جلسه دوم ایام عید فطر ۱۴۰۱: زمان امام رضا بواسطه مجاهدتهای چهار امام قبل، سطح جامعه از نظر علمی و معرفتی بالا آمده بود، و امام در جامعه جایگاه داشتند. به ولایتعهدی هم که رسیده بودند. فرمود دین شما هم مشروط به ولایت من است: و أنَا مِن شُروطِها. در این شرایط، تنها و غریب ماندن امام خیلی عجیب است! امام رضا وقتی غریب بود که جامعه حق امام را خوب می فهمید.
جلسه دوم سفر زیارتی مشهد مقدس هیئت محبین اهلبیت(علیهم السلام) در ایام عید فطر، چهارشنبه 14 اردیبهشت 1401 با سخنرانی حجت الاسلام احمد پناهیان در حسینیه آیت الله شیرازی مشهد مقدس برگزار شد.
انقلاب بزرگ فرهنگی امام رضا در جامعه بوسیله شبکه شیعیان
قال اباعبدالله: يُقْتَلُ حَفَدَتِي بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِي مَدِينَةٍ يُقَالُ لَهَا طُوسُ مَنْ زَارَهُ بِهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِيَدِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ أَدْخَلْتُهُ اَلْجَنَّةَ وَ إِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ اَلْكَبَائِرِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا عِرْفَانُ حَقِّهِ قَالَ يَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ اَلطَّاعَةِ غَرِيبٌ شَهِيدٌ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ سَبْعِينَ شَهِيداً مِمَّنِ اُسْتُشْهِدَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَى حَقِيقَةٍ. روایت عجیبی است. امام صادق علیه السلام می فرمایند «پاره تن من در خراسان در شهری بنام طوس کشته خواهد شد. اگر کسی او را عارفا بحقه زیارت کند، من خودم قیامت دست او را می گیرم و وارد بهشت می کنم؛ حتی اگر اهل گناهان کبیره باشد». پرسیدم عارف به حق امام یعنی چه؟ امام فرمود «اینکه بداند این امام واجب الاطاعت است، و اینکه این امام غریب و شهید است. اگر کسی عارف به حق او باشد، خدای متعال اجر هفتاد شهید که پای رکاب پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله به شهادت رسیده باشند را به او عنایت می کند». امام صادق علیه السلام به شهید بودن و کشته شدن امام رضا علیه السلام توجه می دهند. فَوقَ كُلِّ ذِي بِرٍّ بِرٌّ حتّى يُقتَلَ الرجُلُ في سبيلِ اللّه. شهادت از یک طرف سعادت است، اما از طرفی دیگر بحث کشته شدن و قتل مطرح است. برای شخصِ کشته شده سعادت است، اما کشته شدن یک شخص قاعدتا حساسیت و سوال دیگران را بر می انگیزد. وقتی از قتل و کشته شدن حرف به میان می آید، باید به فکر تدارک این قتل بود؛ چرا کشته شده؟ چه کسی او را کشته؟ آیا انتقام او گرفته شده؟
امام رضا علیه السلام کانون توجه همه مسلمین بودند. خود امام به مأمون فرمودند جایگاه من در مدینه از جایگاه ولیعهدی در مرو بالاتر بود. امام در مدینه حکومت نداشت، اما محل رجوع مسلمین بود. مأمون اصلا امام را بالاجبار ولیعهد خود کرد، چون اقبال به امام زیاد بود در جامعه. البته یکی از دلایل این اقبال، مجاهدتهای امام موسی بن جعفر علیهماالسلام و شهادت فجیع ایشان در غربت بود. امام موسی بن جعفر علیهماالسلام غریب بودند و انقدر یار نداشتند که پرچم ولایت و امامت را رسما بلند کنند. اما امام رضا علیه السلام این اقبال را داشتند. اینکه بعد از هفتاد سال توانستند لعن بر امیرالمومنین علیه السلام بالای منبرها را بردارند، یعنی یک انقلاب فرهنگی بزرگ در جامعه اسلامی. حتما امام شبکه ای از علما و شیعیان داشتند که توانستند این اقدامات مهم را رقم بزنند. حضرت امام هم با همین شبکه علما و انقلابیون توانستند انقلاب اسلامی را پیش ببرند. نقش زنجیره هیئت ها در انقلاب هم در همین راستا بود، که نقشی بزرگ و اساسی بود.
بعد از امام حسین علیه السلام مردم از دین برگشته بودند به جاهلیت اولی. امام سجاد علیه السلام 35 سال با مناجات و دعا سطج معرفت مردم را بالا بردند. بعد از ایشان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام یک جهاد علمی گسترده و مجاهدانه انجام دادند، تا سطح معرفت مردم بالاتر برود؛ آن هم در خفقان حکام اموی. امام باقر علیه السلام جواب یک مسئله را دادند، و بیسوادی علمای درباری برای مردم مشخص شد. همین مسئله باعث پایه ریزی قتل امام شد! در این شرایط امام باقر علیه السلام یَبْقُرُ عِلْمَ الدِّینِ بَقْرا. علم دین را شکافت. بعد از ایشان امام صادق علیه السلام همین مسیر علمی را ادامه داد. امام موسی بن جعفر علیهماالسلام هم با مجاهدت و مبارزه این مسیر را پیش بردند.
برخی می خواهند بجای ولایت جامعه را رهبری کنند!
در زمان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بخاطر پررونق بودن کرسی های علمی، فرقه های زیادی هم ایجاد شد. برخی که تا حدودی مستمع و دنبال کننده در فضای مجازی و غیرمجازی پیدا می کنند، از خودشان نظر شخصی می دهند. باید و نباید تعیین می کنند. دوست دارند جامعه را مدیریت و رهبری کنند. اولویت تعیین می کنند. اینها اگر زمان ائمه بودند، استعداد ایجاد فرقه های انحرافی داشتند! زمان پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله هم خیلی ها بودند ادعا داشتند بیشتر از علی علیه السلام می فهمند. حضرت می فرمود شما هر کدامتان یک امام شده اید. در مباحث کلی و مدیریتی هرکسی نمی تواند نظر بدهد. نظر دادن و تعیین سیاستها و اولویت بندی کار رهبر و امام جامعه است. کار ما تبیین نظرات امام جامعه است. مقاله می دهد که الان زمان صلح حدیبیه است!
به امام حسن علیه السلام اعتراض می کردند که چرا صلح کردید؟ مگر شما امام هستید که بجای امام تشخیص وظیفه می دهید؟ باز هم امام حسن علیه السلام برایش توضیح داد، دلایل را شرح داد، که من به این علل مجبور به صلح شدم. اما بازهم طرف از امام نپذیرفت!
بعد از این همه کار علمی چهار امام در جامعه، سطح فهم مردم بالا رفت. کار به جایی رسید که مردم اعتراض می کردند که چرا با وجود علی بن موسی الرضا علیه السلام، کسی مثل مأمون حکومت می کند. لذا مأمون مجبور شد نقشه ولیعهدی امام را پیاده کند. اینطور نبود که مأمون در همین حد هم راضی باشد به امام جایگاه بدهد. به همین خاطر امام را به اجبار به مرو آورد و پیشنهاد ولایتعهدی را به ایشان داد. امام در جواب مأمون فرمود اگر این جایگاه حاکمیت را خدا به تو بخشیده، نباید این آن را به کسی دیگر ببخشی. اگر هم این جایگاه را خدا به تو نداده، خودت در این جایگاه مشروعیت نداری، که بخواهی به کسی دیگر هم ببخشی. این پاسخ امام برای مأمون خیلی سنگین تمام شد و هیچ پاسخی برای امام نداشت.
امام رضا زمانی غریب ماند که جامعه حق امام را خوب می فهمید
امام سجاد علیه السلام عرضه می دارد خدایی دارم که حلیم است، در عین اینکه علیم است. اساس مدیریت این است. اکثر انقلابی های ما صبر ندارند. حتی به رهبرانقلاب اعتراض می کنند که چرا انقدر صبر می کند در برابر ایرادات برخی مسئولین. رهبرانقلاب به دانشجویان گفتند مطالبه گری خوب است، اما مراقب باشیم با دشمن مخرج مشترک پیدا نکنیم. مراقب باشیم به اسم عدالتخواهی، آب در آسیاب دشمن نریزیم. هر مطالبه ای نباید بکنیم، و هرجوری نباید مطالبه کنیم. اول باید دانشگاه های خودمان را درست کنیم. فقط نقد کنیم؟ از مجلس و دولت اشکال بگیریم، اما خودمان دو سال به بهانه کرونا همه فعالیتها را تعطیل کنیم.
در زمان امام رضا علیه السلام جامعه از نظر علمی و معرفتی بالا آمده بود، و امام در این جامعه جایگاه داشتند. به ولایتعهدی هم که رسیده بودند. فرمود حکومت که هیچ، دین شما هم مشروط به ولایت من است: و أنَا مِن شُروطِها. در این شرایط تنها و غریب ماندن امام رضا علیه السلام خیلی عجیب است! آموزه های امام رضا بعد از 1200 سال بر ما ایرانی ها تأثیر گذاشت، و این انقلاب آخرالزمان بر اساس آموزه ها و مجاهدتهای امام رضا علیه السلام شکل گرفت.
مادر شهید دهقان نقل می کرد از همان کودکی خیلی مقید بود و در برابر شنیدن غیبت واکنشهای تندی داشت. نمازش از کودکی ترک نمی شد. بشدت مقید به ولایت و حضرت امام بود. این روحیات چگونه در شهدای ما شکل گرفت؟ در سن دوازده سالگی با تغییر شناسنامه اش راهی جبهه شد، و بعنوان تخریبچی مشغول جنگ شد. بستر تربیت این دویست هزار شهید چه بستری بود؟ اینها اگر زمان امام رضا علیه السلام بودند، امام این همه مشکل و غصه نداشت. ائمه کشته شدند چون این خانواده ها و این تربیت ها در جامعه نبود. بعد از 1200 سال آموزه ها و تربیت های امام رضا علیه السلام در خانواده های ما ایرانیها جواب داده. برخی 43 سال صبر ندارند تا انقلاب به اهداف مدنظرش برسد.
برخی برای امام حسینِ کشته شده عزاداری می کنند، اما با امام حسینِ شهیدِ زنده کاری ندارند. با امام رضای کشته شده کار دارند، اما با امام رضای شهید زنده و فعال نه. امام صادق علیه السلام فرمود حق علی بن موسی الرضا علیهماالسلام این است که زائر بداند این امام واجب الاطاعت است، و اینکه این امام غریب و شهید است. امام رضا علیه السلام وقتی غریب بود که جامعه حق امام را خوب می فهمید. امام رضا علیه السلام هفده سال کار کرد تا بتواند حدیث سلسله الذهب را به مردم بگوید، و بفرماید که شرط مسلمانی شما امامت و ولایت من است. مردم هم فهمیدند که نمازشان به شرط پذیرفتن ولایت و حکمرانی علی بن موسی الرضا علیهماالسلام قبول است. سه سال هم زمان ولایتعهدی با شبکه شیعی امر ولایت و امامت را در جامعه جا انداختند. بعد از بیست سال تلاش و مجاهدت، امام مجبور است تک و تنها انگور مسموم مأمون را بخورد و غریبانه کنج حجره به شهادت برسد. مثل جدش علی بن ابیطالب علیه السلام، که بعد از عمری مجاهدت، اینگونه جلو چشم همه مردم حقش غصب شد.
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر