روز پنجم محرم ۱۴۰۱: معیّت با امام بدون عبادت خالصانه و تقرب حقیقی به خداوند امکان پذیر نیست. به میزان نزدیک شدن ما به خدای متعال، باب معیّت با امام عصر ارواحنا فداه به روی ما باز می شود. اگر از این نعمت محرومیم، علتش را در دوری از خدا بجوییم. دوری از خدا باعث شد مردم کوفه دینداری شان نتیجه ای نداشته باشد.
پنجمین روز مراسم عزاداری دهه اول محرم 1401 هیئت محبین اهلبیت(علیهم السلام) قم چهارشنبه 12 مرداد 1401 با سخنرانی حجت الاسلام احمد پناهیان در مسجد مقدس جمکران برگزار شد.
نوآوری بشرط عدم ایجاد ناهنجاری در مجالس ذکر، اشکالی ندارد
غالب اذکار نماز تکراری است. هر چیزی تنوع بردار نیست. مجالس ما امروز مجالس متنوعی است. اشکالی هم ندارد. نوآوری و ابتکار بشرط عدم ایجاد ناهنجاری در مجالس ذکر، اشکالی ندارد. امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: وَ ادْفَعُوا عَنّا کُلَّ قَبیح. مجالس اهلبیت به امور ناهنجار و نامناسب نباید آمیخته شود. وزانت و شأن جلسه اهلبیت باید رعایت شود.
برخی در دوران نوجوانی جذب جلسات اهلبیت می شوند؛ اما بعد از گذشت این دوران، سرد می شوند و از مجالس اهلبیت جدا می شوند. این بخاطر این است که بعلت برخی ناهنجاری ها در جلسات هیئت ها، جوان با عقلانیت جذب دستگاه اهلبیت نمی شود. صرفا احساسات جوانی است، که بعد از گذشت دوران نوجوانی و جوانی، این احساسات فروکش می کند.
حضرت امام در چهل حدیث، فلسفه لطیفی را برای تکرار اذکار می گویند. زبان باید به تکرار ذکر خدا عادت کند، تا کم کم زبان دل به این اذکار باز شود. تَزاوَروا وَ تَلاقُوا وَ تَذاکرُوا وَ احیَوا اَمرَنا. تکرار جلسات ذکر اهلبیت، به مرور دل انسان را با این حقایق درگیر می کند.
معیّت امام بدون عبادت و تقرب به خدا امکانپذیر نیست
رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ. فلسفه این رحمت، پیوند عمیق با نعمت ولایت است. فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا. تألیف قلوب نتیجه ولایت است. تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا. اینها اهل عبادت هستند. در سنین نوجوانی با ذکر خدا و عبادت انس بگیریم. اباعبدالله علیه السلام در آن شرایط سخت و دشوار، یک شب برای عبادت خدا مهلت گرفت. شهادت که اتصال به محبوب است را یک روز به عقب می اندازد، برای عبادت و نماز. اتفاقاتی در نماز و عبادت می افتد: اَلصَّلاَةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ . الصَّلاةُ مِعْراجُ الْمُؤْمِن. نمی شود ما اهلبیتی باشیم، اما نمازهایمان رفع تکلیفی باشد. خدای متعال می فرماید دروغ می گوید کسیکه می گوید مرا دوست دارد، اما نیمه شب بلند نمی شود برای نماز و خلوت با من.
خدا درب آسمانها را به روی جوانهای ما بصورت ویژه باز کرد. تربیت این فوج از اولیاء خدا در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در طول تاریخ بی نظیر است. اصلا خدا بخاطر این جوانهای عاشق باب جهاد را به روی ملت ما باز کرد. صدر اسلام با وجود پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله، باب جهاد به روی امت بسته شد. اصلا مشکل مهاجر و انصار شمشیر و مبارزه امیرالمومنین علیه السلام بود، که او را خانه نشین کردند. امام حسن علیه السلام را مسموم و شهید کردند، بخاطر اینکه همان راه مبارزه و جهاد پدرش را در پیش گرفت. امام زمان ارواحنا فداه که سنتش همان سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله است، یعنی شمشیر و قیام. پس چرا ظلم از عالم برچیده نمی شود؟ چون خدا به قلب ما شیعیان نگاه می کند، نه به قول و حرف ما.
نوجوانها و جوانها خیلی ساده تر می توانند به خدا نزدیک شوند. زمانی در طول روز را برای خلوت کردن و مناجات با خدا باز کنید؛ مثل رزمندگان. آنوقت ببینید چه دربهایی به روی قلب شما باز می شود. معیّت با امام بدون عبادت خالصانه و تقرب حقیقی به خدا امکان پذیر نیست.
طول دوران غیبد را در دوری مان از خدا بجوییم
أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ (مومنون 69و70). کسانیکه پیغمبر صلی الله علیه و آله را یاری نکردند، او را خیلی خوب می شناختند. مشکلشان فهمیدن نبود. پس چرا رسول الله صلی الله علیه و آله را پیر کردند؟ حق را می شناختند، ولی از حق خوششان نمی آمد. دلشان نمی خواست. راهی بهتر از تقرب به خدا برای جلای دل نیست. أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(رعد 28). إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون(انفال 2). نماز و عبادت را جدی بگیریم. تذلل و تواضع در برابر خدا را جدی بگیریم. این یکی از رموز معیّت با امام است؛ و الا نمی شود.
به میزان نزدیک شدن ما به خدای متعال، باب معیّت با امام عصر ارواحنا فداه به روی ما باز می شود. اگر از این نعمت محرومیم، علتش را در دوری از خدا بجوییم. إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ(مائده 27). تا اهل تقوا نشویم، کارمان درست نمی شود. دوری از خدای مردم کوفه باعث شد دینداری شان نتیجه ای نداشته باشد.
تقرّب به خدا و تقویت ایمان، یکی از شرایط لازم معیّت و همراهی امام است. نمی شود مدعی کار تربیتی بود، اما مجالس ذکر و دعا و نمازشب و نمازجماعت متربّیان ما کم رونق باشد. اگر پایگاه و مسجد و کانون و هیئت هم نبود، بچه ها راهی برای بازی کردن پیدا می کردند. وظیفه ما این است که آنها را به خدا نزدیک کنیم. همین بچه ها بزرگتر می شوند، به موقعیتی می رسند، آنگاه اختلافات سر بلند می کند. همه دنبال پست و موقعیت و مقام خودشان هستند. هرکس و هر مجموعه بدنبال نفی دیگران است، برای رسیدن خودش به منفعت بالاتر. بعد انتظار داریم امام زمان ارواحنا فداه هم بیایند؟! تو از دایره ولایت خدا خارج می شوی، اگر بدنبال پیدا کردن عیب سایر مومنین باشی!
مومن واقعی فقط بدنبال جلب رضایت خداست
مومن واقعی در هر موقعیت و رتبه و جایگاهی باشد، رفتارش تغییر نمی کند. انقدر به خدا نزدیک شده، که هیچ شرایطی او را تغییر نمی دهد. يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً(حشر 8). وقتی مقابل خدا قرار می گیرد، هیچ چیزی در خودش نمی بیند. مدعی و متوقع نیست. از فضل الهی درخواست می کند، و بدنبال جلب رضایت اوست. همه امید و آرزویش جلب رضایت خداست.
وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ(مائده 56). امام زمان ارواحنا فداه امام منصور است. از ناحیه ولایتمداران و حزب الله یاری می شود. فقط با تقرب به خدا می توان جزو ولایتمداران واقعی بود. فقط دنبال جلب رضایت خدا باشیم. برخی ادبیات های رایج در جریانهای ارزشی واقعا وحشتناک است! می گوید «حالشو گرفتم؛ حالشو می گیرم؛ حسابشو می رسم». همه اش منیّت است! این شخص کجا می تواند از انتقام خون اباعبدالله علیه السلام بگوید؟ تو همه بدنبال جلب رضایت خود هستی، نه خدا.
عبدالله بن حسن بنا نبود اصلا کربلا بیاید. تربیت یافته امام حسین علیه السلام است. کاروان حرکت کرده بود، اما نتوانست در مدینه بماند و از عمویش جدا شود. با دوستِ هم سن و سالش دو نفره از مدینه حرکت کردند، کیلومترها را به تنهایی طی کردند تا به کاروان رسیدند. این تجلی ایمان قلبی عبدالله است که او را از امامش جدا نمی کند. امام حسین علیه السلام هم عبدالله را می شناخت، که به عمه اش زینب سلام الله علیها سفارش اکید کرد مراقب عبدالله باشید از خیمه بیرون نیاید. اما بازهم نتوانست از امامش جدا بمان: وَالله لا اُفارِقُ عَمّی.
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر