اگر انگیزه اصلی فراموش شود...
* آقا اشکال دارد که کسی برای انگیزه شخصی برود زیارت؟ نه، اشکالی ندارد منتها انگیزه انگیزه کاملی نیست، میگوید خوب حالا نباشد؟ اگر نباشد که میشود مثل بعضی از دستورات دینی مثلاً در مورد جهاد و مبارزه با حاکمیت طاغوت، کاری که کردند - بعد از امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، یعنی بعد از اینکه جریان انحراف در دین ایجاد کردند- خلفای بنیامیه و خلفای بنیعباس کم کم آمدند موضوع جهاد را از فضای دستورالعملهای دینی بیرون آوردند و کم کم کمرنگش کردند که یک جایی امام باقر(علیهالسلام) رسماً اعتراض کردند و کتباً نوشتند که آقا چه کار دارید میکنید؟ مگر میشود که جهاد را بردارید، خوب اگر اینگونه بشود، با عنصر جهاد و مبارزه در جامعه با سردی برخورد شود، کمکم جامعه، منحرف میشود از این اصلِ اصیل اعتقادی و رفتاری دینی، جامعه غافل میشود؛ وقتی هم که غافل شود، جامعه هر بلایی بر سرش میآید؛ که آمد. امام باقر(علیهالسلام) در تأکید عنصر جهاد روایت شدیدی دارند، «ظَهَرَ بِهِ الدِّینُ وَ بِهِ یُدْفَعُ عَنِ الدِّینِ»[1]، اصلاً دین با جهاد ظهور پیدا میکند، دشمنیها و خصومتها نسبت به دین با جهاد و مبارزه از بین میرود، شما چگونه این فرهنگ را دارید در جامعه گسترش میدهید که بابا دین که دینِ جنگ نیست. نه اتفاقاً کربلا که دیگر نماد مجسم دین است، شما در آنجا جهاد را برترین محور میبینید. چطور ممکن است یک جامعهای که امام حسینی است، از جهاد فاصله بگیرید، محبّ اهل بیت است از جهاد فاصله بگیرد!
اگر محبت کم شد؛ چه؟
* بعضی از واقعیتهای دینی، اگر به آن پرداخته نشود رفته رفته فراموش میشود، اگر شما گفتید که فقط به خاطر محبت امام حسین(علیهالسلام)، آدم برود کربلا، خوب اگر اینها توانستند جامعه را به یک جایی بکشند که این محبت تحت الشعاق قرار گرفت چه میشود؟ خود به خود مردمی که با محبت میروند زیارت ـ حالا الان را نگاه نکنید که تب زیارت است، این سالها شاید اوج هم بگیرد ولی معلوم نیست که چقدر بماند ـ اگر فقط با احساسات و عواطف باشد، صرف احساسات و عواطفی که البته محبت امام حسین(علیهالسلام) را خدا در دلها قرار داده است ولی اگر آمد و دلی خراب شد ـ دل خراب کردن که کاری ندارد، کافی است که یک نفر را آلوده کنند، لقمه حرام به او بدهند دلش خراب میشود و قساوت قلب میگیرد و این شخص دیگر با چه انگیزهای میخواهد برود کربلا ـ اینکه ما الان اصرار داریم که چشم و گوشمان را باز کنیم به حقایق زیارت، به انگیزهها و دلایل اصلی زیارت که ائمه(علیهمالسلام) فرمودند، علتش این است که میخواهیم این پدیده حفظ شود و رشد کند.
چه اتفاقی افتاده که بیتفاوت شدهایم؟
* ممکن است دیگران بروند به خاطر محبت ولی اگر محبت تحت الشعاع قرار گرفت چه میشود؟ یکدفعهای زیارت رفتن فروکش میکند! در محبت ما نسبت به امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) مگر تفاوتی وجود دارد؟ چه شده است که ما رفته رفته نسبت به تخریب بقیع بیتفاوت شدهایم؟ همین جامعه چند صد میلیونی شیعه چرا بیتفاوت شده است؟ چگونه بیتفاوتش کردهاند؟ اینها بار اولی که بقیع را ویران کردند قیام کردند و جنگیدند و حرمها را دوباره ساختند، ولی چرا بار دوم این اتفاق نیفتاد؟ ـ که بار دوم آن، ماها هستیم ـ چرا کسی دیگر غیرت نشان نداد؟ چه کار کردند در جامعه که از کنار موضوع راحت گذشتند؟ خیلی از آثار و مطالبی که داریم عرض میکنیم در بین زیارت امام حسین و زیارت امام حسن(علیهماالسلام)هیچ فرقی نیست، مثل آن روز اول متولد شدن که بین زیارت امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام)هیچ فرقی نیست. ولی واقعاً نگاه ما نسبت به زیارت امام حسن(علیهالسلام) همان نگاهی است که ما نسبت به زیارت امام حسین(علیهالسلام) داریم؟!
روضه چیست؟ اشک چیست؟!
* اگر زیارت ابا عبدالله الحسین(علیهالسلام) فقط در اثر محبت باشد، انگیزههای قویتر و عمیقتر داخلش نباشد اینها راحت میتوانند بیایند مدیریت کنند محبت را. کافی است فقط بیایند قلوب را از بین ببرند، قساوت قلب در جامعه ایجاد کنند که این کار را هم انجام دادند. بعضیها الان در جامعه هستند، کربلا که هیچ چه، مشهد مقدس هم نرفته است. کربلا هم نه اینکه نتوانسته است برود - بعضیها خون گریه میکنند که نتوانستند بروند - ولی بعضیها نمیروند و میگویند که برو بابا حوصله داری! بعد زندگیاش را که نگاه میکنی میبینی آنقدر این زندگی کثیف است، پای ماهواره و اینترنت و... است که دیگر قلبش قساوت گرفته است و دیگر محبت داخلش نیست، اصلاً در مجلس امام حسین(علیهالسلام) پیدایش نمیشود، روضه چیست! اشک چیست! خرج چیست! اما بعضیها را میبینی که مسلمان هم نیستند ولی قلبش هنوز سالم است، همچنان جذبه ابا عبدالله او را میکشد و میآورد که نگو و نپرس. ولی همان عشق تا آنجایی است که بیاید یک روضه، دیگر حقانیت حسین بن علی(علیهماالسلام) را نمیپذیرد، برای او گریه میکند و توسل پیدا میکند و حاجتش را از او میگیرد ولی حقانیت او را نمیپذیرد. یک مقصد بالاتر از حسین(علیهالسلام) را باید داشته باشی تا بتوانی حق زیارت ابا عبدالله الحسین، امیرالمؤمنین و ائمه هدی(علیهمالسلام) را به جا بیاوری، آن هم نزدیک شدن به خداست.
محبت در کنار معرفت
* شما کنار اکثر روایتهای راجع به زیارت،«عارفاً بحقّه» دارید. یعنی کنار «محبت»، «معرفت» نسبت به حق است. خدای متعال این عشق و محبت را داده است تا ما به عمق واقعه کربلا پی ببریم. «اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی أَوْلِیَائِکَ وَ حَبِّبْ إِلَیَّ مَشَاهِدَهُمْ حَتَّى تُلْحِقَنِی بِهِمْ وَ تَجْعَلَنِی لَهُمْ تَبَعاً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة»[2] طرف همین زیارت نامه را میخواند و از کنارش رد میشود و میرود. ما چه گناهی کردیم که فارس شدیم و عرب نیستیم؟ اصلاً چند بار تا حالا نشستیم فرازهای زیارت عاشورا، زیارت وارث و زیارت امین الله و... را بررسی کنیم، بابا زیارت یعنی یک گفتگو و ملاقات و دیدار است. وقتی تو زیارت نامه را میخوانی یعنی اینگونه داری با امیرالمؤمنین(علیهالسلام) صحبت میکنی. آن شخصی که ترجمه زیارت نامه را نداند آدم عاقلی است؟! طوطی وار چهار تا کلمه را فقط بگوید، خوب تو با چه کسی داری حرف می زنی؟! این یک مشکل اساسی در ماهاست.
این حدیث را با آب طلا بنویس
* امام صادق(علیهالسلام) فرمود «یَا ابْنَ مَارِدٍ مَنْ زَارَ جَدِّی عَارِفاً بِحَقِّه»[3]؛ «عارفاً بحقه». نه «من زار جدی» فقط «بمحبته»، اینها را تو باید سینه به سینه انتقال بدهی. ائمه اصلاً برای تکرار کردنش به ما میفرمایند نه اینکه لذتش را ببریم، میفرماید:«مَنْ زَارَ جَدِّیعَارِفاً بِحَقِّه کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً مَقْبُولَةً وَ عُمْرَةً مَبْرُورَةً». با هر قدم یک حج مقبول است و یک عمره مقبول است،«مَاشِیاً کَانَ أَوْ رَاکِباً» چه پیاده برود و چه با قطار و اتوبوس برود. «یَا ابْنَ مَارِدٍ اکْتُبْ هَذَا الْحَدِیثَ بِمَاءِ الذَّهَبِ»، این حدیث را با آب طلا بنویس، یعنی این کلامی که دارم به تو میگویم خیلی ارزش دارد. یا این روایت«مَنْ زَارَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ غَیْرَ مُتَجَبِّرٍ وَ لَا مُتَکَبِّرٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَجْرَ مِائَةِ أَلْفِ شَهِید»[4] اجر صد هزار شهید را دارد اگر کسی زیارت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را با معرفت برود. میدانی شهید چه مسیری را طی کرده است تا به مقام اولیاء الهی رسیده است؟ بعد صد هزار شهید را شما حساب کن و اجر صد هزار شهید را میدهند به این آقای عارف به حق در زیارت. چرا این تأکیدات است؟ که زیارت یکی از موارد دم دستی و محبتی و عشقی، گوشه زندگی و شیعهگری ما نمونه بلکه زیارت تبدیل بشود به یک استراتژی و یک محور اساسی در مبارزه. «وَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر»ـ که خیلی از اینها در زیارت ائمه(علیهمالسلام) دیگر هم مشترک است ـ گناهان گذشته و آینده را خدا میبخشد. «وَ بُعِثَ مِنَ الْآمِنِینَ»، خدا او را جزو ایمنها مبعوث میکند در قیامت. «وَ هَوَّنَ عَلَیْهِ الْحِسَاب»، حساب برایش آسان میشود.
زیارت تاجرانه
* اهمیت آن معرفت به حق و اتصال به امام، اهمیت مودت به رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، اهمیت عصبانی کردن دشمن، اهمیت داشتن صدق با ولیّ را عرض میکنم تا جهت و انگیزه زیارت را بفهمی. نه اینکه اینها را بشنوی و تحریک بشوی که با محبت فقط بلند شوی بروی زیارت؛ زیارت تو تاجرانه بشود. «وَ اسْتَقْبَلَتْهُ الْمَلَائِکَةُ»، ملائکه به استقبالش میآیند. «فَإِذَا انْصَرَفَ شَیَّعَتْهُ إِلَى مَنْزِلِه»، وقتی برمیگردد منزلش«فَإِنْ مَرِضَ عَادُوه»، اگر مریض باشد میروند عیادت او «وَ إِنْ مَاتَ تَبِعُوهُ بِالاسْتِغْفَارِ إِلَى قَبْرِه»، اگر بمیرد ملائکه تشییع میکنند در صورتی که دارند برای او استغفار میکنند تا او را دفن کنند.
اصل مهمِ و استراتژیک
* جایگاه زیارت چنین جایگاهی است، اگر خدای متعال به ائمه معصومین(علیهمالسلام) این شأن را برایش میفرمایند فقط یک ابزار محبت نیست؛«رَجَاءً لِمَا عِنْدَکَ فِی صِلَتِنَا»[5] این وقتی که میرود زیارت امیدش این باشد به آنچه که نزد خداست نسبت به اتصال خودش به امام با این زیارت برسد. «إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا»، امر ما را اجابت کند، «وَ غَیْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَاأَرَادُوا بِذَلِکَ رِضَاکَ فَکَافِهِمْ عَنَّا بِالرِّضْوَان». بخوان رضایت حق را به واسطه زیارت جلب کنم. خدا از چه کسانی راضی است؟ «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»[6] را ببینید که چه کسانی هستند، آقا هر کسی که برود زیارت مساوی میشود با کسی که رفته است در راه خدا مجاهدت کرده و به شهادت رسیده است؟ و با کسی که در اوج ولایت مدار است یکی است؟ نه این زیارت و انگیزه این زیارت باید متفاوت باشد. خلاصه از کنار اصل مهمِ و استراتژیک زیارت نمیشود به سادگی عبور کرد.
ظرفیت زیارت کربلا
* ظرفیت زیارت امام حسین(علیهالسلام) یعنی برپایی قیامهای عاشورایی بعد از کربلاست. ظرفیت زیارت امام حسین(علیهالسلام) احیای خون سیدالشهداست، ظرفیت زیارت امام حسین(علیهالسلام)، احیای حق سیدالشهداست، ظرفیت زیارت امام حسین(علیهالسلام)، اعلاء کلمه حسین بن علی سیدالشهدا(علیهالسلام) است. این ظرفیت اشک و سوز و ناله است. وقتی تو پی بردی به اینکه خون سیدالشهدا برای چه بر روی زمین ریخته شد آن وقت قیمت روضه را میفهمی، ارزش و قیمت نوحه و پرچم سیاه و دسته عزاداری و آتش گرفتن دل و سفره امام حسین(علیهمالسلام) را آن وقت میفهمی.
[1]. وسائل الشیعة، ج15، ص 12
[2]. کامل الزیارات، ص 44.
[3]. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج2، ص 443.
[4]. کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج1، ص 395.