! شما خیلی وقتها پای منبر کسانی مینشینید که واعظ چیزی را میگوید که خودش هم قبول ندارد! بر اساس آنچه مطالعه کرده میگوید، خیلی قبول ندارد! مثلاً از توکل به خدا حرف میزند لکن در زندگیاش که دقت میکنی میبینی توکل به خدا معنایی ندارد! از اعتماد به خدا حرف میزند در حالیکه خودش به خدا اعتماد ندارد!
میفرماید وقتی که زباناش را به حق گویا کرد « عَقَدَ قَلْبَهُ عَلَيْهِ» قلباش را متصلِ آن بیانِ حقّ میکند و «فَعَمِلَ بِهِ» و اهل عمل و مبارزه میشود. فقهاء میگویند: «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه»، یعنی دست اسلام همیشه باید بالا باشد،اسلام زیر دست آمریکا، اسرائیل، شوروی و دیگری نمیرود. در یک کلام، اسلام ذلت نمیپذیرد. اگر کسی شرح صدر پیدا کرد و مثل روحالله اسلام را پذیرفت، نمیتواند بگوید من مرجع تقلید شیعه و عالم مسلمان هستم، اما توی آمریکا برای من خط مشی تعیین کن!
علیهای قلابی!
امروز عدهای از بچههای تاجیکستان آمده بودند گفتند: «حاج آقا خبری از تاجیکستان داری؟!» گفتم: «خیر!» گفت: «متأسفانه رسانهها به آن نمیپردازند. دستور منع حجاب در تاجیکستان قانونی شده است. آنجا کسی حق ندارد چادر سر کند. حتی کسی حق ندارد محاسن بگذارد! اگر کسی محاسن بگذارد، سالانه جریمه میشود! مبلغی را باید بپردازد تا برگهای را بگیرد تا در طول این سال مأمورین او را دستگیر نکنند. مساجد را تعطیل و کاربری آنها را عوض میکنند!» گفت از قم که به تاجیکستان برگشتند، همان شب اول اطلاعات کشورشان به خانهشان رفت و گفت که شما از ایران آمدید. حق ندارید با کسی حرف بزنید و ارتباط برقرار نکنید! حدود سیصد نفر تاجیک در ایران طلبه هستند و در چنین شرایطی دینداری میکنند در حالیکه نام شخص اول مملکتشان هم امام علی است!
نتایج و برکات «شرح صدر»
در ادامه حدیث، امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «فَإِذَا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ» وقتی خدا شرح صدر را به علاوه زبان گویا، عمل و مجاهده در راه آن حق را یکجا جمع کرد، «تَمَّ لَهُ إِسْلَامُهُ» این میشود یک مسلمان کامل!
ماکه همه نفسمان را میشناسیم. میدانیم که چه پست و رذلی است! خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي»[13] تنها خداوند است که حریف نفس میشود. میفرماید وقتی خدا میخواهد کسی را بیچاره کند، او را به همین نفس امارة واگذار میکند. قلباش را به قول رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تبدیل به سنگ میکند. چنین قلبی هرچقدر هم که با او صحبت کنی، هیچ چیز قبول نمیکند. در تفسیر این آیه امام صادق (علیهالسلام) اینگونه میفرماید: «وَ إِذَا لَمْ يُرِدِ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً وَكَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ كَانَ صَدْرُهُ ضَيِّقاً حَرَجاً فَإِنْ جَرَى عَلَى لِسَانِهِ حَقٌّ لَمْ يُعْقَدْ قَلْبُهُ عَلَيْهِ وَ إِذَا لَمْ يُعْقَدْ قَلْبُهُ عَلَيْهِ لَمْ يُعْطِهِ اللَّهُ الْعَمَلَ بِهِ فَإِذَا اجْتَمَعَ ذَلِكَ عَلَيْهِ حَتَّى يَمُوتَ وَ هُوَ عَلَى تِلْكَ الْحَالِ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْمُنَافِقِينَ وَ صَارَ مَا جَرَى عَلَى لِسَانِهِ مِنَ الْحَقِّ الَّذِي لَمْ يُعْطِهِ اللَّهُ أَنْ يُعْقَدَ قَلْبُهُ عَلَيْهِ وَ لَمْ يُعْطِهِ الْعَمَلَ بِهِ حُجَّةً عَلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»[14] انسانی که برای پذیرش اسلام «شرح صدر» ندارد، اگر یک حرف درستی زد- معلوم است که اینها حرف درست هم میزنند!- به آن اعتقاد ندارد!
ایمان قلبی و عمل به دانستهها
حواستان باشد! انقلاب از این دست آدمها زیاد دارد! افرادی که بر حسب منافعشان یک شبه حزباللهی میشوند. مطابق فرمایش امام صادق (علیهالسلام)، وقتی که «لم يعقد قلبه عليه لم يعط الله العمل به» وقتی این آدم قلباش همراه با زباناش نباشد، نتیجهاش این است که به آنچه میداند عمل نمیکند. با دو دو تا چهار تای منطقیِ هم به فرمایش امام صادق (علیهالسلام) رسیدیم. اگر کسی اعتقاد نداشته باشد، به آن چیزی که گفته است، با آن عمل نمیکند.
نفاق، نتیجه نهایی ضیق قلب
«وَ إِذَا لَمْ يُعْقَدْ قَلْبُهُ عَلَيْهِ لَمْ يُعْطِهِ اللَّهُ الْعَمَلَ بِهِ» میفرماید اگر کسی قلبش بسته بود و اسلام و حق را نپذیرفت، اگر حرف حقی هم زد، به آن اعتقاد نداشت. دلیلاش هم این بود که خدا نگذاشت به آن عمل کند. وقتی که همه اینها جمع شد «فَإِذَا اجْتَمَعَ ذَلِكَ عَلَيْهِ حَتَّى يَمُوتَ وَ هُوَ عَلَى تِلْكَ الْحَالِ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْمُنَافِقِين» این آدم در محضر خدا جزء منافقین است. خواه نزد مردم اسطوره مبارزه باشد، خواه مستکبر! این آدم که حقیقت اسلام در قلباش نور ایجاد نکرده است، چنین فردی که قلبش قساوت داشت و نتوانست حق را بپذیرد و به حق گویا نشد، اگر به حق هم گویا شد، به آن عمل نکرد! اگر آدم اینجوری شد و همه این حالات را پیدا کرد، خداوند متعال میفرماید او را جزء منافقین قرار میدهد. در ادامه میفرماید: «وَ صَارَ مَا جَرَى عَلَى لِسَانِهِ مِنَ الْحَقِّ الَّذِي لَمْ يُعْطِهِ اللَّهُ أَنْ يُعْقَدَ قَلْبُهُ عَلَيْهِ وَ لَمْ يُعْطِهِ الْعَمَلَ بِهِ حُجَّةً عَلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَة» خدا همین ویژگیاش را حجتاش قرار میدهد و با همین بیچارهاش میکند! چرا به آنچه که میگفتی عمل نکردی؟! «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ»[15] .
اگر قرار باشد انسان حق را فقط با دو دو تا چهارتای ذهنی بپذیرد مشکلی نیست. اما این منطق به تنهایی کافی نیست! باید دریچههای قلب باز شود. دریچههای قلب هم که باز نشود، ممکن است انسان ظاهرش را بتواند درست کند ولی اهل عمل و مجاهده نخواهد شد. به این شیوه قطعاً «صراط مستقیم» نمیگویند. در هرشبانهروز، ده مرتبه از خدا میخواهیم که «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ». بلافاصله پس از آیه مورد بحث امروز ما آمده که «وَ هَـذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ».[16] در حقیقت «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ » یعنی خدایا دریچه قلب ما را باز، زبان ما را به حق گویا و توفیق عمل نصیب ما بفرما! خدایا مرا آقا سید روحالله (ره)کن! خدایا مرا علی بن ابیطالب (علیهالسلام) کن! «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ» صراط آنهایی که این نعمت ولایت را به آنها دادی، نه آنهایی که خواستی گمراهشان کنی و بیچارهشان کردی!
خیلی نیاز است که انسان در پیشگاه خداوند متعال تضرع کند.. مقام معظم رهبری میفرمود یک وقتی شما مسئولین کار میکنید، این طرف و آن طرف زحمت میکشید و تلاش میکنید. با خود نگویید که فلان کار جای تضرع، ناله و انابه را میگیرد، نه! هر که باماش بیش، برفاش بیشتر. هر کسی مسئولیت دارد، از آن طرف تضرع و التجایش هم باید بیشتر باشد.
[1] انعام، آیه مبارکه 125.
[2] انعام، آیه مبارکه 126.
[3] اعراف، آیه مبارکه 58.
[4] قال أمیرالمومنین علیه السلام: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى»؛« اى مردم همانا آغاز پيدايش آشوبها فرمانبرى هوسها و بدعت نهادن احكامى است بر خلاف قرآن كه مردمى بدنبال مردمى آن را بدست گيرند، اگر باطل برهنه مىبود بر خردمندى نهان نمىگشت و اگر حق ناآميخته مينمود اختلافى پيدانميشد ولى مشتى از حق و مشتى از باطل گرفته و آميخته شود و با هم پيش آيند، اينجاست كه شيطان بر دوستان خود چيره شود و آنها كه از جانب خدا سبقت نيكى داشتند نجات يابند.» (نهج البلاغه، خطبه 50»
[5] اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿٤٣﴾ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى ﴿٤٤﴾
[6] آل عمران، آیه مبارکه 26.
[7] مشارق الانوار ص160 - بحار الانوار ج26ص1-7 ح1 - القطره به نقل از اين دو.
[8] انعام، آیه مبارکه 125.
[9] انعام، آیه مبارکه 126.
[10] فاتحة الکتاب، آیات 6 و 7.
[11] اصول کافی، جلد 8، ص 13 و 14: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ أَنْطَقَ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ وَ عَقَدَ قَلْبَهُ عَلَيْهِ فَعَمِلَ بِهِ فَإِذَا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ تَمَّ لَهُ إِسْلَامُهُ وَ كَانَ عِنْدَ اللَّهِ إِنْ مَاتَ عَلَى ذَلِكَ الْحَالِ مِنَ الْمُسْلِمِينَ حَقّاً وَ إِذَا لَمْ يُرِدِ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً وَكَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ كَانَ صَدْرُهُ ضَيِّقاً حَرَجاً».
[12] اصول کافی، جلد 8، ص 13 و 14.
[13] یوسف، آیه مبارکه 53.
[14] اصول کافی، ج 8، ص 408.
[15] صف، آیه مبارکه 2.
[16] انعام، آیه مبارکه 126.
پیوندهای مرتبط
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر