استقامت بر دین؛ امتحان مدعیان ایمان
آنچه در مکتب اسلامی امر بسیار حائز اهمیتی است و برای اقامهاش هزینه عظیمی پرداخت شده، استقامت بر دین است. از جمله این هزینهها جان ارزشمند و بیبدیل حضرت صدیقهکبری (سلاماللهعلیها) بود که پای این مهم، فدا شد. همه مظلومیتها، شدائد و رنجهایی که حضرت متحمل شدند در این جهت بود.
خدای متعال از پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) وعده استقامت گرفت، پیغمبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) وعده استقامت گرفت. اگر زندگی عادی با عبادات و مناسک طی بشود اتفاقی نفتاده و جوهره اصلیِ وجودی انسان شناخته نشده؛ انسان است، خلیفهالله است، آنوقت خدا در ارتباط با علت حیات بشر و خلقت انسان، مثل اجنّه بفرماید من بندگی و عبودیت را قرار دادم؟ و ما با انجام چند مناسک بنده و عبد باشیم؟ به همین سادگی!؟
«أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون»،[1] خدای متعال میفرماید «مردم فکر کردند ـ لحن خدا در این آیه خیلی عجیب است ـ من رهایشان کردم»؟ «أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا»، «گفتند ما ایمان آوردیم و من رهایشان کردم ؟»، گفتم خب ایمان آوردهاست، تمام است؟ «وَ هُمْ لا يُفْتَنُون»؟ «دچار فتنه و سختی و درگیری نمی شوند؟»، «أَ حَسِبَ النَّاسُ»، «اینگونه فکر کردند؟»؛ انسان باید از این هشدار یا بهتر است بگوییم تهدید خدا بلرزد. خدای متعال میگوید کسی را که مدعی ایمان است رها نمیکنم ، سر و کار ما در زندگی مؤمنانه با خداست. خدا از ما چه میخواهد؟ واجباتمان را انجام بدهیم، محرماتمان را هم ترک کنیم. همین کافی است؟
این امتحان و فتنه و تهدیدی که خدا میکند کجاست؟ چیست؟ حتی آنهایی که بنده خدا هستند «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِي قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثير»[2] جزو ربّانیان هم هستند، در راه اقامه امر خدا در روی زمین، دچار آسیب و بلا و درد و رنج و شکنجه میشوند. «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ»، البته اینها خم به ابرو نمیآورند، سست و متزلزل نمیشوند، «وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرين»، ضعیف نمیشوند، انحرافها و تیرگیها و ظلمتها برآنها غلبه پیدا نمیکند، خدا هم اینها را دوست دارد. وقتی بهترین های خدا امتحان میشوند ما چه؟
فاطمهاطهر (سلاماللهعلیها) هم امتحان شد
در زیارت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) چه میخوانی؟ «يَا مُمْتَحَنَةُ، امْتَحَنَكِ اللَّه».[3] حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) کسی است که خدا دربارهاش فرمود «لَولَا فَاطِمَةُ لَمَا خَلَقتُکُمَا»،[4] یا رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) آن مأموریتی که من، شما و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را برای آن خلق کردم انجام نمیگیرد مگر فاطمه (سلاماللهعلیها) باشد لذا اگر فاطمه (سلاماللهعلیها) نبود شما هم نبودید. «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»،[5] فاطمهاطهر (سلاماللهعلیها)، پیغمبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) را در عالم نگه میدارد، و اجازه نمیدهد دیگران راه و مسیر و خط رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را کور کنند. فاطمهاطهر (سلاماللهعلیها) که امامعسگری (علیهالسلام) درباره ایشان فرمود «ما حجتِ خدا هستیم بر شما، و فاطمهاطهر (سلاماللهعلیها) حجت خداست بر ما»، حجتالحجج است، امابیها است، «امالائمهالنجبا» است، سیدهنساءالعالمین است، میخواهی فاطمهاطهر (علیهالسلام) را سلام بدهی اول میروی سراغ این بخش؛ «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُمْتَحَنَةُ، امْتَحَنَكِ اللَّه»، «خدا تو را در بوته آزمایش قرار داد و تو از این امتحان سرافراز و سربلند بیرون آمدی».
در جنگ احد پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) مجروح شد، همه برگشتند و فقط امیرالمؤمنین برای دفاع از او باقی ماند. خیلیها بعد از جنگ احد ته دلشان کاملا خالی شد. اینها قبلش جنگ بدر و پیروزی را دیدهبودند، بعضیها فقط وقتی اسلام پیروز و قوی است با اسلام هستند، وقتی اسلام قوی نیست زود رنگ عوض میکنند چون آدمهای ضعیفی هستند. الحمدلله خدا به ما همه نوعش را نشان دادهاست، در زندانهای بعث عراق چه شکنجههایی! زندانهای ساواک چه شکنجههایی! سال 1330 اسرائیلیها ساواک را تشکیل میدهند و شروع میکنند به آموزش شیوههای شکنجه. البته امروزه این شکنجهها جدیدتر و هولناکتر شدهاست. همین الآن در بعضی از کشورهای اسلامی، مردان خدا شکنجه میشوند اما خم به ابرو نمیآورند. خدا میفرماید وقتی دچار سختی و مشکل و شکست میشوید نباید استقامت شما نباید از بین برود، صبرتان نباید از بین برود، چرا؟ به خاطر اینکه «وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ»،[6] این یک قانون است، «من میگردانم، گاهی شما پیروز میشوید گاهی دشمن شما پیروز میشود». دلایلش مشخص است، اگر کوتاهی نکنید پیروز هستید اما وقتی کوتاهی میکنید باید شکست بخورید. ما که آدمهای خودت هستیم؟ باشید، دشمن شما بیدار است.
میفرماید «هر کسی بخوابد دشمن او نمیخوابد، او مزد بیداریاش را میگیرد». میخوابی و انتظار داری دشمن بر تو غلبه نکند؟! «تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ»، وقتی انسان در معرض امتحان سخت قرار گرفت معلوم می شود ایمان دارد یا نه. «وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرين»،[7] البته خدای متعال اهل ایمان را دچار این سختیها میکند، و در عوض، آنها را زلال و ناب میکند. نمیتوانم بگویم ما از خدا طلب کنیم که خدا به ما سختی بدهد چون میترسم دوام نیاوریم و دچار ناشکری و کفران بشویم؛ ولی دوستان جوان من اگر میخواهید به جایی برسید خودتان را برای سختیکشیدن آماده کنید، تا خدا ببیند آمادگی سختی داری خودش برای تو برنامه ریزی کند. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود «فلا تظن يا ابن آدم إنك تدرك رفعة البر بغير مشقة»،[8] «پسر آدم فکر نکن کسی به غیر از سختی و مشقت کشیدن به مقام و جایی میرسد». اگر قرار باشد این دنیا، دنیای مشقتکشیدن و سختیکشیدن نباشد حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) نباید سختی بکشد.
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرين»،[9] میفرماید «شما فکر میکنید تا مشخص نشود که بین شما چه کسی اهل استقامت و مجاهده در دین است اجازه میدهم که شما بروید بهشت؟» باید مشخص بشود. یکی از دوستان سؤال کرد که شما گفتهاید خدای متعال کلید ورودی به بهشت را به دست کسانی میدهد که اهل مجاهده هستند و آن یکیها معلوم نیست بهشت بروند. البته آیات متعددی در رابطه با برخورد خدا با کسانی که ترک جهاد کردند وجود دارد و من در این تردیدی ندارم؛ اما نکته این آیه اینجاست، این ملاحظه را ببینید «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرين»، «شما فکر می کنید وارد بهشت می شوید قبل از اینکه مشخص بشود شما مجاهد هستید یا نه؟» ممکن است فردی اهل جهاد و استقامت باشد ولی امکان جنگ نداشته یا موقعیت جنگ پیدا نکردهاست، به این معنا نیست که بهشت نرود.
در زمان و موقعیت جهاد و مبارزه، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید همه باید بیایند، دیگر کسی نمیتواند بیتوجه باشد آنهایی که فرمان نمیبرند باید مواخذه بشوند، مواخذه میشوند و بهشت نمیروند. اما اگر عرصه جهاد نیست تکلیف چیست؟ الآن کجا بروم بجنگم؟ در رابطه با قضیه سوریه و عراق، آقا فرمود که خود عراق قضیه را جمع میکند، در سوریه هم الحمدلله خود نیروهای سوری با شیعیانی از کشورهای دیگر، از عهده برمیآیند. به اندازه کفایت نیرو وجود دارد، موانعی هم به جهت اعزام بسیجی برای جمهوری اسلامی وجود دارد. برای مبارزه با داعش، دو میلیون و پانصدهزار نفر ثبتنام کردند درحالیکه طی هشت سال دفاع مقدس، از 36 میلیون جمعیت ایران، بیشتر از یک و نیم میلیون نفر ثبتنام نکرد! این یعنی به قدر کفاف و نیاز نیرو وجود دارد اما مطلب اساسی این است که انسان باید مجاهد و اهل استقامت و صبر بر حق باشد و ذره ذره تعدیل پیدا نکند.
حدود بیست سال پیش، مجلس ششم، مصوبه عضویت در کنوانسیون رفع تبعیض حقوق زنان را تصویب کرد که آن موقع -در دوم خرداد- بررسی کردند، و یادم هست دوستان حقوقی میگفتند این مصوبه مخالف 95 حکم قطعی اسلامی نظر دادهاست. مجلس شورای اسلامی تصویب کرد اما در شورای نگهبان گیر رکد و مسکوت ماند. با 95 حکم صریح اسلام، مخالفت داشت. حالا میبینی رسانهها – روزنامه سپاه، شبکه خبر و ...- خبر از «لشگرکشی زنانه» میدهند، مبنی بر اینکه تعدادی از زنان -صد و خوردهای- عزمشان را جزم کردند با ویزا و حمایت آمریکا در اجلاس کنوانسیون رفع تبعیض حقوق زنان شرکت کنند. دوگانگی مشهود است. از یک طرف و تحت شرایط امروز، شما با حمایت و ویزای آمریکا بروی آنجا، از این طرف هم وندی شرمن، بگوید تحریمهایی که در ارتباط با حقوق بشر است برای مدت بسیار بسیار طولانی ادامه دارد، به دلیل حمایت از تروریسم - حزبالله- و بیثباتکردن خاورمیانه، تحریمها به مدت طولانی ادامه دارد. اینها آمدند همه چیز را در عراق به هم بزنند، شما نگذاشتید، عراق را در عراق برای عراق و برای خاورمیانه به ثبات رساندید و با حمایتهای جمهوری اسلامی و رهبری های رهبر معظم انقلاب مستقل کردید.
جسارت دستنشاندگان داخلی در سایه حمایت دشمنان خارجی
خیلی جسارت و جرئت میخواهد، به قول حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) «مَا هَذِهِ الْجُرْأَةُ عَلَى اللَّهِ وَ رَسُولِه»؟ از کجا این جرئت را آورند که در خانه حضرت، هیزم بیاورند؟ حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) یک مطلب را برای همه عالم فرمود، «مردم حواستان جمع باشد، فقط نبین چه کسی لگد میزند، اینها را همه میشناسند، ببین چه کسی این جرئت را به اینها دادهاست». شناخت امتی که به اینها جرئت دادند فاطمه را (سلاماللهعلیها) بکشند مهم است. میبینیم تمام منافع استکبار و صهیونیست در دنیا دارد تهدید میشود، همهجا. اینها از کجا این جرئت را پیدا میکنند؟ ده-دوازده سال بازی مذاکرات هسته ای را پیچاندند، حالا هم از ادامه طولانیمدت تحریمها میگویند. هرقدر دیپلماتها و رئیسجمهور بگویند باید همه تحریمها برداشته شود، ترتیباثری داده نمیشود؛ جواب آقای رئیس جمهور را چه کسی میدهد؟ اوباما نمیدهد، معاون وزیر خارجه آمریکا میدهد و میگوید که شما به خاطر بیثباتکردن خاورمیانه، حمایت از تروریسم و به خاطر حقوق بشر، برای مدت بسیار بسیار بسیار طولانی تحریم هستید!
به نقل از رسانههای رسمی، آمریکا به 170ـ180 نفر ویزا میدهد آن هم نه اینکه صرفا در اجلاس شرکت کنند و برگردند. این 180 زن غالباً از سازمانهای مردمنهاد و بخشی هم از مسئولین دولتی هستند. البته بسیاری از اینهایی که از ان جی او، و گروههای شخصی هستند پرچمداران فمنیسم در ایران بهشمار میروند. اینها با این اعتقادات آنجا میروند. از یک طرف به بهانه حقوق بشر و حقوق زنان به جمعی از زنان ایرانی ویزا میدهد از این طرف میگوید برای مدت طولانی تحریم میشوی؛ باید هر دو طرف را کنار هم بگذاریم.
ما هنوز به هیچ توافقی دست پیدا نکردیم. مذاکره همین است، مذاکره یعنی معامله، یعنی اینکه یکجایی شما کوتاه بیایی، یکجایی آنها؛ شما یک امتیازی بدهی آنها هم همینطور. حالا در کوران اهانتهای آمریکا به ما، بلند شوید بروید اجلاس. آمریکا ویزای کل ایالات متحده را به اینها میدهد! درحالیکه رئیسجمهور هم بخواهد برود فقط میتواند در هتل اقامت داشتهباشد و برای سخنرانی به سازمان ملل برود و بیاید، در همین جا ویزا دارد جای دیگر نمی تواند برود. آن وقت چگونه است که اینها ویزا پیدا می کنند در کل ایالات متحده آمریکا برود و برگردد. این اقدامات در جهت سستکردنِ پایههای اساسی انقلاب شماست. این حرکات، اولش اینگونه است بعد کمکم اگر شما به این قانع شدید، و مردم قبول کردند و گفتند عیب ندارد بگذار بروند، مجلس و شورای نگهبان سکوت کنند، نخبگان و علما هم سکوت کنند آنها در اجلاسی شرکت میکنند که به احکام کفر در ارتباط با زن رسمیت میبخشد.
برای چه میخواهی شرکت کنی؟ آنجا چهخبر است؟ خود سازمان ملل به فارسی ترجمه کرده، بروید بخوانید و ببینید چه بندهایی دارد و میتوانید با این بندها زندگی کنید؟ نمیخواهم بگویم زندگی ایمانی کنید، زندگی معمولی. مثلاً طبق این قانون، زن برای سفر به هر نقطه دنیا اجازه شوهرش را نمیخواهد. این حرکتها چهکار میکند؟ بالاخره یکی با اینها برخورد میکند، آنوقت آنها میگویند گفتیم که شما با حقوق بشر مشکل دارید! این فتنه را چه کسی درست کردهاست؟ چه کسی برای اینها ویزا گرفتهاست؟ چه کسی دارد به دست استکبار بهانه میدهد؟ واقعاً متوجه نیستید دارید در میدان اینها بازی میکنید؟ اگر متوجه نیستید که عجیب است شما پست سیاسی داشتهباشید. اگر متوجه هستید این سوال پیش میآید که دین یک ملت، برای شما احترام ندارد؟ چه کسی این اقدامات را کردهاست؟
خدای متعال میفرماید فکر کردید «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرين»، «تا وقتی معلوم نشده شما صبرِ بر حق دارید، بر دین استقامت میورزید و اهل مبارزه هستید یا نیستید ما کسی را به بهشت راه نمیدهیم»، حالا ممکن است الآن دستت سلاح نباشد بروی با آمریکاییها بجنگی؛ ولی اهل جنگیدن با آمریکاییها هستی یا نیستی؟ این باید معلوم بشود تا بهشت بروی. الآن جوانهای ما کمتر در امتحان سخت افتادهاند، ممکن است در امتحانِ از دستدادنِ دین، دچار نشده باشید ولی اگر در امتحان سخت افتادی اهل صبرکردن بر دین، ولایت، و امر حق هستی یا نیستی؟ تا این معلوم نشود کسی را بهشت نمیبرند.
«وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُون»،[10] بعضیها اینگونه هستند در شرایطی که هیچ جنگی نیست میگوید خدایا جهاد و شهادت را روزی ما کن، اما همین که موقعیت جنگ و جهاد و شهادت میشود، میایستد تشییع جنازه شهدا را نگاه میکند. برای این ایت که خدا میگوید من نمی گذارم کسی برود بهشت. بله، تمام زندگی شما جنگ و گرسنگی و فقر نیست، اما اهل تحمل گرسنگی و فقر هستی؟ میتوانی زجر بکشی؟ تهمت و حرف بشنوی؟ تحمل داری شما را منزوی کنند؟ ولی دست از حق برنداری؟ اهل این هستی یا نیستی؟ تا این معلوم نشود من کسی را بهشت راه نمیدهم.
دستشستن از تعلقات دنیایی؛ شاخص استقامت بر دین
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به امت و یاران خودش میفرمود ««اتَّقُوا اللَّهَ وَ ارْتَحِضُوا وَ اسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ فَإِنَّ الِاسْتِقَامَةَ دَرَجَةٌ بِهَا كَمَالُ الْأُمُورِ وَ نِظَامُهَا وَ بِوُجُودِهَا حُصُولُ الْخَيْرَاتِ وَ تَمَامُهَا وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ مُسْتَقِيماً فِي حَالَتِهِ ضَلَّ سَعْيُهُ وَ خَابَ جَهْدُهُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ اسْتَقِيمُوا إِلَى رَبِّكُم».[11] یارانش را جمع کرد، -یاران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) صاحبان بدر و خیبر و خندق و حنین هستند- فرمود این کافی نیست! دست بشویید، میخواهم از این موضوع استفاده کنم. از این به بعد انشاءالله در جلسات هفتگی این بحث را دنبال میکنیم که چه کار کنیم استقامت بورزیم؟ چند هفته است دارید می گویید همه چیز به این استقامت بستگی دارد، حالا چه کار کنیم که آدم ثابت قدمی باشیم؟
در روایات و آیات قرآن کریم چند شاخص ارائه شده، یکی از آنها در همین روایت پیغمبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) است. به یارانشان میفرمایند در این مبارزه و مجاهده پای رکاب پیغمبرتان برای احقاق حق خدای متعال، دست بشویید. یعنی تعلقات خودتان را بگذارید کنار، از چیزهایی که مانع مقاومت است دل بکَنید . مثل چی؟ دنیای شما. باید پاکباخته بشوی، جوان سعی کن به چیزی تعلق پیدا نکنی جوان. حسرت ماشین، خانه، حقوق بالا و پُست دنیایی را نخور. با حسرت نگاه کنی، خدا این حسرتهای ته دل را میبیند و به تو میدهد و میگوید حالا دینت را نگه دار ببینم. همان مقامی که دوران نوجوانی و جوانی آرزویش را داشتی به تو میدهد بعد میگوید حالا ببینم. تو فکر کردی این چیزی است؟
نوجوانی؛ پیریزی همسویی آرزوها با خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام)
حرفی را به نوجوانها عرض میکنم، از جوانها که دیگر گذشتهاست. دوستان نوجوان، وقتی در این هیئتها و مجالس با خدا و اهلبیت (علیهمالسلام) عمیقا ارتباط پیدا میکنید خواسته و میل باطنی شما آن چیزی بشود که خدا و اهلبیت (علیهمالسلام) میخواهند، چون قلب شما زلال است و «اسرع الی خیر»[12] هستید، سرعت عمل دارید تا به خیر برسید. وقتی در مقابل خدا بر خواستهای پافشاری کنید خدا به شما میدهد، البته ممکن است طول بکشد، چند سال یا چند وقتی. سعی کنید به امیال و خواهشهایی که از اهلبیت (علیهمالسلام) دارید جهت بدهید. میخواهم آینده چه بشوم؟ نکند در ذهنت بگذرد که آرزوهای بزرگترها را بگیری؟ آدم ها هر چه بزرگتر می شوند آرزوهایشان کوچکتر می شود. تا نوجوان است بلند پرواز است میخواهد تا خدا برود اما همین که پا فراتر میگذارد می گوید اگر ما را بهشت هم ببرند بس است، مدام کوچولو می شود، این آدم بزرگ، مدام کوچولو میشود. کمی جلوتر میرود میگوید حالا بهشت هم نرفتیم یک جایی این وسطها بگذارند خوب است، اگر جهنم هم نرویم بس است، این آدمِ مدام کوچولو میشود. آرزوها و امیالتان را با امیال و آرزوهای اهلبیت (علیهمالسلام) جهت بدهید.
ببین امامحسین (علیهالسلام) از خدا چه میخواهد، بگو من همین را میخواهم. ببین وقتی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به میدان مبارزه میآید برای چه میآید، از خدا چه میخواهد، بگو من همین را میخواهم. من میخواهم برای دین، برای امامم، برای تو ای خدای عزیزم مثل فاطمهاطهر (سلاماللهعلیها) باشم، این را الآن بخواه. بزرگتر بشوی فقط میگویی بروم روضه، حاجتم را بگیرم و بیایم. کاسب میشوی، چرا؟ چون آروزها و خواستههای اهلبیت (علیهمالسلام) اراده خداست. فرمود «قلوب اهلبیت (علیهمالسلام) محل اراده خداست؛دوست جوان و نوجوان، وقتی در هیئت، توسل، اشک، در همنشینی با آلالله (علیهمالسلام)، و در زلالی روح خودت، خواستههایت خواستههای اهلبیت (علیهمالسلام) شد یعنی در اصل آرزوها و امیال تو میشود آنچه که خدا میخواهد. اساساً در مسیر میل به این آرزوها خدا باید تو را هدایت کند چون خواسته تو آنجاست، خدا هم گفتهاست به تو میدهم.
من مزد اشک برای حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را به تو میدهم، و وقتی مدام میخواهی در مسیر زندگی منحرف شوی خدا دستت را میگیرد و برمیگرداند، میگوید ببین مگر تو نمیخواستی فاطمهی علی ِ زمان خودت باشی؟ اینجا را نباید بروی، برگرد. من گفتم شهادت را برای تو قطعی کردم کجا داری میروی؟ چرا با این رفیق شدی؟ چرا این لقمه را میخوری؟ چرا اینجا رفتی؟ چرا به این دل دادی؟ برگرد، تو برای آن نیستی، ما از دوران نوجوانی و جوانی تو با هم قرار داشتیم. خوش به حال آنهایی که تا جوان هستند امامزمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) میآید چون معلوم نیست وقتی آمد تو به دردش بخوری. فرمود «اکثر یاران امامزمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) جوان هستند و پیران در لشگر ایشان مثل سرمه چشم هستند»، یعنی آنقدر کم هستند. لذا در جوانی سربازی خودت برای حضرت حجت (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) را ببند، تمام کن برود که اگر پیر هم شدی از در این خانه تو را بیرون نکنند، بتوانی برگردی بگویی «به هنگام پیری مرانم زپیش- که صرف تو کردم جوانی خویش».
خوش به حال آنهایی که در همان جوانی میل و آرزوهایشان را جهت میدهند، همان موقع هم میگیرند. مثل خود حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، همان موقع هم گرفت. هجدهسال عمر میشود؟! برای «امالائمهالنُجَبا» هجدهسال عمر است؟ لعنت به این دنیا که نمیتواند فاطمه (سلاماللهعلیها) را ببیند. امامحسین (علیهالسلام) در کربلا فرمود «یا دهر، هی دنیا افّ لک من خلیلی»، «تو اصلاً رفاقت سرت نمیشود، تو اصلاً مرام نداری». حسین (علیهالسلام) زیاد بود برای تو؟ میخواهم بگویم امامحسین (علیهالسلام) باز دنیا حدود شصت سال شما را تحمل کرد، مادرت فاطمه (سلاماللهعلیها) را فقط هجده بهار تحمل کرد. فاطمه (سلاماللهعلیها) چه بگوید؟ این خیلی مهم است، آن موقعها که سینه میزنی و شور گرفتی، موقعی که یکدفعهای احساس میکنی دلت شکستهاست، وقتهایی که احساس میکنی پدر و مادر نداری، شب زهرایاطهر (سلاماللهعلیها) که فکر میکنی بیمادر شدی، غصهدار شدی، شب علیمرتضی (علیهالسلام) که فکر میکنی بیپدر شدی و پشت و پناه نداری، شب عاشورا که میبینی قلبت دارد آتش میگیرد، آن موقع در آن ناله و آه شروع کن با خدا حرفزدن. بگو خدا من این دنیایی که حسین (علیهالسلام) را نخواست نمیخواهم، مرا اسیر دنیایی نکن که نگاه کرد فاطمهاطهر (سلاماللهعلیها)داد زد «ابتا».
از رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) پرسیدند چرا گریه میکنی؟ گفت «کأنّه میبینم فاطمهام دارد کتک میخورد و داد میزند ابتا، احدی از مسلمانها نمیرود کمک او». این جمله خیلی عجیب است، احدی نمیرود. از بچگی این روایت را شنیدم قرار گذاشتم که ای خدا اگر مرا جهنم هم بردی -انشاءالله که نبری چون حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) میگوید این بیچاره یک عمری برایم روضه خواندهاست، ناراحت میشود، به خاطر دل فاطمهاطهر (سلاماللهعلیها) نبر- یکبار بیرون بیاور آن خوبهایی را ببینم که ایستادند و نگاه کردند و کمک نکردند در حالی که فاطمهاطهر (سلاماللهعلیها) داد میزد «بابا، ابتا کمکم کن». رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید احدی از مسلمانها کمکش نکرد. احدی کمکش نکرد، من میخواهم اینها را ببینم. به خدا بگو من این دنیا را نمیخواهم. یا در این دنیا مرا برای خودت تربیت کن و برای خودت خرج کن یا ببر. همین روزها و شبها که دارم گریه میکنم بگویند فلانی در روضه سکته کرد مُرد، نمیخواهم بمانم. بمانم پسفردا یک کاری بکنم حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) شرمش بیاید؟ یا مرا ببر یا نگهدار ولی مال خودت نگهدار. شیطان و هوا و هوس و مقام و جاه و نفس آمد، هر چه آمد به آنها بگو بروید این مال خودم است، کنار گذاشتم، ما با هم یک شبِ شهادت فاطمه (سلاماللهعلیها) قرار گذاشتیم، این را کنار گذاشتم به فاطمه (سلاماللهعلیها) نشان بدهم بگویم یادت است آن شب داد زدی کسی نبود، این بچه 1400 سال بعد آمد گفت مادر به خدا اگر بودم میآمدم. این را اینجا بگیرید، جای دیگر خبری نیست.
مکرر شدهاست نه این مجلس، بسیاری از مجالس ـ حالا نه هر مجلسی، قانونش نکنیم ـ اینگونه است، خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام)، اهلبیت (علیهمالسلام) و انبیا فوجفوج پایین میآیند، کجا میروید؟ میرویم روضه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها). وقتی مجلس حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) میآیی بدان تنها نیستی. دنیایی که نشستی دیدی فاطمه (سلاماللهعلیها) کتک خورد، آنقدر در سینه تو گریه میکنم و خودم را میزنم، آنقدر در زندگی در عصر و دهر تو خودم را میزنم و گریه میکنم که داد فاطمه (سلاماللهعلیها) خاموش نشود، فکر کردی با بردن فاطمه (سلاماللهعلیها) در سینه خاک، نالهاش را خاموش میکنی؟ فکر کردی بچههایش مُردهاند؟
[1] . عنکبوت، آیة 2.
[2] . وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرين. (آل عمران، 146).
[3] . زیارت حضرت زهرا (سلام الله علیها)، مفاتیح الجنان.
[4] . عوالم العلوم و المعارف، ج11، ص44.
[5] . کوثر، آیات 1-3.
[6] . إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ، (آل عمران، آیة 140).
[7] . آل عمران، آیة 141.
[8] «القلب المحب لله يحب كثيرا النصب لله و القلب اللاهي عن الله يحب الراحة فلا تظن يا ابن آدم إنك تدرك رفعة البر بغير مشقة» (مجموعةورام، ج 2، ص 8)
[9] . آل عمران، آیة 142.
[10] . آل عمران، آیة 143.
[11] . أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص 324.
[12] عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى كُلِّ خَيْر. (كافي، ج 8، ص 9)
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر