طاقت ندارم این همه تنها ببینمت
وقتی که چله چله کمان تیر می کشند
این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی
پای مرا به بازی تقدیر می کشد
شعر کامل از حامد اهور:
وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد
از درد تو تمام تنم تیر می کشد
طاقت ندارم اینهمه تنها ببینمت
وقتی که چلّه چلّه کمان تیر می کشد
این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی
پای مرا به بازی تقدیر می کشد
ای قاری همیشه ی قرآن آسمان
کار تو جزء جزء به تفسیر می کشد
این که ز هر طرف نفست را گرفته اند
آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد
بر خیز ای امام نماز فرشته ها
لشکر برای قتل تو تکبیر می کشد
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر