شب قدر بیست ویکم ماه رمضان ۱۴۰۱: می خواهند مردم را مأیوس کنند از اینکه دین می تواند جامعه را مدیریت کند. امیرالمومنین فرمود الشَّریعَةُ سُلطانٌ تَجِبُ لَهُ الطاعَةُ. وقتی امر در اختیار ولی عادل باشد کار جامعه درست پیش می رود. صدراسلام هم مردم را مأیوس کردند از قدرت مدیریت علی. آخرالزمان هم همان حرفها را تکرار می کنند، چون آن زمان توانستند حاکمیت را از امام عادل بگیرند.
مراسم احیای شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان و دومین شب از شب های قدر در هیئت محبین اهلبیت(علیهم السلام) جمعه 2 اردیبهشت 1401 با سخنرانی حجت الاسلام احمد پناهیان در مصلی قدس قم برگزار شد.
می خواهند مردم را از حکومت اسلامی مأیوس کنند
امام جواد علیه السلام از امیرالمومنین علیه السلام روایتی را راجع به شب قدر نقل می کنند که حضرت به ابن عباس فرمودند: إِنَّ لَیْلَةَ الْقَدْرِ فِی کُلِّ سَنَةٍ. شب قدر شبی است که در کل سالها اتفاق می افتد. هیچ شبی به عظمت شب قدر در طول سال نداریم. اتفاق خیلی مهمی است. وَ إِنَّهُ یَنْزِلُ فِی تِلْکَ اللَّیْلَة أَمْرُ السَّنَةِ. مقدرات یکسال پیش روی ما در شب قدر مشخص می شود. کار خدا بر اساس برنامه است. وَ لِذَلِکَ الْأَمْرِ وُلَاةٌ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ. این امرِ سال مسئولین و عهده دارانی دارد. هر امری توسط مسئول عهده دار آن امر انجام می شود. اینها بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله صاحبان امر هستند.
ابن عباس گفت: اینها چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِی أَئِمَّةٌ مُحَدَّثُونَ. من و یازده فرزندم امامان امتی که صاحب سخن هستند از طرف خدای متعال. آنها باید روایت کنند. ما در قلب جنگ روایتها قرار داریم. حرف چه کسی را باید بپذیریم؟ حرف کسی را بپذیریم که حرف او حرف صحیح و درست و محکم است. قلب امام محل اراده خداست. امام رضا علیه السلام فرمود وقتی خدای متعال امام عادلی برای امت قرار می دهد، به او شرح صدر می دهد. دوم الهام است. خداوند علم را به ولی خود الهام می کند. وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ. فعل خیر به امام الهام می شود. شب قدر شب امام و ولی خداست. یا بهتر است بگوییم شب قدر شب خداست. ولی خدا از طرف خدا مأمور می شود امر خدا را در عالم محقق کند.
امام باقر علیه السلام فرمود: لَا تَخْفَی عَلَیْنَا لَیْلَهً الْقَدْرِ. شب قدر را نمی توان درک کرد، که کدام یک از این سه شب لیله القدر است، اما شب قدر بر ما ائمه مخفی نیست. إِنَّ الْمَلَائِکَهْ یَطُوفُونَ بِنَا فِیهَا. ملائکه در شب قدر بر گرد ما ائمه جمع می شوند. شب قدر شب اراده خدا در حکمرانی است. به این مطلب دقت کنید. عده ای کمر بسته اند که ذهن جوانان ما را جهت دهی کنند که نظام برتر و حکمرانی بهینه نظامی است که در آن فرد مدیریت نکند؛ شبکه های اجتماعی مدیریت کنند. جوانان این حرف را ممکن است بپذیرند، چون تجربه ندارند. حکمرانی شبکه ای حرف چندساله اخیر اندیشمندان غربی است. حکمرانی جریانی و جناحی و گروهی. دقیقا در آستانه ظهور امام عادل این بحث مطرح می شود.
مردم را مأیوس کنند از اینکه دین می تواند جامعه را مدیریت کند. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: الشَّريعَةُ سُلطانٌ تَجِبُ لَهُ الطاعَةُ. وقتی امر در اختیار ولی عادلی باشد که از طرف خدای متعال منصوب است، کار جامعه درست پیش می رود. زهرای مرضیه سلام الله علیها همین مسئله را فریاد زد. آخرالزمان شرایط طوری می شود که مردم مأیوس می شوند از اینکه دین بتواند جهان را مدیریت کند. صدر اسلام مردم را مأیوس کردند از قدرت مدیریت امیرالمومنین علیه السلام. عده ای گفتند علی جوان است، برای این کار مناسب نیست. برخی گفتند علی سیاست و تدبیر لازم را ندارد. دوباره آخرالزمان همان حرفها را تکرار می کنند، چون آن زمان جواب گرفتند. توانستند امر حاکمیت را از دست امام عدل در آوردند. گفتند مردم اینطور خواستند.
تغییر سرنوشت جامعه در اجتماعات شب قدر تعیین می شود
امیرالمومنین علیه السلام روی منبر آیه اول سوره مبارکه محمد را تلاوت کردند: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُم. ابن عباس بعد از منبر به حضرت گفت منظور شما از این آیه چه بود؛ آیا منظور شما ما مردم بودیم؟ حضرت فرمود مگر تو بیاد نداری پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله چه کسی را برای امامت امت تعیین کرد؟ ابن عباس گفت یادم نمی آید پیغمبر صلی الله علیه و آله روز غدیر کسی جز شما را تعیین کرده باشد. حضرت فرمود پس چرا با کسی دیگر عهد بستی؟ ابن عباس گفت من کاری را کردم که همه مردم انجام دادند! ابن عباس ها هم در این فتنه فریب می خورند. اگر گفتند مردم خودشان باید تصمیم بگیرند برای حاکمیت جامعه، جوانان ما فریب نخورند.
إذا کُتِبَ الکِتابُ قُتِلَ الحُسَینُ. جلسه گرفتند، تصمیم گرفتند، حکومت را از امام عادل گرفتند. می گویند حاکمیتی که بدست امام عادل باشد حکومت مطلوب نیست. امروز تکرار این حرف از روی جهالت نیست. صدر اسلام مردم کربلا را ندیده بودند؛ امروز کربلا را دیده اید. امام حسین علیه السلام حجت را تمام کرد: أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا يُعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا يُتَناهى عَنهُ ، لِيَرغَبِ المُؤمنُ في لِقاءِ اللّه ِ مُحِقّا. حق چیست نشستن امام عادل بر کرسی حاکمیت؟ چقدر شما خباثت دارید که با خون حسین بن علی علیهماالسلام هم بیدار نمی شوید؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود أَيُّهَا الأمَّةُ الَّتِي خُدِعَتْ فَانْخَدَعَتْ وَعَرَفَتْ خَدِيعَةَ مَنْ خَدَعَهَا فَأَصَرَّتْ عَلَى مَا عَرَفَتْ. این مردم را فریب دادند و آنها هم فریب خوردند، و فهمیدند که فریب خورده اند. اما بازهم سراغ دیگران رفتند. برای فریب جوانان ما برنامه دارند.
چرا شب قدر اجتماع تشکیل می دهیم، باهم در خانه خدا می رویم؟ امیرالمومنین علیه السلام به مردم کوفه فرمود امشب شب قدر است، دستور پیغمبر صلی الله علیه و آله است در مسجد احیا بگیریم. اما مردم همه امام را تنها گذاشتند. شب قدر شب اجتماع است. اگر بناست تغییر بر سرنوشت مومنین در شب قدر ایجاد شود، در این اجتماعات رخ می دهد. شب قدر شب احیای امر ولی خداست. شب اجتماع مردم و تجدید عهد و میثاق با ولی خداست. امر همه ما بدست امام عادل است. او می تواند سرنوشت ما را تغییر دهد. جوانها مراقب خود باشند. هیچکس به فکر شما نیست، جز خدا. خودتان را به خدا بسپارید. مقدرات خود را به دست خدا و ولی خدا بسپارید. از امام زمان ارواحنا فداه بخواهیم سرنوشت ما را آنچنان که خدا می پسندد تغییر دهد.
اخلاص و ادامه مبارزه، دو سفارش موکد امیرالمومنین
امیرالمومنین علیه السلام در روزهای آخر عمرشان بعد از ضربت خوردن فرق مبارکشان دو وصیت کردند به مردم. اول اینکه فرمودند با خدا هیچ چیزی را شریک نکنید؛ فقط عبد او باشید و لاغیر. وصیت دومشان این بود که سنت پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله را حفظ کنید. سنت رسول الله صلی الله علیه و آله چیست؟ خود حضرت فرمودند سنت من شمشیر است؛ مبارزه و جهاد. امیرالمومنین علیه السلام قبل از شهادتشان با فرق شکافته این دو وصیت را به ما فرموده اند. همه زندگیتان محض رضای خدا باشد؛ و اینکه اهل مبارزه باشید؛ انقلابی باشید؛ جهادی باشید. فرمود: بُعِثْتُ بِالْجِهَادِ وَ لَمْ أُبْعَثْ بِالزُّرَّاعِ.. این سنت را حفظ کنید. مبارزه را ادامه دهید تا تحقق دولت کریمه حق در عالم. لیخرج الناس من عبادة العبید الی عبادت اللَّه و من ولایت العبید الی ولایت اللَّه. بیانیه گام دوم انقلاب میدانهای مبارزه و جهاد ما را مشخص کرده. هفت میدان جهاد برای ما تعیین شده.
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ(بقره 193). انقدر با کفر مبارزه کنید تا فتنه ای باقی نماند. امروز عده ای تصمیم می گیرند برای اقتصاد کشورها. به این نتیجه می رسند که از جمعیت جهان بکاهند تا بتوانند حاکمیت خود را در عالم محقق کنند. در عرض 30 سال 15 درصد جمعیت جهان را کم کنند، با یک جنگ بیولوژیک. در طول دو سال 6 میلیون جمعیت جهان را کُشتند، هیچ شخص و دادگاهی هم آنها را محکوم نمی کند. رسما این ویروس را ثبت اختراع می کنند. آنطرف حکمرانی ابلیس است.
مردم کوفه اگر همین دو وصیت امیرالمومنین علیه السلام را عمل می کردند، امام حسن علیه السلام مجبور به صلح با معاویه نمی شد. به امام گفتند هرچه تو دستور دهی. امام حسن علیه السلام فرمود «شما دورغ می گویید، و الا پدرم علی علیه السلام که از من برتر بود را تنها نمی گذاشتید. اگر راست می گویید قرار ما پادگان مدائن». همین ها به معاویه گفتند اگر بخواهی حسن را کت بسته تحویلت می دهیم! اگر علی بن ابیطالب علیه السلام اجازه می داد بدنشان روز تشییع شود باید تعجب می کردیم. فاطمه زهرا سلام الله علیها هم از مردم منزجر بود که نخواست مردم در تشییع ایشان حاضر شوند. امیرالمومنین علیه السلام فرمود خدایا من از اینها خسته شده ام و اینها هم از من خسته شده اند؛ مرا از اینها بگیر و بهتر از اینها به من بده، و به اینها هم کسی را بده که لایقش هستند.
امیرالمومنین کشته سبقه جهادی و انقلابیش شد
امیرالمومنین علیه السلام در روزهای آخر حکومت و عمر شریفشان با حمله های پراکنده گروههای تکفیری مواجه بود که از طرفه معاویه به روستاها و شهرها حمله می کردند. علی بن ابیطالب علیه السلام چند روزی بود از جنگ برگشته بود، برای تجدید قوای لشکریان و جمع کردن دوباره نیرو و لشکر برای بازگشت به میدان جنگ با معاویه. در زمان ما هم 160 کشور دست به دست هم دادند برای از پا انداختن مقاومت کشورهای منطقه، تا جمهوری اسلامی ایران را بدون حامی کنند. در طول این سالها شهید سلیمانی به گفته خودش هشت لشکر برای اسلام در منطقه ایجاد کرد. داعش نه تنها موفق به نابودی جریان مقاومت نشد، بلکه این تهدید تبدیل به فرصت شد. هشت لشکر برای ولایت شکل گرفت. در داخل کشور نه دولت انقلابی و نه دولت غیرانقلابی حاج قاسم را همراهی نکردند. اما حاج قاسم به تنهایی و با دست خالی این جنگ را مدیریت کرد.
امیرالمومنین علیه السلام بعد از جنگ با منافقین، با معاویه روبرو بودند. فرمود معاویه مصداق امام کفر است. حضرت خطبه ای خواندند: أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَلْبَسَكُمُ الرِّيَاشَ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمُ الْمَعَاشَ؛ فَلَوْ أَنَّ أَحَداً يَجِدُ إِلَى الْبَقَاءِ سُلَّماً أَوْ لِدَفْعِ الْمَوْتِ سَبِيلًا، لَكَانَ ذَلِكَ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ (علیه السلام) الَّذِي سُخِّرَ لَهُ مُلْكُ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مَعَ النُّبُوَّةِ وَ عَظِيمِ الزُّلْفَةِ. «اگر بنا بود کسی با قدرت زنده بماند، سلیمان نبی زنده می ماند. مردم عبرت بگیرید از سرنوشت حکام قبل؛ همه رفتند. چرا علی را در مبارزه با کفر همراهی نمی کنید؟ أَيْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَ أَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ؟ أَيْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ الَّذِينَ قَتَلُوا النَّبِيِّينَ وَ أَطْفَئُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَحْيَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِينَ؟ أَيْنَ الَّذِينَ سَارُوا بِالْجُيُوشِ وَ هَزَمُوا بِالْأُلُوفِ وَ عَسْكَرُوا الْعَسَاكِرَ وَ مَدَّنُوا الْمَدَائِنَ. ببینید فراعنه کجایند؟ آنهایی که مدتهای مدیدی حکومت کردند. من شما را خیلی نصیحت کردم، نصیحتی که انبیاء امتهایشان را به آن نصیحت کردند. من شما را تربیت کردم. اگر لازم شد برای تربیت شما با شلاق با شما صحبت کردم».
انتم اتتوقعون اماما غیری. «آیا شما توقع امامی جز مرا دارید؟ وَ يُرْشِدُكُمُ السَّبِيلَ؟ برای هدایت دنبال کسی دیگر می گردید؟ ألا إنَّهُ قَد أدبَرَ مِنَ الدُّنيا ما كانَ مُقبِلاً. اوضاعی که در گذشته داشتید عوض شده. وأقبَلَ مِنها ما كانَ مُدبِرا وأزمَعَ التَّرحالَ عِبادُ اللّه ِ الأَخيارُ وباعوا قَليلاً مِنَ الدُّنيا لايَبقى بِكَثيرٍ مِنَ الآخِرَةِ لا يَفنى مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِينَ سُفِكَتْ دِمَاؤُهُمْ .کجایند برادران دینی و پا به کار که تمام قلبشان غصه و درد بود، اما پای کار دین خدا بودند».
وَ يَشْرَبُونَ الرَّنْقَ؟ «کجایند یارانی که خون دل خوردند ولی استقامت کردند. قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ، فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟ أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ؟ کجایند کسانیکه با تمام وجودشان جانبازی کرند، تا سرهایشان را از بدن جدا کردند و برای سلاطین کفر فرستادند. أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِيَ الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ. احکام اسلام را محکم اقامه می کردند. وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ، أَحْيَوُا السُّنَّةَ. اهل سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله بودند. وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا، وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ». این آخرین خطبه امیرالمومنین علیه السلام است. علی علیه السلام از جنگ برگشته برای جمع کردن لشکریان، اما کسی علی علیه السلام را اجابت نکرد. لذا وقتی ضربت به فرق مبارکش خورد فرمود فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه. مردم از ترس سبقه جهادی علی علیه السلام او را در مسجد تنها گذاشتند تا اشقی الآخرین شمشیر بر فرق او بزند و او را در محراب عبادت به آرزوی دیرینه اش برساند.
نام
پست الکترونیک
* کد امنیتی
* نظر