دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۳ - ساعت ۱۴:۲۲

متن سخنرانی روز سوم محرم 93 + لینک صوت، فیلم و تصاویر

سیره جهادی و ابعاد مظلومیت سیدالشهداء(علیه السلام) - جلسه سوم حجت الاسلام والمسلمین حاج احمد پناهیان - هیئت محبین اهل بیت (علیهم السلام) قم

تصاویر روز سوم محرم              صوت سخنرانی            فیلم سخنرانی           صوت عزاداری             

 

بسم الله الرحمن الرحیم

کربلا؛ ماجرایی طراحی شده

بنای خدای متعال این است حقیقتی را به وسیله کربلا ماندگار کند و عینیّت ببخشد. بالاخره خدای متعال این داستان را شکل داده است. خب هیچ کس نمی تواند بر خدای متعال چیزی را تحمیل کند، شیطان که عددی نیست. خودِ خدای متعال می فرماید: کید شیطان ضعیف است، وقتی می فرماید برای شما هم کید او ضعیف است، دیگر پیش خدای متعال که دیگر عددی نیست. پس کل امور دست خدای متعال است، خود خدا می فرماید: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا فی‏ کُلِّ قَرْیَةٍ أَکابِرَ مُجْرِمیها لِیَمْکُرُوا فیها وَ ما یَمْکُرُونَ إِلاَّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما یَشْعُرُونَ»[1]، اصلاً این داستان درگیری و نزاع را خودمان درست کردیم، این جبهه میان حق و باطل کار خودمان است. می فرماید یزید را خودمان درست کردیم و برای هر زمانی یزیدی مقرر کردیم. در آیه دیگر قرآن می فرماید: «حَتَّى یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّب‏»[2].

ماجرای کربلا؛ الگویی برای زندگی جهادی

اهدافی که خدای متعال برای ایجادِ داستان عاشورا دارد خیلی فراتر از یک مسئله تاریخی در قلب حکومت اسلامی است، یک اتفاق و پدیده سیاسی اجتماعی. نه، طبق آن کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) که عرض کرد: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمْتَ سَبِیلًا مِنْ سُبُلِکَ جَعَلْتَ فِیهِ رِضَاکَ وَ نَدَبْتَ إِلَیْهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ جَعَلْتَهُ أَشْرَفَ سُبُلِکَ عِنْدَکَ ثَوَاباً»[3]. یک مدل زندگی را تو آفریدی و به ما هم آموختی این مدلی باید زندگی کنید تا منِ خدا از شما راضی باشم، این مدل زندگیِ جهادی بود. ما که همین جوری سر این کلاس یاد نمی گیریم. امیرالمؤمنین(علیه السلام) همین مطلب را فرمود: چه شد؟ باور کنید پای رکاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) بودند و این مطالب را می شنیدند. زندگی جهادی را ما امروز داریم بعد از 1400 سال بررسی می کنیم، سیره جهادی امام حسین(علیه السلام) را داریم بهانه می کنیم تا برویم با اصل زندگی جهادی آشنا شویم. پیغمبر اکرم(صلی الله علیه واله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) ترسیم فرموده بودند ولی با این درست نشد، مجاهد پای رکاب پیغمبر(صلی الله علیه واله) یکدفعه ریزش کرد. اوسامه را وقتی فرستاد چه کسی رفت دنبال اوسامه؟ امیرالمؤمنین چقدر ناراحت بودند از اینکه چرا به جهاد نمی روید، تابستان می شود می گویید گرم است و زمستان می شود می گویید سرد است و اجتناب می کنید. به وسیله کربلا خدا زندگی را نهادینه کرد، خیلی عجیب است، عکس آن برداشتهایی که امروزه دارد می شود، فکر می کنند جنگ و جهاد و مبارزه مطلقاً چیز منفی ای است. اگر مطلقاً چیز منفی ای بود که: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ»[4] پس چیست؟ این معامله با خدا چقدر زیباست، «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ»[5] خوب این تجارت و معامله چیست؟ ما از هنرمندانمان تا سیاستمدارانمان حتی کسانی که بعضاً در جبهه و جنگ هم بودند، همه یک حرف می زنند. در فیلم ها وقتی از جبهه جنگ را به تصویر می کشند مطلقاً منفور جلوه اش می دهند، هم در این طرف و هم آن طرف. نه! حالا خودِ گلوله زدن و شلیک کردن و کشته و مجروح شدن این بخش جهاد را عرض نمی کنیم، همیشه که این نیست! خیلی از شما شاید تمام عمرتان یک بار هم به این نقطه نرسید، خدا نکند اینگونه شود، ولی خوب ممکن است. همانطور که خیلی ها در گذشته بودند و نشدند. زندگی جهادی کردن و فکر جهادی داشتن، انگیزه جهادی داشتن ما بررسی کردیم در سخنان و نامه های امام حسین(علیه السلام)و برخورد ایشان با عمرسعد.

 عدم روحیه جهادی؛ مشکل امت پیامبر(صلی الله علیه واله)

امام حسین(علیه السلام) به وسیله حماسه ای که آفرید دقیق تشخیص داد بیماری جامعه چیست و رفت سراغ درمانِ اصل بیماری. چرا اینها نرفتند پای رکاب امام حسین(علیه السلام) بجنگند؟ چون اساساً اهل جهاد نیستند، امام حسین(علیه السلام) باید کاری کند تا این افراد اهل جهاد شوند. «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدّی»[6]، من الآن با یزید کاری ندارم و باید سراغ مردم بروم و اینها را درست کنم. «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِالْخَیْرِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع»[7]، ماجرایی آفرید اباعبدالله الحسین(علیه السلام)! خب این کار را کردند تا جامعه سراغ زندگی جهادی برود، چون اگر من امروز که جنگ نیست زندگی جهادی نکنم فردا وقت جنگ نمی توانم مجاهد باشم. - به خدا به پیر و پیغمبر رفقا اگر من هم الآن دارم این بحث را مطرح می کنم بخاطر همین است - ما هیچ چیز نمی دانیم که نوبتِ جنگ شما چه زمانی است، کسی چیزی نگفته است، با شواهد و قرائنی هم که الآن داریم می بینیم خیلی دور به نظر نمی رسد. باید برای جهاد محیّا شویم، باید زندگی هایمان را عوض کنیم تا خدا «لِیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقینَ بِصِدْقِهِمْ»[8] به خاطر زندگیِ سرشار از صدق، یعنی زندگیِ جهادی ما باب جهاد را باز کند و شهادت را روزی کند.

 جهادی زندگی کردن؛ نه، جنگی زندگی کردن

خیلی ها تا می رسند به تحلیل های زمان جنگ می گویند آقا جنگ است، کشتار، کشته شدن و منفور است. صبر کن چرا فقط یک روی سکه را می بینی، معلوم است که آن طرفش منفور است و کسی شک ندارد اما ما وقتی از جهادی کردن حرف می زنیم منظورمان جنگی زندگی کردن نیست که بگوییم وقتی می خواهم بخوابم با اسلحه بخوابم، حتماً در خیابان دارم راه می روم شلوار 6 جیب بپوشم و پیراهن پاگندار بپوشم و شلوارم را هم گِت کنم و با پوتین در خیابان راه بروم؟ هر وقت خواستم یاد خدا و پیغمبر بیفتم دو تا گونی بذارم و یک سنگر، این حرفها نیست. امروز صحبت مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) با حج را شنیدید که فرمود: شما می خواهید جواب وهابی ها را بدهید با کتاب نمی شود خیلی کار کرد. بروید بگردید راه های مؤثر را پیدا کنید و یکی از راههای مؤثر رفقا همین است.

 فرهنگ عاشورایی؛ تنها راهکار اصلاح امت پیامبر(صلی الله علیه واله)

شما خودتان زندگی حسینی و جهادی را بچشید بعد اگر بروید کنار هر کسی قرار بگیرید فرهنگ عاشورا را انتقال می دهید. ابا عبدلله(علیه السلام) از همین شیوه استفاده کردند، اگر بنشینم در مدینه یزید بفرستد بیایند اینجا مرا بکشند، بله من به مطلبم رسیده ام اما جامعه را اصلاح نکردم، باید بلند شوم از مدینه بروم مکه، در فوج مسلمان ها قرار بگیرم و این فرهنگ را نشان بدهم. هم بگویم و خطبه بخوانم هم عملاً بروم و عزیزانم و جوانان بنی هاشم صف بکشند، هم وارد میدان شوم و زن و بچه و کوچک و بزرگم را هم ببرم، اینگونه می شود مردم را اصلاح کرد. می گوید آقا اصلاح پس کجاست؟ اصلاح اینجاست. شما چرا انقلاب کردید؟ اصلاح یعنی همین، شما عاشورا را دیدید انقلاب کردید اگر نمی دیدید که انقلاب نمی کردید. آقا اگر امام حسین(علیه السلام) را هم در مدینه می کشتند ما انقلاب می کردیم، والله این کار را نمی کردیم چون همه امام حسین ها را در مدینه شان کشتند، امام سجاد(علیه السلام) و امام باقر(علیه السلام) و امام صادق(علیه السلام) اما کدام یکی از این شهادت ها توانست حرکت میلیونی ایجاد کند و جمعیت پای کار بیاورد و کفن بپوشد و گلوله بخورد؟! چه زمانی ما به شهادت ائمه دیگر با این دید نگاه می کنیم؟ چون همه آنها هدف نهایی شان تربیت جامعه است اما کربلا را اینگونه نگاه می کنی و کربلا عوضمان کرد. خب این اصلاح است دیگر، پس اصلاح یعنی چه؟ طول کشیده است؟ عیب ندارد طول بکشد، ما امت پیغمبر (صلی الله علیه واله) هستیم، چه چیزی امت پیغمبر(صلی الله علیه واله) را عوض کرد؟ امتی که حاضر نبودند پای رکاب علی (علیه السلام) بجنگند الآن پای رکاب نائب عامِ امام زمان(عج الله) می جنگند!

 سم پاشی توسط شبکه های ماهواره ای

نفرین بر آنهایی که الآن در شبکه های ماهواره ای اینقدر سم پاشی می کنند که 1400 سال پیش اتفاقی افتاده است شما رها نمی کنید. این دیش های ماهواره دارد کار می کند و تأثیر می گذارد، این شبکه های جمعی دارد تأثیر می گذارد. پُرهیئت ترین و پُر دسته ترین منطقه تهران منطقه ای است که من در آنجا بزرگ شدم ـ منطقه 17 شهرداری، ابوذر، همان جایی که مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) مجروح شد ـ یعنی شما در یک کوچه دو سه تا تکیه می بیند که در قم اینجوری نیست، هر کوچه ای 5ـ6 تا شهید داده است. قم زمان دفاع مقدس 3800 شهید داده است، استان قم 6000 تا اما آن منطقه به خودی خود 4500 نفر شهید داده است، یک منطقه کوچک جنوب غربی تهران. هر سال داریم می رویم جلو، امسال تعداد تکایا و هیئات از پارسال کمتر است! بعد آن وقت تکیه را زدند ولی جمعیت داخلش نیست، نوار گذاشتند و 8 نفر با نوار سینه می زنند. رئیس هیئت می گفت حاج آقا ما 3000 تا غذا می دهیم، گفتم باریک الله چگونه این جمعیت در این چادر جمع می شود؟ گفت حاج آقا چه کسی می آید عزاداری! می آیند جلو در غذا می گیرند و می روند. گفتم خوب الحمدلله این غذا را تعطیل نکنید، فعلاً مردم هنوز به این غذا اعتقادی دارند، روزی می رسد که به این غذا هم دیگر اعتقاد نخواهند داشت. خوب دارند کار می کنند و فهمیدند قصه چیست.

 مظلومیت امام حسین(علیه السلام) در نزد محبین!

آن وقت ما می آییم دهه عاشورا بالای منبر برای مردم اخلاق می گوییم، بله خوب است که آدم نمازش را اول وقت بخواند. خیلی خوب است آدم اینها را بگوید ولی بگوید این کجایِ زندگیِ جهادی است، این را بگو. مردم به عشق امام حسین(علیه السلام) بیایند آن وقت زندگیِ معمولی را ما برایشان تبلیغ کنیم! این ظلم به امام حسین(علیه السلام) نیست؟ جمعیت را یک پیکر غرق خون و پاره پاره جمع کرده است، بعد تو حرفهای خیلی عادی و معمولی را می زنی که وقتهای دیگر سال هم می توانی بررسی کنی؟ بروید سراغ کلمات و حماسه امام حسین(علیه السلام)، بروید سراغ عاشورا و کربلا. این ها فقط برای روضه آخر است؟ امام حسین(علیه السلام) پیش مداح ها و منبری ها و مدیر هیئت ها خیلی مظلوم است، بلند شوید بروید سایت ها را ببینید و موضوعات را در سراسر کشور دنبال کنید، ببینید چند تا موضوع خودِ امام حسین(علیه السلام) است! اینها را شما چرا به ما  می گویید؟ خوب تقصیر ما مستمعین است دیگر، نمی خواهیم، اینها هم نمی گویند. کسی به ما آمده گفته که شما راجع به زندگی جهادی حرف بزنید؟ نه. خوب دیگر اینجوری خوب است دیگر. داریم زندگیمان را می کنیم، حالا 4 روزی هم دور امام حسین(علیه السلام) جمع شدیم، صفایی کنیم برویم، رهایمان کن، شما می خواهید زندگی ما را عوض کنید؟ ما قربان امام حسین(علیه السلام) هم می رویم و فدایش هم می شویم، کربلا هم بودیم برایش تکه پاره می شدیم حالا که اینگونه نیست که! الآن در روایت می فرمود: 3 تا از ائمه(علیه السلام) را می گویند مظلوم است. یکی امیرالمؤمنین(علیه السلام)، یکی امام حسین(علیه السلام) و دیگری امام زمان(عج الله).    ای مظلوم امامِ زمان... همه می خواهند با یک اللهم عجل لولیک الفرج آقا بیاید!

 دستور العمل مشترک انبیاء؛ «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»

داستان امام حسین(علیه السلام) با معاویه، این ماجرای کربلا ریشه دارد. ریشه اش را من نمی خوانم از زمان پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بررسی کنم و می دانید که ریشه اش همان موقع است. البته نه خیلی پیش تر از آن است. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»[9] تمام انبیاء مأموریتشان این بوده که جامعه را با زندگی جهادی تربیت کنند. فکر می کنند بعضی از انبیاء باید می آمدند فقط گل و بلبل دین را بگویند و بعضی دیگر هم شمشیر دین را بگویند، نه خیر این حرفها نیست. «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» برای همه انبیاء است، خب شما اگر بخواهید مردم را بنده خدا کنید و بگویید از حاکمیت طاغوت اجتناب کنید، خب جنگ و دعوا می شود دیگر. مثل روز روشن است و هر کودکی می تواند بفهمد. شما انسان ها را از زیر سلطه یک پادشاه بکشید بیرون و منافعش را تهدید کنید، خب معلوم است شما را می زند و می کشد. ریشه اش را بخواهیم بررسی کنیم باید برگردیم دعوای اول هابیل و قابیل. نه باز برگرد قبل از آن، یعنی آدم و حوّا با شیطان. آن جنگ سرد بود، گول خوردند، قرآن می فرماید: هر دو گول شیطان را خوردند و وسوسه شدند، ولی بالاخره از روز اول جبهه حق و باطل بود دیگر. «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ»[10]شیطان یعنی چه؟ ریشه اش را بخواهید آن بالاست، اما کمی عقب تر به آن یزیدِ ملعونِ بی خبر از خدا نزدیک باشد، قصه معاویه (لعنت الله علیه) است.

 اصالت صلح با استکبار؛ اصالت جنگ با استکبار

معاویه نامه ای برای امام حسین(علیه السلام) نوشته است که بله شما می خواهید قیام کنید. نامرد چقدر می فهمد! چون معاویه بیشتر از همه امام حسین(علیه السلام) را می شناسد. امام حسین(علیه السلام) می فرمایند: نه این حرفها نیست. این سخن چین ها و دروغ و تهمت زن هایی که دور خودت جمع کردی، بی خود دارند شلوغش می کنند، نه اینکه من جنگِ با تو را مشروع ندانم، مشروع می دانم خوب هم مشروع می دانم. این را برای چه دارید می گویید؟ این را برای این می گویم که کاری که امام حسین(علیه السلام) کرد جهاد بود، یکدفعه ای بر می گردند وسطش می گویند که آقا این جهاد نبوده است. خوب پس چه بوده است؟ امام حسین(علیه السلام) می فرمایند: «مَا أَرَدْتُ حَرْبَکَ وَ لَا خِلَافاً عَلَیْک»[11] من تصمیم نگرفتم با تو بجنگم و بر علیه تو قیام کنم. «وَ ایْمُ اللَّهِ إِنِّی لَأَخَافُ اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ فِی تَرْکِ ذَلِک‏»[12] قسم به خدا من می ترسم از خدا که نخواهم با تو نجنگم. یعنی باید با تو بجنگم ولی الآن این تصمیم را ندارم چون امکانش را ندارم. قربان امام حسین(علیه السلام) بروم که سیاستمدارهای ما را خوب شناخته است، آخر الآن می گویند که صلح و کنار آمدنِ با کفر یک اصل دینی است ـ این را یک عمامه به سرِ فقیهِ انقلابی و جنگی و همه چیز می گوید ـ صلح با کفر یک اصل دینی است بر اساس آیه «إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها»[13]، این روایت که بیاید دیگر این آدم نمی تواند حرف بزند. می فرمایند:«وَ ایْمُ اللَّهِ إِنِّی لَأَخَافُ اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ فِی تَرْکِ ذَلِکَ وَ مَا أَظُنُّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِرَاضٍ عَنِّی بِتَرْکِ»[14] من الآن با تو نمی جنگم اما از خدا می ترسم که یک وقتی خدا مأخذه ام نکند که چرا با تو نمی جنگم با اینکه اصلا شرایطش را هم ندارم. روحیه یک مجاهد هیچ وقت این گونه نیست که حتی یک وقتی که نمی تواند بجنگد بگوید خوب آقا غیر از جنگ یک راهی هم برای زندگی وجود دارد برویم بگردیم دنبالِ راهِ صلحِ با دشمن! نمی تواند این را بگوید، امام حسین(علیه السلام) پوست این دیپلماتهای امروزِ جهان اسلام را کنده است، نمی توانند بگویند.

 لزوم جامع نگری در رجوع به معیارهای حسینی

آقا می گویند که، بگذار بگویند حکومت ما بناست بر اساس معیارهای حسینی باشد چه سیاست داخلی و چه سیاست خارجی. چطور در بحث امر به معروف و نهی از منکر می گوییم حسین بن علی (علیه السلام) الگو است، همه می گویند اصلاً عاشورا امر به معروف و نهی از منکر است. چرا این را می گویند؟ چون امام حسین(علیه السلام) فرموده است: «أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ »[15]، خوش انصاف ها غیر از امر به معروف و نهی از منکر امام حسین(علیه السلام) چیز دیگری هم فرموده است، البته این امر به معروف و نهی از منکرِ امام حسین(علیه السلام) اتفاقاً منظورش همین است نه اینکه من راه افتاده ام کربلا برای اینکه حجاب و عفاف را درست کنم. آن جای خودش است، دستورات دینی باید انجام بگیرد، حفظ حدود خدا با جهاد صورت می گیرد، بله این آیه قرآن است ولی ما امر به معروف و نهی از منکر را از زندگی جهادی و سبقه مبارزاتی امام حسین(علیه السلام) جدا نکنیم و بگوییم که این یک درس است و آن درس دیگری است، این ظلمِ به امام حسین(علیه السلام) است. «مَا أَظُنُّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِرَاضٍ عَنِّی بِتَرْکِهِ وَ لَا عَاذِرِی بِدُونِ الِاعْتِذَارِ إِلَیْهِ فِیکَ »[16]؛ جان ادبیات را آدم کیف می کند. می فرماید: من گمان نمی کنم خدا راضی باشد از اینکه جنگِ با تو و این حزب شیطانیت را ترک کنم. همین اول در نامه نگاری - در فصل جنگ نیست داداش- این نامه معاویه( لعنت الله علیه) است، امام حسین(علیه السلام) قبل از عاشورا گاردش، گاردِ جهادی است.

 فصلِ نرمشِ در برابر کفر و استکبار؟!!

بچه حزب الهی سیاسیت های غلط سستت نکند که بگویند این فصل، فصلِ نرمشِ در برابر امریکا و کفر است، صلح امام حسن(علیه السلام) و صلح حدیبیه!... اصلاً چیزی به نام صلح معنا ندارد، شما اگر هم بر اثر ضعف نتوانید بجنگید، الآن که در موضع قدرت هستید، اگر هم نتوانید بجنگید امام حسین(علیه السلام) به شما یاد می دهد انگیزه ات برای نابودی جبهه کفر یک ذره سست شود؟! ادبیات را صفا می کنید: «مَا أَظُنُّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِرَاضٍ عَنِّی بِتَرْکِهِ»[17] ، فکر نمی کنم خدا از من راضی باشد ترک کردنِ جنگ با تو را ای معاویه( لعنت الله علیه). عذری هم از من نمی پذیرد: « وَ لَا عَاذِرِی بِدُونِ الِاعْتِذَارِ إِلَیْهِ فِیکَ وَ فِی أُولَئِکَ الْقَاسِطِینَ الْمُلَبِّینَ حِزْبِ الظَّالِمِینَ بَلْ أَوْلِیَاءِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»[18]. در ادامه می فرماید «أَ لَسْتَ قَاتِلَ حُجْرِ بْنِ عَدِیٍّ أَخِی کِنْدَةَ وَ أَصْحَابِهِ الصَّالِحِینَ الْمُطِیعِینَ الْعَابِدِی »[19] ، مگر تو حجر بن عدی را نکشتی؟ ببین داداش چرا باید جنگید را توضیح می دهد، تو بهترین اولیاء خدا و صالحین را کشتی. من از شما می پرسم که آیا شما قبول دارید که 213 هزار شهیدتان اولیاء خدا و صالحین بودند؟ اگر شما قبول داشته باشید طبق نقشه راه امام حسین (علیه السلام) لحظه ای نباید از مبارزه با آمریکا غافل شوید، از نقشه برای نابودی امریکا نباید جدا شویم. بعد دانه دانه جنایتهایی که او کرده است را می شمارند: «فَقَتَلْتَهُمْ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً بَعْدَ مَا کُنْتَ أَعْطَیْتَهُمُ الْأَیْمَانَ الْمُغَلَّظَةَ وَ الْمَوَاثِیقَ الْمُؤَکَّدَةَ»[20]، تو به ظلم و جنایت اینها را کشتی. راجع به شهدای دیگر هم ایشان صحبت می کنند، بعد راجع به خودِ یاران معاویه( لعنت الله علیه) حضرت در نامه صحبت می کنند تا آخر نامه

 بزرگترین فتنه امت پیامبر(صلی الله علیه و آله)

می فرمایند: «وَ قُلْتَ فِیمَا تَقُولُ انْظُرْ نَفْسَکَ وَ لِدِینِکَ وَ لِأُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص وَ اتَّقِ شَقَّ عَصَا هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ أَنْ تَرُدَّهُمْ فِی‏فِتْنَةٍ»[21]. اینکه در نامه ات به من گفتی که آهای حسین دارید چه کار می کنید؟! شما امت پیغمبر را برهم می پاشید، اینها را به طغیان وادار می کنید و علیه اسلام و پیغمبر قیام می کنید و فتنه در جامعه ایجاد می کنید. شما فتنه می کنید با اینکه دعوت به قیام و جهاد می کنید، حضرت می فرماید: «فَلَا أَعْرِفُ فِتْنَةً أَعْظَمَ مِنْ وَلَایَتِکَ عَلَیْهَا»[22]، من بزرگتر از این فتنه نمی شناسم که تو بخواهی بر این امت پیغمبر حکومت کنی. رفقا الآن فصل جنگ نیست، نامه نگاری زمان معاویه( لعنت الله علیه) است که هنوز نمرده، امام حسین(علیه السلام) هم واقعاً نمی خواهد بجنگد و فرمود من قصد جنگ ندارم و نمی خواست، چون هنوز خاطره امام حسن مجتبی(علیه السلام) زنده بود. می فرماید: بزرگترین فتنه این است که تو بر اینان حکومت کنی.

 فتنه ای از جنس فتنة اموی!

چرا مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) در سال 88 این داستان را فتنه نامید؟ چون دنبال براندازی بودند و دنبال حکومت معاویه ای بودند که حکومت مسلمان باشد نه حکومت اسلام. این را صریح در مقالات و صحبت ها می گفتند، هم در سالهای دوم خرداد و هم بعد از آن می گفتند: کشور ما اسلامی است و یک مسلمان باید حکومت کند، دیگر لزومی ندارد احکام اسلام حاکم باشند. چون شما وقتی ولیّ فقیه بگذارید و بعد ولیّ فقیه در تمام امور بخواهد دخالت کند یعنی چه؟ یعنی اینکه مأمور است تا احکام اسلام را حاکم کند. حرفشان چه بود؟ می گفتند آمریکا بیاید حکومت کند؟ نه چرا آمریکا بیاید حکومت کند، حالا اگر آمریکا هم آمد، آمد، ما نمی گوییم آمریکا بیاید حکومت کند، ما می گوییم مرگ بر اصل ولایت فقیه. اصل ولایت فقیه چیست و چه کار می کند؟ «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ»[23]، اینها بلد هستند، انجمن حجتیه های اینها خیلی باسواد هستند، خیلی روایت خواندند و خیلی خوب می فهمند. وقتی آمریکا می گوید من با ایران مشکل ندارم بلکه با اسلامِ ایران مشکل دارم یعنی این. چون اسلامِ ایران یعنی اسلامِ امیرالمؤمنین(علیه السلام): «إِنَّ هَذَا الْإِسْلَامَ دِینُ اللَّهِ الَّذِی اصْطَفَاهُ لِنَفْسِهِ وَ اصْطَنَعَهُ عَلَى عَیْنِهِ»[24]. دینی را شما می گویید باید در این جامعه حکومت کند که علی (علیه السلام)معرفی می کند «الشَّرِیعَةُ سُلْطَان»[25]. درست شد شما منظورت از دین این است. می گوید آقا حالا هر کسی می خواهد حکومت کند ،کند، اکثر جمعیت مسلمان است و شیعه است خوب یک مسلمانِ شیعه بگذارید حکومت کند. مثل معاویه که یک مسلمان بود و گذاشتند حکومت کند و به میل خودش هر جوری که خواست عمل کند. اینها این را می خواستند، شما فکر می کنید آمریکا اگر به هر نحوی بر این کشور مسلط می شد، می رفت از شاخ آفریقا رئیس جمهور برای ما انتخاب می کرد؟! اینقدر محمدرضا شاه داریم که نگو، از آنها بدتر هم داریم. اصلاً مدلهای جدید هم داریم ما حتی محمدرضا پهلویِ عمامه به سر هم داریم، آمریکایی ها می توانند درست کنند، برایشان کاری ندارد، زحمت کشیدند و دارند کار می کنند شب و روز ندارند این بیچاره ها. اینها هم همین را گفتند که مسلمان حکومت کند، اسلام حکومت نکند. می گفتند که مقام معظم رهبری چرا مدام در امور مجلس دخالت می کنید؟ رفع تبعیض زنان تصویب شد و رفت، قم یکدفعه ای دو- سه هزارتا طلبه آمدند کف خیابان که چه کار دارید می کنید؟! این حکمی که شما تصویب کردید با 90 حکم اسلامی مغایرت دارد. خوب حالا شما می توانید یک عمامه به سرِ خوش تیپِ سیدِ خوش قد و قامت باشی و عالم زاده هم بود. ولی می رفت به قول آقا حاکمیتِ دوگانه شود. یعنی کم کم بگویند علی(علیه السلام) حکومت کند و معاویه هم حکومت کند، کنار همدیگر جمع کنیم. ما حکومتی داشته باشیم که هم ولیّ فقیه باشد و هم اینکه دخالت نکند، هر کسِ دیگری هم بود باشد و حرف آنها هم نافذ باشد، مثل ولیّ فقیه. یعنی اگر بحث شورای رهبری هم آن سالها طرح شد به خاطر این بود که کنارِ حرفِ ولیّ حرف بیاید. اگر قرار است یک نفر اسلام را اینگونه تشخیص دهد، کسان دیگر هم جور دیگری اسلام را تشخیص بدهند و بالاخره سبک و سنگین کنند و قصه جلو برود. می فرماید:«فَلَا أَعْرِفُ فِتْنَةً أَعْظَمَ مِنْ وَلَایَتِکَ عَلَیْهَا»[26]، فتنه منِ حسین(علیه السلام) هستم؟ فتنه حکومتِ تو بر اینهاست.

 جناب حر کجا و فتنه گران ما کجا؟!

این کجا و حُر کجا، چه مقایسه ای می کنید شما. امام حسین(علیه السلام) حُر را بخشید والله به حضرت عباس اینها نمی خواهد چکمه به گردن بیندازند و بروند بچه هایشان را فدایی کنند، بافت سیاسی خودشان را نابود کنند ـ حُر نابود کرد- و همه چیز را بهم ریخت، او امیر لشگر بود، چکمه را انداخت گردنش و کلاه خود را برداشت و سلاح را برعکس گرفت و گفت غلط کردم و اشتباه کردم، من نفهمیده بودم که آن طرف بودم. می دانید امیر سپاه مرزدار بود و خیلی در جنگ های سیاسی داخلیِ شهری نبود تا فهمید حق و باطل چیست برگشت، شما در تاریخ زندگی حر پلیدی و سیاهی نمی بینید ـ ما حالا نمی گوییم شما چکمه گردنت بینداز و عزیزت هم فدا کن، همان در حصر خودت هم برگرد بگو من غلط کردم و اشتباه کردم، آهای چند میلیون نفری که من سر شما کلاه گذاشتم و کف خیابان کشاندمتان، من نفهمیدم و غلط کردم. اصلاً تو نمی خواهد نامه به مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) بدهی اصلاً دفتر مقام معظم رهبری هم نرو، فقط همین را بگو تا در رسانه ها اعلام شود. اینجا کسی هم از تو جان نمی خواهد و میدان جنگ هم نیست. امام حسین(علیه السلام) حر را بخشید، هر کسی حر باشد قدمش روی چشم، اینها هنوز می گویند اعتقاد ما درست است و جامعه باید اینگونه اداره بشود. یک عمر در دستگاه بودند! موسوی کسی است که مملکت زمان جنگ دستش بوده است، این حرف می دانید یعنی چه؟ «إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ»[27]، زمان جنگ مملکت دست او بوده است. دادِ مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) را آن موقع که رئیس جمهور بوده در می آورد، امام، آقا را آرام می کرده است. مملکت دست او بوده است و محل رفت و آمد سازمان سیا و آمریکا در دفترش بود هر هفته! اینها آتش زیر خاکستر هستند. اینها فقط تعجب می کنند چرا دارد اینجوری می شود و با محاسباتشان جور درنمی آید! اینها فکر می کردند چندسالی حصر باشند همه چیز برمی گردد و ملت بلند می شوند حرکتی می کنند. هنوز منتظر این هستند، شتر در خواب بیند پنبه دانه، گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه. می فرماید: فتنه ولایتِ تو بر اینهاست، «لَا أَعْلَمُ نَظَراً لِنَفْسِی وَ وُلْدِی وَ أُمَّةِ جَدِّی أَفْضَلَ مِنْ جِهَادِکَ فَإِنْ فَعَلْتُهُ فَهُوَ قُرْبَةٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[28] داداش این نامه امام حسین(علیه السلام) به معاویه( لعنت الله علیه) است. این هم یک دلیل دیگر برای اینکه داستانِ امام حسین(علیه السلام) و علی اکبر و عباسِ امام حسین و عون و جعفر و مسلم و حبیب و... تکلیف اینها با تکلیف امت اسلامی یکی است در برابر فتنه ای مثل حاکمیت معاویه.

 «ذَبَحَکَ اللَّهُ عَلَى فِرَاشِکَ»؛ «آمریکا مثل سگ دروغ می گوید»

می فرماید من برای خودم، خانواده ام و امتم کاری با فضیلت تر از جهاد و جنگِ با تو نمی بینم. داداش گوش و چشمت را باز کن، این روزها گوشه و کنار چیزی دیگر می گویند. می گویند دیگر راجع به فضیلت جنگیدن با جبهه کفر حرف نزنیم. اصلاً بیاییم در این فصل راجع به گل و بلبل و لبخند و گفتگو و نشست با دشمن و معامله حرف بزنیم، اصلاً درباره فضیلت جنگ با آمریکا حرف نزنید. وندی شِرمَن معلوم الحال، همان زنیکه ای که برگشت به شما توهین کرد و گفت ایرانی ها ژنها یشان مکّار است. هر چی از دهانش در می آید می گوید، جان کری هر چه از دهانش درمی آید می گوید، ما سعی می کنیم با نهایتِ احتیاط و کلاس و ادب بگوییم که نه شما اشتباه می فرمایید. آدم نامه های امام حسین(علیه السلام) با معاویه  و عمرسعد( لعنت الله علیه) و... را می خواند: «ذَبَحَکَ اللَّهُ عَلَى فِرَاشِکَ عَاجِلًا وَ لَا غَفَرَ لَکَ یَوْمَ حَشْر»[29]ِ. می گویید مذاکره، این مذاکره امام حسین(علیه السلام) است، خدا سرت را در خانه ات از بدنت جدا کند. تا آقا یک جمله ای حرف می زند که «آمریکا مثل سگ دروغ می گوید» لبهایشان زخم می شود از بس گاز می گیرند. هنوز آقا هیچ چیزی نگفته است، بیایید ادبیات امام حسین(علیه السلام) و امیرالمؤمنین(علیه السلام) و ائمه(علیه السلام) را ببینید، اینها خدای اخلاق هستند. چه کسی می تواند بگوید امام حسین(علیه السلام) و حضرت علی(علیه السلام) متخلق به اخلاق الهی نیستند؟ می فرماید: «لَا أَعْلَمُ نَظَراً لِنَفْسِی وَ وُلْدِی وَ أُمَّةِ جَدِّی أَفْضَلَ مِنْ جِهَادِکَ فَإِنْ فَعَلْتُهُ فَهُوَ قُرْبَةٌ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ تَرَکْتُهُ فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِذَنْبِی وَ أَسْأَلُهُ تَوْفِیقِی لِإِرْشَادِ أُمُورِی‏»[30]. اگر من ترک جهاد کنم به درگاه خدا توبه می کنم از گناهم، این نامه امام حسین(علیه السلام) به معاویه سالها قبل از کربلاست.

 اگر فرهنگ حسینی را بگیرند...

نمی شود داداش ما انقلاب کنیم با فرهنگ حسینی، جنگ را اداره کنیم با فرهنگ حسینی، فتنه را خاموش کنیم با فرهنگ حسینی، بعد وقتی که رسیدیم جلوتر در امنیت و قدرت قرار بگیریم بگوییم امام حسین(علیه السلام) قربان جدّت، برو فدایت شوم، هر وقت جنگ داشتیم می آییم سراغ شما. باید جهادی زندگی کرد، با فرهنگ حسینی علاوه بر جنگ. امروز روز زندگی است ما هم همین را می گوییم، به حضرت عباس امروز روز زندگی، خوشی، عزت و قدرت ایران است، اما این عزت و قدرت را نمی شود شما فرهنگ حسینی را ازش بگیرید، اگر فرهنگ حسینی را از آن گرفتید حسین(علیه السلام) را همین ملت به مسلخ خواهند برد. تاریخ این بوده، حکام بعد از رسول خدا آمدند فرهنگ جهادی را از جامعه گرفتند و حسین(علیه السلام) بعد از 50 سال کشته شد. می خواهید ما را وادار کنیم حسین(علیه السلام) بکشیم؟ ما نکشیم بچه هایمان بکشند؟ بیایید ما را بکشید ما نمی خواهیم نسلمان حسین(علیه السلام) بکشد. ما نمی خواهیم بچه هایمان ظالمانه سیلی به دختر سه ساله بزنند و گوشواره از گوشش بکنند و او را با صورت از ناقه به روی زمین بیندازند.

 

 

[1] . سوره انعام،آیه 123

[2] . آل عمران، آیه 179

[3]. الکافی ج : 5، ص : 47

[4] . توبه، آیه 111

[5] . سوره الصف،آیه 10

[6] . بحار الأنوار، ج ‏44 ، ص ‏329   

[7] . الکافی ج‏2 ص 105

[8] . سوره الأحزاب ، آیه 24  

[9] . سوره النحل، آیه36  

[10] . سوره ص، آیه82  

[11] . الإحتجاج على أهل اللجاج  ج‏2  ص‏297

[12] . همان

[13] . انفال، آیه 61

[14] . همان

[15] . بحار الأنوار ج ‏44 ص ‏329   

[16] . الإحتجاج على أهل اللجاج  ج‏2  ص‏297

[17] . همان

[18] . همان

[19] . همان

[20] . همان

[21] . همان

22] . همان

[23] . سوره الفتح،  آیه10 

[24] . بحار الأنوار ج ‏65  ص 344

[25] . بحار الأنوار  ج ‏75   ص 83

 [26] . الإحتجاج على أهل اللجاج  ج‏2  ص‏297

 .[27] سوره القصص آیه50 

[28] . الإحتجاج على أهل اللجاج  ج‏2  ص‏297

[29] . بحار الأنوار ج ‏44  ص  389

[30] . الإحتجاج على أهل اللجاج  ج‏2  ص‏297

نام

پست الکترونیک

* کد امنیتی

تصویر کد امنیتی

* نظر

یادواره ۱۸شهید روضه فاطمیه قم
 
با سخنرانی حجت الاسلام
حاج احمد پـنــاهـیــان
با مرثیه سرایی
حاج عباس حیدرزاده
زمان:
جمعه ۲ آذرماه ۱۴۰۳
همراه با نماز مغرب و عشاء
مکان:
حرم‌مطهر حضرت‌معصومه(سلام‌الله‌علیها)
شبستان امام خمینی(قدس سرّه)
کلیه حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام محفوظ است