جلسه دوم مراسم عزاداری شهادت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سبط اکبر ایشان امام حسن مجتبی علیه السلام در هیئت محبین اهلبیت(علیهم السلام) قم جمعه 31 مرداد 1404 با سخنرانی حجت الاسلام حاج احمد پناهیان در حسینیه آیت الله شیرازی مشهد مقدس برگزار شد.
خُلق عظیم یعنی توان مدیریت مطابق سبک مدیریت الهی
جلسه هیئت، مجلس گفتگوست
قرآن، اصل جلسه هیئت است، نه مقدمه هیئت
هر بخش هیئت، فلسفه ای دارد. هر بخشی از هیئت، مبنای دینی و روایی دارد. منبر هیئت، مبنای روایی دارد؛ هر فردی نیاز به وعظ و نصیحت دارد. امام صادق علیه السلام فرمود: تَزَاوَروا وَ تَلَاقَوا وَ تَذاکَروا اَمرَنا وَ اَحیُوه. اصلا جمع شدن دورهم در مجلس ذکر، برای تذکر و صحبت پیرامون امر اهلبیت است. مجلس ذکر اهلبیت، مجلس گفتگوست. منبر بخش مهم جلسه هیئت است. ضمن اینکه روضه و نوحه های ما هم باید حاوی معارف و کلام اهلبیت باشد، و معارف اهلبیت را به مستمعین منتقل کند.
پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود من بین شما دو امانت می گذارم: قرآن و اهلبیت. قرآن کریم ثقل اکبر است. جوانان هیئتی ما باید با قرآن مأنوس باشند. یک راه انس با قرآن، تلاوت قرآن است: فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ(مزمل 20). یکی از توصیه های رهبر معظم انقلاب به شاگردانش، همراه داشتن همیشگی قرآن جیبی و تلاوت مکرر قرآن در اوقات فراغت بود. امروز گوشی های موبایل این نقش را ایفا می کند. هرموقع فارغ می شویم، گوشی موبایل وقت ما را پر می کند. با انواع و اقسام اطلاعات متنوع، ذهن ما را پر می کند. دیگر به ما اجازه فراغت و فکر کردن به مسائل مهم و مفید را نمی دهد. ذهن انسان را درگیر و اشباع می کند. این فکر و ذهنِ اشباع شده، دیگر فرصت و توان و انگیزه ای برای تفکر و فراگرفتن معارف عمیق و مهم زندگی ندارد.
امروز در حرم امام رضا علیه السلام، روحانی محترم آیه «إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ(قلم 4)» را شرح می داد. فقط از اخلاق خوش و مهربانی و رحمت پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله گفت، و صحبتی از أشداء علی الکفار نکرد. خُلق عظیم رسول الله صلی الله علیه و آله برای کجاست؟ قبل و بعد از این روایت چیست؟ اینها را باید ببینیم. فرمود: إنّ اللّه َ عزّوجلّ أدّبَ نبيَّه فأحسنَ أدبَهُ. خداوند پیغمبرش را چهل سال تربیت کرد، بعد فرمود: فلَمّا أكمَلَ لَهُ الأدبَ قالَ «و إنّكَ لَعلَى خُلُقٍ عظيمٍ». خُلق عظیم با خوش اخلاقی متفاوت است. خُلق عظیم یعنی قابلیت مدیریت جامعه بر اساس سبک مدیریت الهی. پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله قبل از این چهل سال تربیت، اخلاقش خوب بود. ثمّ فَوّضَ إليهِ أمرَ الدِّينِ و الاُمّة لِيَسُوسَ عِبادَهُ. پس از چهل سال تربیت، و رسیدن به جایگاه خُلق عظیم، خداوند پیغمبرش را به رسالت برگزید.
ما بعنوان یک انسان و مسلمان، به قرآن نیاز داریم: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ(أسراء 9). قرآن مقدمه جلسه هیئت نیست؛ اصل جلسه است. قرآن یک شخصیت است. قرآن در هیئت حضور دارد. زنده است. قرآن ثقل اکبر است. امانت سنگین تر پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله قرآن است؛ حتی سنگین تر از اهبیت هدی علیهم السلام. همان میزان که به اهلبیت می پردازیم، باید بیش از آن به قرآن بپردازیم. قبلا هیئت های ما این قاعده را رعایت می کردند. در گذشته والدین برای آموزش قرآن به فرزندان خود خیلی اهمیت قائل بودند. امروز ما باید معارف قرآنی را به جهانیان منتقل کنیم.
ما به زیارت ائمه می رویم، تا وظایفمان را بگیریم و اجرا کنیم
جای ما با ائمه جابجا شده؛ ما دستور می دهیم و ائمه اجابت می کنند!
وَأَنْذِرِ النَّاسَ. خداوند به پیغمبرش می فرماید مردم را انذار بده. انذار دادن کار هر کسی نیست. يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ(ابراهیم 44). به مردم بگو از عذاب الهی برحذر باشید. روز قیامت، عده ای ظالم می گویند «خدایا به ما مهلتی بده تا دعوت تو را اجابت کنیم و از پیغمبرانت تبعیت کنیم». ما باید از پیغمبران الهی در میدان هایی که خداوند تعیین کرده تبعیت کنیم.
امام باقر علیه السلام فرمود: إِنَّ زِيَارَتَنَا إِنَّمَا هِيَ تَجْدِيدُ اَلْعَهْدِ وَ اَلْمِيثَاقِ اَلْمَأْخُوذِ فِي رِقَابِ اَلْعِبَادِ. زیارت، تجدید عهد و میثاق با خداست، که بر گردن بندگان قرار داده شده. لذت و بهره معنوی زیارت به جای خود، اما اصل زیارت برای تجدید بیعت با امام است. عراقی ها عادت خوب و درستی دارند، و هنگام ورود به حرم ائمه، با فریاد لبیک وارد می شوند. ما به زیارت ائمه می رویم، تا از ائمه دستورات و وظایفمان را بگیریم، و بعد از زیارت، آنها را در زندگی عملی کنیم. نه اینکه فقط حاجاتمان را از ائمه بخواهیم و بگیریم، و بعد سراغ زندگی خود برویم. ظاهرا جای ما با ائمه جابجا شده؛ ما دستور می دهیم و ائمه اجابت می کنند!
وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ(آل عمران 81). خداوند با پیامبرانش میثاق بست که با پیغمبر آخرالزمان که هنوز به دنیا نیامده تجدید عهد کنند. پیغمبری که آنچه نزد انبیاء گذشته است را تصدیق می کند. ما هم باید از پیامبران الهی در این مسئله تبعیت کنیم. ظالمین و اهل جهنم روز قیامت از خداوند درخواست می کنند به آنها مهلت دهد، تا این تبعیت از انبیاء را که در دنیا ترک کرده بودند انجام دهند.
سامری های امت نمی توانند قواعد الهی را در حاکمیت بپذیرند
مشکل ما با اصلاحات سیاسی نیست، اعتقادیست
ایمان به تنهایی کافی نیست؛ باید پیامبر خدا را یاری کنیم
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ(نحل 36) این حرف همه انبیاست. مدیریت انبیاء الهی باهم تفاوت و اختلاف ندارد. همه بر یک قاعده و مبنا مدیریت می کنند. کسانیکه امروز حرف از تغییر پارادایم می زنند، می خواهند قانون مطلق الهی در حکمرانی را زیر پا بگذارند. سامری های امت مشکلشان این است که نمی توانند قواعد و قانون الهی را در حاکمیت جامعه بپذیرند. خداوند فرموده: وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا(نساء 141)؛ اما اصلاحات این را نمی پسندد؛ می گوید باید به آمریکا تکیه کنیم تا پیشرفت کنیم.
کلیپ صحبت های سریع القلم در فضای مجازی پخش شده که می گوید «شما اگر می خواهید آمریکا مسائلتان را حل کند، باید مکتب آمریکا را هم بپذیرید». چه کسی گفته ما می خواهیم مسائلمان را آمریکا حل کند، که حال بخواهیم مکتبش را هم بذپیریم؟ قرآن می گوید مشرکین نباید بر مسلمانان هیچگونه سلطه ای داشته باشند. این قانون الهی تا روز قیامت پابرجاست. ما با این افراد دعوای سیاسی نداریم؛ مشکل ما با اینها اعتقادی است. در سالهای سیاه اصلاحات مستقیم به قرآن توهین می کردند. امروز بخاطر رشد و آگاهی مردم نمی توانند صریحا قواعد قرآن را نفی کنند، اما در لفافه و با ادبیات غیرمستقیم، قواعد الهی و قرآنی را تحریف و تکذیب می کنند.
مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ. مردم باید با پیامبران الهی تجدید میثاق کنند، و آنچه را که از طرف خداوند آورده اند تصدیق کنند. این تصدیق در دو موضوع است: لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ. باید به انبیاء الهی و ائمه هدی ایمان بیاوریم، و آنها را یاری کنیم. ایمان آوردن به پیامبر به این نیست که صرفا بگوییم و بپذیریم او از طرف خداوند مبعوث شده. ایمان یعنی امر پیامبر را بپذیریم و آن را تصدیق کنیم. همین حزب اللهی ها بودن که گفتند «صلح یک اصل در دین است». گفتند «ائمه ما هر وقت می دیدند پیروز می شوند می جنگیدند. اگر احساس می کردند که شکست می خورند، نمی جنگیدند». پس امام حسین علیه السلام چطور با 72 نفر مقابل 30 هزار نفر ایستاد؟ خودش هم فرمود هرکس آماده کشته شدن است با من همراه شود.
بعد از ایمان به پیامبر، باید او را یاری کنیم. فقط ایمان کافی نیست. خداوند از انبیاء گذشته عهد گرفته که به پیامبر آخرالزمان که هنوز نیامده ایمان بیاورند و او را یاری کنند. امروز موسای نبی و عیسای نبی دارند پیغمبر ما را یاری می کنند. امام صادق علیه السلام فرمود اگر مهدیِ آخرالزمان را درک کنم، تمام عمرم به او خدمت می کنم. ما نصرت ائمه هدی را در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس دیدیم و حس کردیم.
امام حسن علیه السلام، معمار کربلا
سازش با کفر همیشه هزینه دارد، حتی اگر مثل امام حسن علیه السلام مجبور به پذیرش صلح باشیم
مکر دشمنان اگر کوهها را هم جابجا کند، خداوند مکرشان را بی اثر می کند!
أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ(ابراهیم 44). به این ظالمین گفته می شود شما قبلا قسم یاد کردید، اما به عهد خود عمل نکردید. وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ(ابراهیم 45و46). می فرماید دشمنان انبیاء هرچقدر می خواهند علیه انبیاء الهی مکر کنند. حتی اگر مکرشان کوهها را جابجا کند، اما منِ خدا مکرشان را بی اثر می کنم. در طول این 45 سال تمام کفر و نفاق دست به دست هم دادند و انواع مکر و خدعه و فتنه را شکل دادند؛ اما هر بار سرشان به سنگ خورد.
فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ. گمان نکنید خداوند درباره پیامبرانش خلف وعده می کند. دلتان را خالی نکنند. انقلاب اسلامی، پرچم پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله است که در آخرالزمان بلند شده. إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ(ابراهیم 47). وعده ای که خدا به پیغمبرانش داده، انتقام است. در این انتقام، خداوند سرسخت است. اگر جامعه اسلامی پای عهد خود ایستاده بود، همان 1400 سال پیش کار تمام شده بود. بنا بود اباعبدالله علیه السلام 70 سال بعد از بعثت، کار را تمام کند؛ اما مردم خیانت کردند و حضرت به شهادت رسید. خداوند هم امر فرج را به تأخیر انداخت. امام حسن مجتبی علیه السلام هم اگر تسلیم صلح اجباری شد، چون برای قیام یار نداشت. به یارانش فرمود «اگر امر را تسلیم معاویه کنیم، باید زندگی خفت باری داشته باشیم. اگر با معاویه بجنگیم، در این راه کشته می شویم. چه کنیم»؟ مردم همه یکصدا گفتند می خواهیم زنده بمانید و زندگی خفت بار داشته باشیم!
یاران امام حسن علیه السلام به حضرت گفتند: انت خلیفة ابیک و وصیه و نحن السامعون المطیعون لک، فمرنا بأمرک. تو مثل پدرت خلیفه الله هستی؛ به ما امر کن، ما از تو تبعیت می کنیم. امام فرمود: کذبتم و الله. دروغ می گویید. ما وفیتم لمن کان خیرا منی، فکیف تفون لی. شما به پدرم علی علیه السلام که بهتر از من بود خیانت کردید؛ چطور نسبت به من وفادار می مانید؟ و کیف أطمئنُّ إلیکم و لا أثق بکم، إن کنتم صادقین فموعد ما بیني و بینکم معسکر المدائن؛ فوافوا الی هناک. اگر راست می گویید، حرکت کنید و در مدائن آماده جهاد و مبارزه باشید. اکثر مردم در مدائن حاضر نشدند. امام حسن علیه السلام به ناچار امر را به معاویه واگذار کرد. امام حسن علیه السلام هیچوقت با معاویه سازش و دوستی نکرد. خطاب به معاویه فرمود من بر خودم واجب می دانم که با تو مبارزه کنم؛ اما چون یار ندارم مجبورم فعلا امر را به تو بسپارم. هزینه این صلح اجباری، شهادت امام حسن علیه السلام بود. سازش با کفر همیشه هزینه دارد، حتی اگر مثل امام حسن علیه السلام مجبور به پذیرش این صلح باشیم. امروز به ما می گویند با آمریکا دوست شویم.
امام حسن علیه السلام نبرد کربلا را معماری کرد. با پذیرش صلح تحمیلی، فرصت خرید و عده قلیل شیعیان را حفظ کرد و آنها را رشد داد، و با این کار زمینه قیام اباعبدالله علیه السلام را فراهم کرد. حضرت باید شیعیان اندک را حفظ کند، تا اباعبدالله علیه السلام بتواند با تقویت این اندک شیعیان، دست به قیام بزند. حتی به اباعبدالله علیه السلام فرمود اگر در تشییع من جسارتی کردند، مبادا کسی شمشیر بکشد. امام حسین علیه السلام باید لشکرش را برای قیام عاشورا حفظ کند.
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر