شنبه ۲ آذر ۱۳۹۸ - ساعت ۲۰:۲۶

گزیده سخنرانی شب دهم

گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حاج احمد پناهیان در دهمین شب مراسم شب های ماه مبارک رمضان با موضوع محبت خدا - سه شنبه شب 93/04/17 - آستان مقدس امامزاده ابراهیم (علیه السلام)

 

 

 

شب دهم ماه رمضان 93

 

سه ویژگی منحصربفرد خدیجه کبریلام الله علیها)

 

حضرت رسول فرمودند:«خَدِیجَةُ وَ أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَةَ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ وَ آزَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا»[1] سه ویژگی برای حضرت خدیجه که او را یگانه می کند، بی مثل و بی مانند می کند شماردند. یکی اینکه او در شرایطی مرا تصدیق کرد که همه تکذیب می کردند. دوم اینکه در دینِ خدا به من کمک کرد.

 

ببینید حالا در ارتباط با تصدیقِ حین تکذیب، یک وقتی اسلام قدرت پیدا کرده است؛ وقتی به جایگاه رفیع خودش رسید حالا ابوسفیان هم می آید و تصدیق می کند، این که هنری نیست. ابوسفیان کسی بود که بعد از پیغمبر اکرم تازه آمد و به امیرالمؤمنین گفت چرا شمشیر نمی کشی، چرا حقّت را نمی گیری، من هستم و تو را کمک می کنم[2]. نه تنها پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) را تصدیق می کند بلکه امیرالمؤمنین(علیه السلام) را هم تصدیق می کند، چون معما حل شود آسان شود. اما آن ابتدای اسلام که هنوز هیچ چیزی را نمی شود پیش بینی کرد، حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها) صبر نکرد که ببیند حالا بالاخره کار این پیغمبر آخرالزمان می گیرد یا نمی گیرد.

 

خدا به جبرائیل فرموده بود برو به رسول من بگو که از خدیجه کبری(سلام الله علیها) و از امیرالمؤمنین(علیه السلام) بیعت بگیرد، آن هم بیعت در تک تک اصول و امّهات شرایع اسلام که هنوز ابلاغ و تبیین نشده و در جامعه جانیفتاده است. اول هم از خدیجه کبری(سلام الله علیها) پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بیعت گرفت بعد از امیرالمؤمنین(علیه السلام) بیعت گرفت. و جالب اینکه امیرالمؤمنین(علیه السلام) همان چیزی را تصدیق کرد، و به همان کیفیتی تصدیق کرد که حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها) تصدیق کرد.«قَالَ عَلِیٌّ وَ أَنَا عَلَى ذَلِکَ»[3]  یا همانطور که خدیجه کبری(سلام الله علیها) تصدیق کرده بود به ایمان، صدق، رضایت و تسلیم؛ همین چهار صورت را برای پذیرش شریعت اسلام، امیرالمؤمنین(علیه السلام) هم به تبع خدیجه کبری(سلام الله علیها) همین چهار صورت را تصدیق کرد، این خیلی مهم است. یک زنِ معمولی جایگاهش برسد به این نقطه، خود این نشان دهنده این است که شریعت اسلام، شریعت برای همه مردم است نه فقط برای یک عده ای که حالا یک ویژگی و نسبت و ایمان خاصی دارند، نه شریعت اسلام«لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»[4] بناست شریعت اسلام ترجیح پیدا کند بر تمام ادیان و افکار اگرچه مشرکین هم برنتابند.

 

ما بعد از 35 سال حکومت هنوز هم تردید داریم!

 

شما امروز در نظام اسلامی یا در این دوره از زمان، این تلاطم که به قول مقام معظم رهبری فرمودند واقعاً یک پیچ عظیم تاریخی دارد اتفاق می افتد. یعنی مسیر زندگی و نگاه و منش جهان دارد تغییر می کند. خوب این تغییر را چه چیزی و چه کسی ایجاد کرد؟ همان پیام رسول خدا، همان شریعت رسول خدا. روزی که حضرت امام پرچم دین و شریعت را بلند کرد هیچ چیزی از خودش نگفت، «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ»[5] همان کلامی است که بیعت با رسول خدا و بیعت با خداست، حضرت امام هم بر اساس همین آیه سوره فتح وقتی دعوت کرد فرمود ما هم در این حکومت اسلامی بناست همین کار را کنیم. بناست ما از همه برای خدا بیعت بگیریم و الان این زلزله در جهان ایجاد شده است. شدنی است؟ ببینید الان باورش چقدر برای ما سخت است و می گوییم آیا می شود؟ یعنی یک روزی استقبال می کند از ولیّ الله الاعظم با این اوضاعش؟! با این وضعیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در دنیا؟!

 

اینکه عرض می کنم تردید همین الان شما خودتان را بگذارید جای حضرت خدیجه(سلام الله علیها) در آن زمان، الان پرچم این شریعت بلند شده است. حضرت امام(ره) این پرچم را بلند کرده است حالا بعد از 35 سال که انقلابش پیروز شده است و کارش گرفته و حکومتش تشکیل شده است هنوز هم آدم گوشه و کنار تردید دارد، یعنی چه می خواهد بشود؟ مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) به این کسانی که در دوره های مختلفِ دُوَل اسلامی در طول این 35 سال توصیه می کنند به اینها آقا می فرمایند: که نگران نباشید آمریکا هیچ کاری نمی تواند کند. یا تهدید نظامی یا تحریم، کار دیگری نمی تواند انجام بدهد، او منطق و عقلانیت و استدلال ندارد. شریعت او توخالی است ـ حالا به اعتبار بحث ما ـ او هیچ چی ندارد، یا تهدید یا تحریم تنها سلاح اوست. تهدید نظامی که او قدرت ندارد، تحریم هم با اقتصاد مقاومتی کارش حل می شود.

 

ببینید رهبر نظام اسلامی الان به مسئولین رده اول باید این همه توصیه کنند که تردید نکنید و محکم بایستید، «فَاسْتَقِمْ»[6] استقامت بورزید، شما حق هستید پیش بروید. حالا اینها هر کدامشان سالها در پست مسئولیت این نظام بودند تجربه کردند و دیدند، پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی را دیدند، پیروزی در فتنه ها توسط این نظام را دیدند، الان جریان عظیم بیداری اسلامی را دیدند، باز الان نیاز دارند به این قوّت قلب. یعنی آدم تردید و رعب را در چهره های خیلی می بیند، وقتی که آقا اینقدر قوی و با اطمینان صحبت می کنند بعضی ها اصلاً در چهره هایشان یک هاله ناباوری وجود دارد. باشد قبول می کند ولی چون شما می گویید قبول می کنیم، خودشان نرسیدند. اینجا آدم شخصیت حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها) را می تواند متوجه شود.

 

یاری پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر دین خدا

 

پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید علاوه بر تصدیق«آزَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ»[7] نه تنها تصدیق کرد بلکه آمد کمک هم کرد، پشت من ایستاد. بحث مال یک بحث دیگر است، و اعاننی بماله مالها بحث دیگر است اما اینکه خود خدیجه کبری، بالاخره این بانوی بزرگوار اعتبار داشت. هم اعتبار به قول ماها ملّی داشت و هم بین المللی داشت، چون بالاخره بحث تجارت و ارتباطات و قبیله شان و خودشان سرشناس بودند. وقتی ایشان بیایند کمک کنند بر دین خدا «عَلَى دِینِ اللَّهِ»[8] نه اینکه کمک کنند به همسرشان.

 

نقش زن در مجاهده مردان

 

بعضی ها برای همسرشان فقط همسر هستند، یعنی برای مردشان فقط همسر هستند ولی بعضی ها نه واقعاً کمک هستند در اینکه او بتواند کمک اجتماعی اش را انجام دهد. در صحنه مجاهده بتواند وظیفه اش را درست انجا بدهد و او را کمک می کنند، حالا از انواع و اقسام دیگر کمک ها. حداقل اینکه خیال او را از بابت زندگی و تربیت فرزندان راحت می کنند، به او آرامش و امید می دهند. وقتی بیرون در خطرات و مسائل مختلف می افتد به او آرامش و امید می دهند، نگران نباش به خانه و اهل و عیال فکر نکن، ما سر می کنیم تو برو تکلیفت را انجام بده، ما هستیم و دعایت می کنیم. زیر پایش را که خالی نمی کنند هیچ اطمینان قلب هم به او می دهند. «آزَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ» حرف کمی نیست که پیغمبر اکرم راجع(صلی الله علیه و آله و سلم) به خدیجه کبری(سلام الله علیها) بفرماید.

 

شگرد شیطان در به اشتباه انداختن محاسبات

 

الان بالاخره حاکمیت نظام اسلامی؛ نظام اسلامی نه بلکه حکومت اسلامی در جهان. محور حاکمیت اسلامی در جهان الان مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) است و همه این را می دانند، خیلی پُر واضح است. جریان عراق از کجا دارد اداره می شود؟ سوریه کجا اداره شد؟ خودشان اعتراف کردند، دشمنان شما اعتراف کردند قدرت اول در سوریه ایران است نه آمریکا، قدرت اول در عراق ایران است نه آمریکا، قدرت نرم هم است، قدرت سخت هم نیست. هیچ کدام اینها در خواب هم نمی دیدند، آمریکا عراق را چگونه آمد گرفت؟ الان با یک پدیده ای روبرو شده است در عراق که اصلاً خواب دیگر ندارد. بسیج مردمی در عراق!؟ آمریکا الان در عراق دارد گور خودش را می کَند که این دیگر از کجا درآمد. من این همه سیستم جاسوسی قوی در عراق دارم تاحالا این همه سال از اینها خون و جان گرفتم، این از کجا آمد؟ این کجا پرورش پیدا کرد؟ یکدفعه اقبال مردم به نظر مرجعیت چگونه ایجاد شد؟ پس من در این کشور چه کار کردم؟

 

اینکه مقام معظم رهبری(دام ظله العالی) محور بحثشان را با مسئولین ـ نه با مسئولین بلکه با همه ما ـ شگرد شیطان در به اشتباه انداختن محاسبات عنوان می کنند واقعاً این یک اصل اساسیِ امروز است، واقعاً در حوزه فردی هم همینگونه است، حالا اجتماعی و سیاسی که هیچ چی. گاه اوقات ما در فضاهای اخلاقی و شخصی مرعوب خواسته های شیطان یا هوا و هوس هایمان هستیم به خاطر محاسبات غلطمان است. چاره ای ندارد، وقتی شریعت اسلام جوری تبیین و ترسیم شده است که هیچ عیب و نقصی به آن وارد نیست، اسلام نقطه ضعف ندارد که شما وارد آن بشوید، تنها کاری که می شود کرد چیست؟ این است که شما افراد از شریعت اسلامی، این مسلمین را دچار اشتباه در محاسبه کنید تا قاطی کنند. و چقدر زیبا آقا اشاره کردند، نقطه مقابل آن را خدا با تقوا قرار داده است و می فرماید اگر تقوا داشته باشی من نمی گذارم قاطی کنی، من محاسبات تو را درست می کنم«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً»[9] یعنی همین، یعنی محاسبات تو را درست می کنم. فرقان یعنی شما درست می بینی، وقتی درست دید درست محاسبه و برنامه ریزی می کند. نقطه مقابل آن را خدا خیلی زیبا قرار داده است.

 

تقوا؛ یک دستور استراتژیک سیاسی!

 

همه فکر می کنند که تقوا یک دستور اخلاقی و شخصی است. نه اتفاقاً تقوا یک دستور کاملاً استراتژیک سیاسی است. واقعاً همین جوری است، یک دستور استراتژیک اسلامی است. شما می خواهید اسلام را در عالم مستقر کنید، نمی شود که خدا بگوید«إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»[10] بهترین شما نزد من باتقواترین شماست این یک موضوع شخصی بین من و شماست و قیامت شما، حالا بروید حکومت اسلامی را در عالم مستقر کنید. بگوییم خوب حالا ما در حکومت اسلامی باید چه کار کنیم؟ بگوید مثلاً بروید مجاهده کنید. نه اینگونه نیست، اصلاً خدای متعال زندگی فردی انسان ها را در این مأموریت اجتماعیشان تعریف کرده است، حتی زندگی فردی انسان ها را در مأموریت اجتماعیشان تعریف کرده است.

 

تقوا به درد تعامل بین من و خدا می خورد، حالا به بهشت برسم یا به جهنم؛ نه خیر این حرفها نیست. اگر اهمّ مأموریت های یک مسلمان، «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاس»[11] اگر اهمّ مأموریت یک مسلمان نجات بشریت است، آن هم به وسیله این شریعت اسلام، پس دستورات فردی اسلام هم در راستای این مأموریتش تعریف شده است. شما می خواهید پرچم شریعت اسلام را بلند کنی، می خواهید همه بشریت را هدایت کنید، چه چیزی نیاز داری؟ تقوا، خوب تقوا که هر کسی نیاز دارد دیگر چه نیاز دارد. نه عزیز من برای همین مأموریت شریعت اسلام، ابلاغ آن و پرچم بلند کردن تقوا لازم است، تقوا مسئله فردی نیست. چرا البته اگر کسی تقوا داشته باشد به آن پاداش و بهشت می دهند و جهنم او را شلّاق نمی زنند، خوب درست است، آثار فردی دارد؛ اما کارکرد اصلی تقوا در مأموریت اساسی اجتماعی اش است. در مأموریت  اساسی دینی اش است.

 

اولین ویژگی اقامه کنندگان دین؛ محبت خدا

 

یا رسول الله، خدیجه کبری همسر توست راجع به همسرت صحبت کن. راجع به همسرت داری به همسر دیگرت صحبت می کنی، خوب مسئله خانوادگی است چرا این را اجتماعی اش می کنی؟ «صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ وَ آزَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا»[12] آدم تاریخ زندگی حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها) را می خواند می بیند عجب ایشان قبل از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و دین اسلام چه زندگی نورانی ای داشته است. در وصیت های حضرت خدیجه(سلام الله علیها) به پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نکته هایی وجود دارد. فرمود:«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ»[13] زمانی که به دین پشت می شود، همین شریعتی که الان پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است خدیجه کبری دارد اقامه می کند امر این شریعت را با همه وجودش. ، وقتی که همه پشت می کنند به این دین ـ به این دین نه اینکه نماز نمی خوانند معلوم است منظور ما از دین چیست. ما در دستگاه اهل بیت قرآن و پیغمبر بار آمده ایم می فهمیم دین یعنی چه ـ هنوز هیچ چی نشده بود عهد گرفت از خدیجه کبری(سلام الله علیها) در جهاد فی سبیل الله.

 

دین یعنی این علاوه بر آن نماز و غسل و خمس و زکات و... دین یعنی این. وقتی داریم حرف از دین می زنیم، «مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ»[14] خوب الان که همه نماز دارند و روزه هم دارند می گیرند و حج هم دارند می روند پس کسی از دین برنگشته است. چرا عزیزم از دین برگشته است کسی که سلطه کفر را قبول کند، دیگر آن دین نیست که یک مناسکی را بگیری، مذبذبین بین ذلک. یک چیزی را از دین بگیری و اصل دین را رهانی کنی آن دیگر دین نیست. من یرتد منکم عن دینه وقتی جماعتی به دین پشت می کنند « فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ » خدا یک جماعتی را می آورد. اولین ویژگی این جماعت چیست؟ « یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَه » محبت خدا پس دیگر یک زمانی محبت خدا برای عرفا و اولیاء خاص خدا بود در سیر و سلوک و... باید می رفتی یک کتابهایی را می گشتی اوتاد زندگی را مطالعه می کردی آیا بتوانی اینها را در زندگی ات پیاده کنی یا نتوانی! الان دیگر محبت خدا این نیست، الان محبت خدا سرمایه زندگی جهادی است برای اقامه دینی که خدیجه کبری برایش همه هستی اش را داد، امیرالمؤمنین(علیه السلام) برای آن همه هستی اش را داد، برای اقامه آن شریعت. محبت خدا دیگر یک امر شخصی نیست، فقط در بحث های سیر و سلوکی دنبال بشود نیست، باید به این مسلح شد«وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»[15] یعنی کسانی که لشکر امام زمان(عج) هستند و حکومت او را مستقر می کنند و در عالم غلبه می کنند طبق روایات که ذیل این آیه است «هم الغالبون» یعنی کسانی که حکومت دین را اقامه می کنند. اولین ویژگی های اینها را قرآن می فرماید:«یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَه»[16] اول باید مسئله محبت او و خدا را حل کرد.

 

مجاهده خدیجه(سلام الله علیها)؛ ثمره محبت خدا

 

نمونه اش خدیجه کبری چگونه توانست کمک کند به رسول خدا بر دین خدا، «آزَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ» چون محبت خدا را دارد، از کجا تو می توانی این کد را بگیری؟ از همین وصیت می توانم بگیرم، البته از همه زندگی نورانی خدیجه کبری می شود گرفت ولی حالا... «إِنِّى قَدْ صَرَّفتُ بَاقِی عُمُرِی فِی خِدْمَتِکَ»[17] یا رسول الله من تمام عمرم را خدمت تو بودم، در آن مدتی که آمدم خانه تو تمامش را در خدمت تو بودم. «وَ الْآنَ قَدْ نَزَلَ بِی الْمَوْتُ المفرقُ للجماعات»[18] خوب الان مرگ آمده است، مرگی که معمولاً جدا می کند. «وَ إِنِّی أَلْتَمِسُ مِنْکَ»[19] من التماست می کنم. «أَنْ تحبونی یَوْمَ الْقِیَامَةِ»[20] که یا رسول الله روز قیامت هم مرا دوست داشته باشی. «وَ تُقَرِّبَنِی مِنْکَ»[21] قیامت هم مرا به خودت نزدیک کن. «وَ تَشْفَعَ لِی عِنْدَ الْمَلِکِ الْعَلَّامِ»[22] آنجا مرا شفاعت کنی. «لِیَدخلنی دَارَ السَّلَامِ»، من هم بیایم در «دارالسلام».

 

دار السلام؛ وعده گاه عاشقان خدا

 

نه اینکه من بیایم بهشت، بحث دار السلام است. چه ویژگی ای در دارالسلام است؟ محبین حضرت حق، آنهایی که خدا را دوست دارند آخر آرزویشان چیست؟ که در دارالسلام به تماشای وجه رب بنشینند. فاطمه اطهر(سلام الله علیها) به پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد:«یَا أَبَتَاه، قَدْ شَغَلَنِی لَذَّةُ خِدْمَتِهِ عَنْ مَسْأَلَتِهِ»[23] دارالسلام در بین مقام های اخروی جای دوستان خداست، آنهایی که مشتاق خدا هستند، آنهایی که جزو عشّاق و محبین خدا هستند در آنجا به تماشای وجه رب می نشینند، انتها و مقصد و آرزویشان همین بود. الان به من برگردند بگویند قیامت کجا می خواهی بروی؟ می گویم بابا من همین که جهنم نروم بستم است، خوب ببین اگر تو اینجوری زندگی کنی به درد امام زمان نمی خوری. بهشت یک پاداش و جایزه است فقط، تو به شوق چه کسی و چه چیزی داری زندگی می کنی؟ معلوم است که نمی توانی بلند پرواز باشی.

 

نقش عاشقان خدا در قیام آخرالزمان

 

در آخرالزمان خدا کار را با دوستانش راه می اندازد نه به طور مطلق با مؤمنین. «مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ»[24] همه مؤمنین که کار نمی کنند. صدق یکی از ویژگی های محبین است جریان صدق. آن کسی که پای عهد خودش با خدا می ایستد سرمایه اش محبت خداست، تو اگر کسی را عاشق نباشی پای کار او نمی ایستی، آن هم با این وضعی که امتحانها و ابتلاهای خدا ایجاد می کند. اوه آخرالزمان دین مثل آتش گرفتن در دست می ماند[25]، فقط کسی که جوهره «عشق خدا» را داشته باشد پای آن می ایستد والله قسم، نه اینکه من بگویم این روایاتمان است. حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها) می فرماید مرا به خودت نزدیک کن، آنجا شفاعتم کن تا من برسم دارالسلام. می گویند اگر شخصی عاشق باشد هیچ جوری نمی تواند مخفی کند و بالاخره یک جایی معلوم می شود و عشق او رسوا می شود همین است. بعد عرضه داشت بعد از دارالسلام بحث خودش و رسول خدا را مطرح کرد:«وَ إِنْ کُنْتُ عَمِلْتُ فِی حَقِّکَ تَقْصِیراً فَعَفْوَکَ وَ عَطْفُکَ یَکُونُ کَثِیراً»[26] اگر یک تقصیر و عذر و مشکلی داشتم ببخش...

 

 

[1] . کشف الغمة، ج1، ص 360

[2] . و جاء ابو سفیان الى علیّ علیه السّلام فقال: ولیتم على هذا الأمر أذل بیت قریش، أما و اللّه لئن شئت لأملانها على أبی فضیل خیلا و رجلا، فقال علی علیه السّلام: طالما غششت الاسلام و أهله، فما ضررتهم شیئا لا حاجة لنا الى خیلک و رجلک. لو لا انا رأینا ابا بکر لها أهلا لما ترکناه.( شرح نهج البلاغه، ج2، ص45)

[3] . بحار، ج18، ص 232

[4] . سوره توبة، آیه 33

[5] . سوره فتح، آیه 10

[6] . سوره هود، آیه 112

[7] . کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏1، ص: 360

[8] . همان

[9] . سوره أنفال، آیه 29

[10] . سوره حجرات، آیه 13

[11] . سوره آل‏عمران، آیه 110

[12] . کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏1، ص: 360

[13] . سوره مائدة، آیه 54

[14] . همان

[15] . سوره مائدة، آیه 56

[16] . سوره مائدة، آیه 56

[17] . موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراس ، ج21، ص 395

[18] . همان

[19] . همان

[20] . همان

[21] . همان

[22] . همان

[23] . موسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا س، ج15، ص118

[24] . سوره أحزاب، آیه 23  

[25] .«عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ: یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ کَالْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ»(جامع الاخبار، ص130)

[26] . موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراس ، ج21، ص 395

 

نام

پست الکترونیک

* کد امنیتی

تصویر کد امنیتی

* نظر

یادواره ۱۸شهید روضه فاطمیه قم
 
با سخنرانی حجت الاسلام
حاج احمد پـنــاهـیــان
با مرثیه سرایی
حاج عباس حیدرزاده
زمان:
جمعه ۲ آذرماه ۱۴۰۳
همراه با نماز مغرب و عشاء
مکان:
حرم‌مطهر حضرت‌معصومه(سلام‌الله‌علیها)
شبستان امام خمینی(قدس سرّه)
کلیه حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام محفوظ است