یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ساعت ۱۵:۲۹

شب میلاد امیرالمؤمنین(ع) 11 اردیبهشت 94: «ما می‌توانیم» یک شعار سیاسی نیست، یک شعار دینی است. ما می‌توانیم؛ چون با علی (علیه‌السلام) هستیم

حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد پناهیان:
اگر ما شیعه علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) باشیم یعنی «صاحب توفیق» هستیم. تمام این عرایض را تقدیم کردم که بگویم شما توفیق دارید! شیعه علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) موفق است. کسی چشم‌اش را می‌بندد و می‌گوید: «جایی را نمی‌بینم!» خب چشم‌هایت را باز کن تا ببینی!
«ما می‌توانیم» یک شعار سیاسی نیست، یک شعار دینی است. ما می‌توانیم چون با علی (علیه‌السلام) هستیم.
شب میلاد امیرالمؤمنین(علیه السلام) - هیئت محبین اهل بیت (علیهم السلام) - 11 اردیبهشت 94 - قم - مقتل الشهداء فاطمیه(سلام الله علیها)

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) در تبیین «صراط مستقیم» فرمود: «أَدِمْ‏ لَنَا تَوْفِيقَكَ الَّذِي بِهِ أَطَعْنَاكَ فِي مَاضِي أَيَّامِنَا حَتَّى نُطِيعَكَ كَذَلِكَ فِي مُسْتَقْبَلِ أَعْمَارِنَا»[1] یعنی «خداوندا، توفیقاتی که در گذشته بر ما ارزانی داشتی و به برکت آن تو را اطاعت کردیم همچنان ادامه ده تا در آیندة عمرمان نیز تو را اطاعت کنیم».[2]

از برکت روز مبارک میلاد مسعود وجود اقدس مولی‌الموحدین، یعسوب‌الدین امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، استمداد می‌کنیم تا خداوند متعال همین دعای امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را در حق همه ما مستجاب کند.

توفیق الهی و صراط مستقیم

نیاز اولیه و اصلی انسان توفیق است. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، سه نیاز را فرمودند :«تَوْفِيقٍ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ».[3] در درجه اول خداوند متعال بایستی برای ما بخواهد. به چه صورت؟! چطور می‌توانیم متوجه شویم که خداوند متعال برای ما خواسته است؟ مصداق عینی این توفیق کجاست؟ مصادیق محوری این توفیق کدام است؟ ما تلاش خود را انجام می‌دهیم، به اندازه ذهن، درک و فکر خود سعی می‌کنیم بندگی خداوند متعال را کنیم. اما اینکه آیا واقعاً در مسیر درست قرار داریم یا نه یک دغدغه اساسی است. برای همین هم خداوند متعال در سوره مبارکه حمد، سوره ماندگار نماز و ذکر هر روزِ ما، از خدا طلب توفیق می‌کنیم، «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ / صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ»[4]  «ما را به صراط مستقیم هدایت کن! راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی؛ نه کسانی که بر آنان غضب کرده‌ای؛ و نه گمراهان»[5] صراطی که در آن استقامت نیاز است روزی ما کن.

توجه شود که منظور از «صراط مستقیم» راه راست و مستقیمی که ما در فارسی ترجمه می‌کنیم نیست. در آیه قبل می‌فرماید «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»[6] به این معنا که تحقق عبودیت و سلوک در راه خدا، حرکت در صراط مستقیم است. ذیل این آیه است که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) در تبیین «صراط مستقیم» فرمود: «أدِمْ لَنَا تَوْفِیقَکَ الَّذی أطَعْناکَ فِی مَاضی أیّامِنا حَتّی نُطیعَکَ کَذَلِکَ فِی مُسْتَقْبَلِ أعْمَارِنا». در این دعا معصوم (علیه‌السلام) در حقیقت می‌فرماید که «خدایا من را دائم در آن توفیق خودت، که به وسیله آن می‌توانم همیشه بنده تو باشم، مستدام بدار». خلاصه کلام اینکه اگر خداوند متعال برای کسی خوب بخواهد، اولاً او را در امری مستدام می‌دارد.

دم‌دمی مزاج نباشیم!

انسان، به اقتضای روحیات‌اش، گاهی خوب است و گاهی خیر. یک وقت‌‌هایی قلب‌اش اقبال دارد یک وقت‌هایی ادبار. احوالات انسان مدام در نوسان است. آدم‌های سیاسی خیلی رسوا هستند! گاهی اوقات به‌قول معروف کن فیکون و داد و بیداد می‌کنند و می‌گویند: «مردم! اسلام این است که ما از حق دفاع کنیم، باطل را باید چه کرد؟!» آبا خود می‌گوییم که مبارزتر از این شخص دیگر نیست! حتی ممکن است این فرد چهره‌ای بین‌المللی یا اسطوره هم شود! با گذشت زمان، مقداری شرایط عوض می‌شود، می‌بینیم که این‌ شخص دیگر ساکت است! آخره چه شد؟! استکبار و کفر و صهیونیست تمام شد؟! یا دیگر مظلوم و محروم و مستضعفی در عالم نیست؟! در زمان انقلاب، بعضی‌ها خود را فدای مستضعفین و محرومین عالم می‌کردند! بزرگترها خاطرشان است که یکی از اساسی‌ترین محورهای انقلاب اسلامی ایران، دفاع از محرومین و مستضعفین بود. چه اینکه آن زمان محرومین و مستضعفین زندگی‌شان را می‌کردند! آن‌موقع هنوز هشتصد هزار مستضعف مسلمان را آواره نکرده بودند. هنوز جنایت سال 71-72 میانمار اتفاق نیفتاده بود. جنایتی که تا امروز ادامه دارد. جنایات اسرائیل در فلسطین و مقاومت فلسطینیان تا به این اندازه فراگیر نشده بود. درگیری‌ها محدود به اردوگاه‌های صبرا و شتیلا و چند نقطه خاص می‌شد نه نسل‌کشی غزه و امثالهم. تب و تاب انقلاب شور و هیجان را اقتضا می‌کرد. همیشه همینطور است!

امروز می‌بینیم که در شرایطی خاص، مانند انتخابات، بچه حزب‌الهی‌ها دیگر شب و روز ندارند! آن شرایط خاص که رفع می‌شود، قصه فتنه 88 که تمام می‌شود ، به یک‌باره می‌بینیم که دیگر آن جوشش و هیجان انقلابی هم ناپدید می‌شود! آیا شما الآن در دانشگاه‌ها جریان انحرافی ندارید؟! البته که هست. دشمن که دانشجو، این سرمایه اساسی، را رها نمی‌کند! دیگر تب مبارزه نیست و انقلابی‌گری سست می‌شود. عده‌ زیادی از ما دم‌دمی مزاج هستیم! در یک دوره‌ای پرشور اما بعد، به هر دلیلی، سست و منفعل هستیم.

بصیرت و موضع‌‌گیری سنجیده

مقام معظم رهبری اخیراً به یکی از همین سیاستمداران فرمودند: «چرا شما نظر نمی‌دهید؟! چرا شمایی که زمانی در مسائل هسته‌ای محور بودید، در این فضا حرف نمی‌زنید؟!» می‌گویند: «نه! من ورود نمی‌کنم!» چرا ورود نمی‌کنید؟! این راه که می‌روید اشتباه است! گاهی می‌بینیم که رهبر معظم انقلاب به یکی از همین حزب‌الهی‌ها می‌فرماید: «در فلان مسئله موضع بگیرید». آن‌وقت او چنین پاسخ می‌دهد که «من این کار را نمی‌کنم!» آخر شما چه حزب‌الهی هستید که سکوت می‌کنید؟! آیا حتماً باید مسئول باشید که موضع بگیرید؟! مقام معظم رهبری به دانشجویان جوان می‌فرمودند: «شما جوانان، در مورد هر موضوع خاصی که باید موضع بگیرید، بیایید و واکنش خود را نشان دهید». جمع کثیری از جوانان دانشجوی ایران که فکر دارد و اندیشمند است، آمد و نسبت به مسائل مختلف موضع گرفت. به‌عنوان مثال موضوع یمن یا عربستان سعودی. عده‌ای مدام سکوت می‌کنند با این بهانه که «ما صبر می‌کنیم تا ببینیم مقام معظم رهبری چه می‌فرماید!» برادر من! رهبر معظم انقلاب خوشان فرمودند که نسبت به مسائل موضع بگیرید. در حقیقت این افراد این توجیه را سپر خود قرار داده‌اند و بی‌بصیرتی خود را نشان می‌دهند.

عربستان به دستور مستقیم امریکا به یمن حمله کرده‌است. برای اولین بار در دنیا بمب‌های حرارتی خود را بر روی ملت محروم، مستضعف و مسلمان یمن آزمایش می‌کند. این حملات تا به حال بیش از دوهزار کشته داده‌است. آن‌وقت بعضی می‌گویند: «ما منتظر هستیم تا ببینیم مقام معظم رهبری در این‌باره چه می‌گوید!» شما دروغ می‌گویید! شما رهبر معظم انقلاب را مسبب کاستی‌های خود می‌دانید! هنگامی هم که مقام معظم رهبری موضع می‌گیرند و می‌فرمایند: «جنایات عربستان در یمن درحقیقت همان چیزی است که اسرائیل در غزه انجام می‌دهد»، متوجه می‌شویم که این فرد در جریان حملات اسرائیل به غزه نیز سکوت کرد. اگر خاطرتان باشد در قضایای نسل‌کشی غزه، تمام احزاب و طیف‌های سیاسی ورود نکردند.

علی (علیه‌السلام)؛ حقیقت صراط مستقیم

لذا اینکه انسان همیشه در صراط مستدام باشد و در راه ولیّ ای باشد که نیاز به استقامت دارد نیاز به «توفیق» دارد. توفیق چیست؟! «خدا بخواهد» یعنی چه؟! آیا اینکه من بنشینم و بگویم خدا می‌خواهد؟!

دوستان! مطابق کلام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که در تفسیر «صراط مستقیم» فرمود: «أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ»[7] امشب صراط مستقیم به دنیا می‌آید. در چنین شبی قلب کعبه شکافته می‌شود و نور وجود اقدس مولی‌الموحدین عالم‌گیر می‌شود. کعبه! کعبه چیست؟! طبق فرموده قرآن کریم، همه بایستی در دنیا یک مدل زندگی کنند. «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا»[8] عبارت «لِلدِّينِ حَنِيفًا» یعنی که همه باید به دین حنیف زندگی کنند. «دین حنیف» چیست؟ توحید چیست؟! نماز چیست؟! «اقامه صلاة» چیست؟! «أُسُّ الْإِسْلَامِ‏ النَّامِي‏، وَ فَرْعُهُ السَّامِي» [9]  ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، منظور «امامت» است. بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم)، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ریشه، ساقه و میوه اسلام می‌شود.

همه چیز امامت و ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. خب خدا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را از چه مکانی به دنیا بیاورد که که ما بهفمیم زندگی یعنی زیِّ علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) ولاغیر؟! دینداری یعنی دینداری علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) ولاغیر، تدبیر یعنی تدبیر علی بن ابیطالب(علیه‌السلام)، حبّ و بغض یعنی حبّ و بغض علی بن ابیطالب (علیه‌السلام)، رفتار یعنی رفتار علی بن ابیطالب (علیه‌السلام).

علی (علیه‌السلام)؛ قسیم النار و الجنه

اینکه امام سجاد (علیه‌السلام) فرمود: «على (عليه‌السلام) امير ايمان و ميزان اعمال است»[10] یعنی چه؟! یعنی تمام ابعاد شخصیتی، وجودی و رفتاریِ تو در قیامت با محک علی (علیه السلام) سنجیده می‌شود. چه شخصیت باشکوهی است این وجود! روز قیامت هنگام سنجش چه چیزی است؟! زمان محک افکار و انگیزه‌ها و نیز رفتار ما قیامت است. البته که مطابق آیات قرآن کریم، قیامت «يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ»[11] است. روزی که تمام پرده‌ها کنار می‌رود و انسان می‌بیند که رسول حق، همان عقل، همراهش بوده است. تا می‌خواهی بگویی که «از عقل‌ام استفاده کردم و فلان کار را انجام دادم»، عقل خودش را به تو نشان می‌دهد و می‌گوید: «من نگفتم! تو خیالات، ظن، گمان و اوهام خود را عقلانیت فرض کردی! من می‌‌گفتم «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ»[12] «حَیْثُمَا دَارَ» یعنی ابدیت! چرا حق معیارش علی (علیه‌السلام) است؟ چون همیشه حق با علی است و علی با حق است. چقدر جالب! امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) این استقامت را توفیقِ مستدامِ خدا تفسیر می‌کند.

اینجا کلام خطرناک می‌شود! چطور؟! ما که ان‌شاءالله در زمره شیعیان علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) هستیم و «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ» بر زبان داریم. اگر حقیقتاً هم شیعه نباشیم، متمسک به این ریسمان هستیم و راه نجات را در این مسیر می‌دانیم. اگر ما شیعه علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) باشیم یعنی «صاحب توفیق» هستیم. تمام این عرایض را تقدیم کردم که بگویم شما توفیق دارید! شیعه علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) موفق است. کسی چشم‌اش را می‌بندد و می‌گوید: «جایی را نمی‌بینم!» خب چشم‌هایت را باز کن تا ببینی!

می‌گوید: «حدود 10ـ12 سال است که توفیق نشده به زیارت امام رضا (علیه‌السلام) برویم». توفیق نشده یعنی چه؟! خدا به تو گفته است که وظیفه‌ات است که هر سال به زیارت بروی. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود که انسان وظیفه دارد هر سال به محضر امام‌اش برود. پس خدا از تو خواسته است! به زیارت امام‌ات برو وظیفه‌ات را انجام بده. می‌گوید: «خدا نخواسته است!» چه کسی گفته خدا نخواسته است؟! مگر می‌شود خدا امری را دستور دهد و خودش عطا نکند؟! چرا گردن خدا می‌اندازی؟! می‌گوید: «توفیق ندارم دیگر!»

اعتقاد به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یعنی اقبال حق

مطابق روایت یاد شده امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) می‌‌فرماید: «استقامت تو بر ولایتِ من توفیقی است که خدا به تو داده است. از خدا بخواه این را همیشه نگه دارد». این به چه معناست؟ یعنی از خدا بخواه علی (علیه‌السلام) را رها نکنم چرا که تا علی (علیه‌السلام) را داشته باشیم، موفق هستیم. تا علی (علیه‌السلام) در قلب، رأی و رفتار من ملاک، معیار و میزان باشد، توفیق وجود دارد. شما شیعه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، اعتقاد به علی (علیه‌السلام) را دست کم می‌گیری؟! اعتقاد به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یعنی اقبال حق، یعنی خواستن حق. امیرالمؤمنین در «أدِمْ لَنَا تَوْفِیقَکَ الَّذی أطَعْناکَ فِی مَاضی أیّامِنا حَتّی نُطیعَکَ کَذَلِکَ فِی مُسْتَقْبَلِ أعْمَارِنا» عرضه می‌دارد خدایا! حال که به من ولایت را اعطا کردی و به وسیله آن ولایت اطاعتِ تو را کردم، همین رویه را تا پایان عمرم ادامه بده. این به چه معناست؟! یعنی توفیق وقتی نیست که علی (علیه‌السلام) نباشد. معنا ندارد که شیعه بگوید من به فلان چیز نمی‌توانم برسم! به خدا معنا ندارد! به هر چیزی که تو بخواهی می‌رسی. مگر نه اینکه امام جواد (علیه‌السلام) فرمود: « الثِّقَةُ باللّه ِتعالى ثَمَنٌ لِكُلِ غالٍ ، وسُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ» « اعتماد به خدا بهاى هر چيز گران‌بها و نردبانى به سوى هر بلندايى است»[13] تو فقط اعتماد به خدا داشته باش، همه چیز تمام است! چرا؟ چون تو در مسیر هستی. به‌قول معروف روی ریل هستی، سوخت می‌خواهی که مسیر را طی کنی و به مقصد برسی. وقتی شیعه و مرید علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) هستی و زندگی را از روزنه نگاه علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) می‌بینی، همه چیز تمام است! این همان هدایت نهفته در «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»،[14] است. مسیر مشخص است. فقط سوخت نیاز است که حرکت کنی. این سوخت را هم فرمود همان اتصال و عشق تو به خداست. اتصال و عشق منجر به اعتماد به خدا می‌شود. اگر به خدا اعتماد کردی دیگر راه افتاده‌ای و نگران چپ و راست نیستی. علی (علیه‌السلام) به زندگی ما معنا می‌دهد. اینها شعار نیست! والله قسم این کلام امیرالمؤمنین ‌(علیه‌السلام) است. خداوند متعال میان ما و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) حجاب قرار نداده است. کلمات امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از بیان گُهربار ائمه (علیهم‌السلام) در همه ابعاد و زمینه‌ها در قالب نهج‌البلاغه به ما رسیده‌است. الحمدلله که خداوند متعال امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را به حاکمیت رساند. آیا می‌دانید این اتفاق چه اتفاق عظیمی است؟! امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یک شخص نیست که بتوان او را منزوی کرد. در جریان غدیر خم، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به یک جریان، جناح، جبهه و تفکر بدل شد. علی (علیه‌السلام) یک مکتب شد. علی (علیه‌السلام) در غدیر دین شد.

معرفی علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) در بدو ولادت

مسئله امروز ما این است که در فلان موضوع، یا در در ارتباط با کفر و استکبار و آمریکا، آیا ما باید بجنگیم نباید بجنگیم؟! کوتاه بیاییم یا کوتاه نیاییم؟! هر کس که از راه رسیده است ،حرفی می‌زند! بله! در حرف و سخنرانی قائل به ولایت هستند، لکن عملاً اعتقادی ندارند. وقتی علی (علیه‌السلام) هست معیار و محک جهاد فی‌سبیل‌الله مشخص و روشن است. در جامعه‌ای که علی (علیه‌السلام) است اختلاف معنا ندارد. حضرت صدیقه طاهره (سلام‌الله‌علیها) در خطبه فدکیه می‌فرماید: «طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَة»[15]  «اطاعت از ما (اهل بیت) نظم شریعت، و رهبری ما ایمنی از تفرقه و پراکندگی را به دنبال دارد».  تفرقه یعنی جایی که علی (علیه‌السلام) نیست!

خدای متعال چه زمانی علی (علیه‌السلام) را معرفی کرد؟ بعد از پیغمبر؟! خیر! خدای متعال علی (علیه‌السلام) را در بدو ولادت‌اش معرفی کرد. خداوند متعال در دوران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) داشت علی (علیه‌السلام) را معرفی می‌کرد. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به‌یکباره بعد از رسول خدا معرفی نشد.

مثلاً در زمان انقلاب اسلامی، خیلی‌ها تازه بعد از رحلت امام (ره)، مقام معظم رهبری را شناختند. تا قبل از آن کسی این نگاه و تصور را نداشت که ایشان بتواند سکان‌داریِ ولایت امر و نیابت امام عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را کند. خداوند متعال این نعمت را نگه داشت و آن را به‌موقع بروز و ظهور داد. البته شاید یکی از دلایل این مسئله هم که کسی متوجه ایشان نبود، عدم نگاه عمیق افراد بود. و الّا شخص حضرت امام (ره) به سیداحمد آقا می‌گوید: «من نمی‌دانم چرا صداوسیما این مرد را معرفی نمی‌کند؟!» امام (ره) می‌گوید آیت‌الله خامنه‌ای باید به مردم معرفی شود. باید او را بشناسند تا بعد از من بدانند به چه کسی رجوع کنند. حضرت امام (ره) به سید احمد آقا گِله می‌کند. آقا سید احمدآقا، این یعنی چه؟! یعنی خدا نمی‌خواسته ایشان پنهان بماند، کم‌کاری و کوتاهی شده‌است که ایشان در دوران حضرت امام (ره) پنهان مانده‌است. آخرالامر هم سید احمد آقا در مجلس خبرگان به آقای هاشمی می‌گویند که امام اینجوری گفتند. آقای هاشمی هم در مجلس بحث امام را مطرح می‌کنند و قصه هدایت می‌شود. وقتی که مقام معظم رهبری در سازمان ملل سخنرانی داشتند، همان موقع شخص حضرت امام (ره) می‌گوید: «این سخن را ببینید! این یعنی رهبرِ جامعه! ایشان درست امامت می‌کند». حضرت امام (ره) در زمان حیاتِ خودشان به استنادِ رفتار، بیان، رأی و نظر این مرد، آیت‌الله خامنه‌ای را به‌عنوان امام معرفی می‌کنند.

امام رضا (علیه‌السلام) هم در دوران حیات و سلامت خود پیشانی امام جواد (علیه‌السلام) را می‌بوسد و می‌فرماید: «محمدم! به خاطر آن موضع قاطعی که بر علیه دشمنان دین گرفتی، تو به حق شایسته امامت هستی». امامت یعنی همین! امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در بدو ولادت مبارک‌اش معرفی شد.

کیفیت میلاد مبارک علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)

 برای او سینه کعبه شکافته می‌شود و سه شبانه‌روز این مادر داخل کعبه می‌ماند. بایستی سه شبانه‌روز طول بکشد تا همه باخبر شوند که کعبه شکافته است و این اتفاق نظر همه را جلب کند. بعد از سه روز همه آمدند و جمع شدند. توجه کنید که علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) در چه دورانی به دنیا می‌آید؟ زمانی که وجود مبارک پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) در قید حیات است، حکومت اسلامی تشکیل نشده است اما کعبه مورد توجه است. همه کنجکاو بودند که چه اتفاقی افتاده است؟ فاطمه بنت اسد (سلام‌الله‌علیها) از همان شکاف وارد کعبه و پس از سه روز از آن خارج شد. فاطمه که همان فاطمه است، اعجاز خدا به واسطه این نوزاد است. همه آمدند تا ببینند این نوزاد کیست؟ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در آغوش پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) قرار می‌گیرد و شروع می‌کند به سخن گفتن! اول سلام می‌دهد به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) و شهادت به وحدانیت خدا و شهادت به رسالت پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) در بدو ولادت. بعد از آن می‌فرماید: «بخوانم یا رسول الله؟» رسول خدا (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) فرمود: «بخوان علی جان!» نوزادِ در آغوش نیز کتاب‌های آسمانی تورات، انجیل و زبور را یکی پس از دیگری می‌خواند! این به چه معناست؟ این کودک آمده است تا عالم را بر هم زند! تورات و انجیل و زبور کف دست‌اش است! سپس قرآنی که هنوز نازل نشده‌است را می‌خواند: «بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»[16] تک تک صفات و فضائل خود و شیعیان خود را در سوره قرآنی که هنوز نازل نشده است، به بیان فصیح در آغوش رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) می‌خواند. در زمان تولد علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) هنوز پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) مبعوث نشده‌است! هنوز اسلام دینِ جهان‌گیر نشده‌است!

ما می‌توانیم!

توفیق یعنی تو اهل ولایت هستی و وقتی اهل ولایت بودی یعنی توفیق را خدا به تو داده‌است. کم‌کاری‌های خود را در امر دین، به گردن خدا نیانداز! به واسطه این توفیق، باقیِ عمر مرا در صراط مستقیم قرار ده! این توفیق چیست؟ ولایت است. فرمود: «أَدِمْ‏ لَنَا تَوْفِيقَكَ الَّذِي بِهِ أَطَعْنَاكَ»[17] زیرا اگر در مسیری غیر از ولایت علی بن ابیطالب (علیه‌السلام) باشد که دیگر اطاعتی رخ نداده است! خداوند متعال می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ»[18] اولین اولی الامر، امیرالمؤمنین (ارواحنا‌فداه) است. اینجاست که اطاعت معنا پیدا می‌کند. توفیقی که به‌واسطه اطاعت‌ات نصیب من شده است را در من مستدام بدار. این یعنی معنای «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»[19]. «فِي مَاضِي أَيَّامِنَا حَتَّى نُطِيعَكَ كَذَلِكَ فِي مُسْتَقْبَلِ أَعْمَارِنَا وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيم».[20]

می‌فرماید وقتی تو می‌گویی «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»[21] یعنی مرا بر این توفیق مستدام بدار؛ در مسیر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که همان مسیر جهاد فی‌سبیل‌الله است. ما در تمام زندگی به‌واسطه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در همه امری موفق هستیم. هر وقت دیدیم در امری ناموفق بودیم ـ ناموفق به معنای «عدم انجام»ـ بدانیم که اینجا نعمت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را شکر نگذاشتیم.

ما وصلِ به کُر هستیم. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: «سرچشمه‏هاى علم و فضيلت از كوهسار شخصيت من سرازير مى‏شود»[22] این سرچشمه زلال، حیات می‌بخشد، هدایت می‌کند. نعمت دنیا و آخرت است. هر کدام از ما اگر چیزی کم داشتیم بدانیم جایی این نعمت را ناسپاسی کردیم. «ما می‌توانیم» یک شعار سیاسی نیست، یک شعار دینی است. ما می‌توانیم چون با علی (علیه‌السلام) هستیم. این یک اعتقاد عمیق دینی است. معنا ندارد ما در هیچ یک از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خود احساس سستی کنیم. دنیا و آخرت ما دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. ابن‌سینا، با الهام از حدیث نبوی، در شأن علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السلام) گفت: «جنابش خالقی باشد که بر خلقش دو صد عالم/ به‌هر عالم دو صد آدم، به‌هر آدم دو صد حوا». دنیا و آخرت بسته به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است، خدا اینگونه قرار داده است.

همه رفتند! غمی نیست، علی می‌ماند[23]

روزی پیامبر صلى الله علیه وآله رو به آنان كرده و فرمودند: «إِنَّ مِنْكُمْ مَنْ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ كَمَا قَاتَلَ مَعِي عَلَى التَّنْزِيلِ»[24]  «در میان شما كسى هست كه بعد از من «قتال على التأویل» خواهد كرد همان‌گونه كه همراه من «قتال على التنزیل» كرده‌است» خلیفه اول سؤال كرد: «أَنَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ» آیا آن كسى كه بر تأویل جنگ خواهد كرد من هستم؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) فرمودند: «نه، تو نیستى». خلیفه دوم سؤال كرد: «آیا آن شخص من هستم؟» پیامبر (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) مجدداً فرمودند: «نه، تو نیستى». «فَأَمْسَكَ الْقَوْمُ وَ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ»، اصحاب ساكت شدند و به یكدیگر نگاه كردند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) فرمودند: ««فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ وَ لَكِنَّهُ خَاصِفُ‏ النَّعْلِ وَ اَوْمَأَ بِیَدِهِ اِلى عَلىٍّ علیه السلام»؛ «كسى كه بر «تأویل» خواهد جنگید همانى است كه الآن كفش مرا پینه مى‌زند؛ و اشاره به امام على (علیه‌السلام) كردند، در حالى كه آن حضرت مشغول پینه زدن كفش پیامبر (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) بود. و حضرت فرمود: «وَ إِنَّهُ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ إِذَا تُرِكَتْ سُنَّتِي وَ نُبِذَتْ وَ حُرِّفَ كِتَابُ اللَّهِ وَ تَكَلَّمَ فِي الدِّينِ مَنْ لَيْسَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَيُقَاتِلُهُمْ عَلِيٌّ عَلَى إِحْيَاءِ دِينِ اللَّهِ تَعَالَى»[25] فرمود آن علی (علیه‌السلام) است که بعد از من بر اساس دستور و حکم خدا می‌جنگد. بر اساس تأویل نه تنزیل! دیگر وحی نازل نمی‌شود اما او حکم وحی را اجرا می‌کند. شخص پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) از طرف خدا آیات جهاد را قرائت می‌کرد، بسیاری از افراد سر باز می‌زدند. بعد از پیغمبر (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم)، در زمان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) تنزیل و وحی هم نیست. او هم رسول الله نیست. «نَصَرَهُ‏ بِالرُّعْب‏»[26] یعنی «بوسيله سلاح ترس و رعب که خدا در دل دشمنان مي افکند، ياري و پيروز مي‌شوم» پیامبر (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) هم نیست. پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) در روایت یاد شده می‌فرماید: «وقتی که سنت من ترک می‌شود و جامعه بر اساس مدیریت من اداره نمی‌شود، هنگامی‌که حکومت عوض می‌شود و قرآن و وحی پشت سر انداخته می‌شود، آن زمان علی(علیه‌السلام) مبارزه می‌کند و می‌جنگد تا دین خدا را احیاء کند».

مبارزه با هدف احیاء دین

شما اگر شیعه علی بن ابی‌طالب(علیه‌السلام) هستید، فلسفه نبرد و مذاکره امروز شما با آمریکا احیاء دین است نه حل مشکلات اقتصادی!
مقام معظم رهبری در همان ابتدای امر فرمود این مذاکرات نتیجه نمی‌دهد و خوش‌بین نیستیم. فرمود: «طرف مقابل را می‌شناسیم». جان کری اخیراً گفته بود که ما تنها به این دلیل وارد مذاکره شدیم زیرا راه دیگری برای فشار به ایران نداشتیم! او با ادبیات خاص خود دارد به کنگره آمریکا می‌گوید که اگر شما اجازه ندهید که توافقات را به جایی برسانیم، خودِ ما را در بن‌بست گذاشتید! شرایط ما دوباره بر می‌گردد به شرایط قبل از مذاکرات و بیچاره‌تر هستیم! مشکل اینجاست که عده‌ای مذاکرات را امتیاز تدبیر سیاسی خود می‌دانستند! این اعتراف صریح جان کری باید بعضی از سیاستمداران ما را از خواب غفلت بیدار کند. حقیقت این است که امریکا تو را بازی داده و به پای میز مذاکرات کشانده‌است. با این حرف جان کری پنبه «برد برد» آقای روحانی زده می‌شود. اگر توافقی هم صورت پذیرد این آمریکاست که می‌گوید: «من بردم! چون تو را در شرایطی که خودم خواستم قرار دادم».

رهبر معظم انقلاب فرمود: «چه توافق هسته‌ای بشود، چه نشود، امنیت اسرائیل تأمین نخواهد شد». این به چه معناست؟ یعنی قتال و نبرد بر اساس تفکر ناب دینی. علی (علیه‌السلام) می‌جنگد برای احیاء دین. آیا امروز در دنیا دین احیاء است یا نه؟ هنوز احیاء نشده است. دین وقتی احیا می‌شود که «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»[27] تحقق یابد. با این آیه قرآن سرمست شو! علی (علیه‌السلام) تو در آخرالزمان آقای عالم خواهد شد، تو یعنی دینِ تو، یعنی علیِ تو در آخرالزمان. خداوند متعال فرمود: «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّـهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»[28] پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌و‌سلم) هم فرمود علی (علیه‌السلام) و پیروان‌اش حزب الله هستند.

امروز هم پرچم دین به دست آرمان و مکتب علی (علیه‌السلام) است. هوشیار باشیم! در جنگ اگر توفیق پیدا نکنیم، یعنی که از علی‌(علیه‌السلام) فاصله گرفته‌ایم. در محو استکبار اگر سست شدیم، یعنی که از علی‌(علیه‌السلام) فاصله گرفته‌ایم. خدایا به حق مولود خانه کعبه ات، امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، به حق یعسوب الدین و میزان قیامت، به حق وصیّ رسول ختمی مرتبت، ما را در زمره حزب‌الله غالب آخرالزمان مقرر گردان. خدایا ما را در طی طریق صراط مستقیم مستدام و پای برجا قرار بده. یک صلوات ختم کنید.


[1] بحار الانوار(ط- بیروت)،ج24،ص9 ؛ البرهان فی تفسیر القرآن،ج1،ص114

[2] معانی الأخبار، باب معنى الصراط، ص۳۳ و بحار الانوار، ج۸۹، ص۲۵۴.

[3] قال الامام الجواد علیه السلام:الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى تَوْفِيقٍ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ (تحف العقول،ص457؛ بحارالانوار،ج72،ص65)

[4] سوره حمد، آیات 6و7

[5] سوره حمد، آیات 6 و 7.

[6] سوره حمد، آیه 5.

[7]  قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام:‏ أَنَا صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى الَّتِي‏ لَا انْفِصامَ لَها (بحار الانوار(ط – بیروت)ج8،ص70)

[8] سوره روم، آیه 30.

[9] قال الرضا علیه السلام: ... إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ‏ النَّامِي‏، وَ فَرْعُهُ السَّامِي‏ ... (کافی(ط – دارالحدیث)ج1،ص492)

[10] مستدرك الوسائل، ج 10، ص 224:« قال عليّ بن الحسين عليه السلام: عليّ يعسوب الإيمان و ميزان الأعمال».

[11] سوره طارق، آیه 9.

[12] این حدیث به عبارات مختلفی نقل شده است؛ همچون «رحم الله علیاً‌ اللهم أدر الحق معه حیث دار»، «علی مع الحق و الحق مع علی اللهم أدر الحق مع علی حیثما دار»، «علی مع الحق و الحق مع علی و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض یوم القیامة»، «علی مع الحق و الحق مع علی حیث کان» غیره.

الأمالی (للصدوق)، ص 89؛ الجمل، ص 81؛ الأمالی (للطوسی)، ص 548؛ کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص 20؛ سنن الترمذی، ج 5، ص 633؛ الإمامه و السیاسه، ج 1، ص 98؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 135؛ تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 448؛ المناقب، ص 104.

جهت اطلاع بیش‌تر از مصادر این حدیث، ن. ک: إحقاق الحق و إزهاق الباطل و ملحقات آن، ج 5، صص 623 ـ 638 و ج 16، صص 384 ـ 397 و ج 21، صص 390 ـ 395 و ج 23، ص 307 و ج 30، صص 229 ـ 230؛ موسوعة الغدیر فی الکتاب و السنه و الأدب، ج 4، صص 251 ـ 255.

در برخی از روایات این باب به نقل از اهل سنّت آمده است: «و الحق یدور حیثما دار علی» که صریحاً امیرالمؤمنین (علیه السلام) را محور معرفی کرده است.

[13] بحارالانوار، ج 78، ص 364.

[14] سوره حمد، آیه 6

[15] الاحتجاج علی اهل اللجاج،ج1،ص99

[16] سوره مؤمنون، آیات 1 و 2.

[17] بحار الانوار(ط- بیروت)،ج24،ص9 ؛ البرهان فی تفسیر القرآن،ج1،ص114

[18] سوره نساء، آیه 59.

[19] سوره حمد، آیه 6

[20] بحار الانوار(ط- بیروت)،ج24،ص9 ؛ البرهان فی تفسیر القرآن،ج1،ص114

[21] سوره حمد، آیه 6

[22] نهج‌البلاغه، خطبه 3.

[23] سید حمیدرضا برقعی.

[24]  إِنَّ مِنْكُمْ مَنْ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ كَمَا قَاتَلَ مَعِي عَلَى التَّنْزِيلِ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَا فَقَالَ عُمَرُ أَنَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لَا فَأَمْسَكَ الْقَوْمُ وَ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ لَكِنَّهُ خَاصِفُ‏ النَّعْلِ‏ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى عَلِيٍّ ع وَ إِنَّهُ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ إِذَا تُرِكَتْ سُنَّتِي وَ نُبِذَتْ وَ حُرِّفَ كِتَابُ اللَّهِ وَ تَكَلَّمَ فِي الدِّينِ مَنْ لَيْسَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَيُقَاتِلُهُمْ عَلِيٌّ عَلَى إِحْيَاءِ دِينِ اللَّهِ تَعَالَى.(بحارالانوار(ط-بیروت)،ج32،ص300)

[25] بحارالانوار، ج 32، باب 7، معتزلی به دو سند از أبي سعيد الخدري 3: 206 و حاکم نیشابوری در المستدرك على الصحيحين 3: 122 این روایت را آورده است. همچنین أبو يعلى الموصلي در مسند خود 2: 341 و احمد در مسند خود 3: 82. آورده اند.

[26] کافی(ط-دارالحدیث)،ج3،ص49

[27] سوره قصص، آیه 5.

[28] سوره مائده، آیه 56.

پیوندهای مرتبط

نام

پست الکترونیک

* کد امنیتی

تصویر کد امنیتی

* نظر

یادواره ۱۸شهید روضه فاطمیه قم
 
با سخنرانی حجت الاسلام
حاج احمد پـنــاهـیــان
با مرثیه سرایی
حاج عباس حیدرزاده
زمان:
جمعه ۲ آذرماه ۱۴۰۳
همراه با نماز مغرب و عشاء
مکان:
حرم‌مطهر حضرت‌معصومه(سلام‌الله‌علیها)
شبستان امام خمینی(قدس سرّه)
کلیه حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام محفوظ است