دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ - ساعت ۱۶:۲۷

جان دادن برای امام معیار تمییز پاکان و خبیثان!

روز ششم محرم ۱۴۰۰: بفرموده قرآن نقطه اختلاف مهم مومنین و اهل نفاق مسئله جان دادن در راه خداست. خداوند در سوره آل عمران میفرماید معرکه و میدان مبارزه و جهاد برای این است که انسانهای خبیث از انسانهای طیب و پاک تمییز داده شوند. جان دادن برای امام چقدر برای خدا مهم است! مرز میان طهارت و خباثت باطنی ماست.

ششمین روز مراسم عزداری دهه اول محرم 1400 هیئت محبین اهلبیت(ع) قم با سخنرانی حجت الاسلام احمد پناهیان یکشنبه 24 مرداد 1400 در مسجد مقدس جمکران برگزار شد.

جان دادن برای امام معیار تمییز پاکان و خبیثان!

مَنْ کَانَ بَاذِلًا فِینَا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ، فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا. مسئله جان دادن برای امام خیلی مطلب و قاعده مهم و اساسی است. وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ. انبیای گذشته هم همه یارانی داشتند که در رکابشان میجنگیدند و جانشان را در راه امر خدا و نبی خدا تقدیم میکردند.

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون(آل عمران 169). در چند آیه قبل از این آیه گفتگوی بین منافقین و مومنین و مجاهدین مطرح میشود: وَ لِيَعْلَمَ الَّذينَ نافَقُوا وَ قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ. مومنین به اهل نفاق میگویند به میدان مبارزه بیایید. آنها پاسخ میدهند ما که جنگیدن بلد نیستیم. هُمْ لِلْکُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإيمانِ يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ في‏ قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يَکْتُمُونَ(آل عمران 167). خداوند میفرماید دروغ میگویند؛ اینها نمیخواهند بجنگند. الَّذينَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا. منافقین به مومنین میگویند شما هم مثل ما نجنگید تا جانتان حفظ شود. قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقينَ(آل عمران 168). خداوند میفرماید اگر راست میگوید از دست مرگ فرار کنید. وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون. اینجا خداوند میفرماید کشتگان در راه خدا مرده نیستند، زنده اند و نزد پروردگارشان روزی دارند. فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ(آل عمران 170). شهدا بواسطه آنچه خدا به آنها داده هدیه داده خوشحالند. لذا قاسم از شهادت تعبیر به احلی من العسل میکند. شهدا به همرزمانشان بشارت میدهند که این راه راهِ سعادت است و نترسید و اندوهگین نباشید.

منافقین مسئله اصلیشان همین جان دادن است. مشکل اساسی شان اینجاست. در خیلی از مسائل دیگر منافقین با مومنین مشترکند. نقطه اختلاف مهم مومنین و اهل نفاق این جان دادن است. اگر ما در درونمان میل به جان دادن برای امام جامعه نداشتیم، مراقب باشیم! لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ(احزاب 24). شهادت طلبی محک و معیار صدق و نفاق است. صادق کسی است که حاضر باشد در رکاب امامش بجنگد و در راه خدا جان بدهد. منافق حاضر نیست جانش را برای امام جامعه تقدیم کند.

 

فرصت ویژه نوجوانی

سن نوجوانی خیلی سن خاص و ویژه ای است. نوجوانان ما به داستان شهادت قاسم بن الحسن علیه السلام خیلی دقت کنند. اگر در دوران نوجوانی توانستید واله و شیدای خدا شوید به حدی که حاضر باشید جانتان را فدای خدا و دین خدا کنید، برد کرده اید. شب عاشورا وقتی یاران امام وعده شهادتشان را از اباعبدالله علیه السلام گرفتند، حضرت قاسم پرسید عموجان من هم فردا کشته میشوم؟ امام فرمود شهادت نزد تو چگونه است؟ قاسم پاسخ داد احلی من العسل. امام فرمود بله تو هم به شهادت میرسی، منتهی به بلای عظیم.

الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکيلُ(آل عمران 172و173). کارزار که سختی میشود منافقین به مومنین میگویند دشمن خطرناک است، مراعات کنید. اما مومنین برعکس، هرچه جلوتر میروند و سختی بیشتر میشود، اراده شان قوی تر و ایمانشان راسخ تر میشود. دفاع مقدس حقیقت این امر را به ما نشان داد. از سختی ها و مشکلات نترسیم.

فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ(آل عمران 174). مومنین و مجاهدین دنبال جلب رضایت خدای متعالند. قطعا باید رابطه قوی بین این بنده و خدا باشد که دنبال جلب رضایت خدا باشد. هرگاه در زندگی احساس بن بست کردیم، ببینیم پدر و مادر و امام و خدای متعال کجای زندگی از ما ناراضی هستند؟ این مشکل را برطرف کنیم، زندگی مان هم درست میشود. وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا(طه 124). البته این مشکلات خودش نعمت است، تا ما متوجه مشکلمان باشیم و آن را برطرف کنیم.

إِنَّما ذلِکُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنينَ(آل عمران 175). شیطان یارانش را میترساند، شما نترسید. وَ لا يَحْزُنْکَ الَّذينَ يُسارِعُونَ فِي الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً يُريدُ اللَّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ(آل عمران 176). اگر دشمنان دشمنی میکنند، مراقب باشید غمگین و ناامید نشوید. میفرماید اینها مهلت داده میشوند تا بر گناهانشان بیفزایند و آخرتشان را خراب تر کنند. وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ(آل عمران 178). همین آیه را امام حسین علیه السلام در کربلا تلاوت نمود. فرمود اینکه شما اهل کفر باقی می مانید، نشانه پیروزی شما نیست. این به ضرر شماست.

 

اطاعت یعنی جان دادن برای امام، نه کمتر

ما کانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنينَ عَلي‏ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّي يَميزَ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما کانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَکُمْ عَلَي الْغَيْبِ وَ لکِنَّ اللَّهَ يَجْتَبي‏ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظيمٌ وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ ميراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ (آل عمران 179و180). این بحث جان دادن و جان ندادن را خداوند چرا مطرح میکند؟ میفرماید این معرکه امتحان و آزمایش برای این است که انسانهای خبیث از انسانهای طیب و پاک تمییز داده شوند. میفرماید کسیکه برای خدا و ولی خدا جانش را نمیدهد، فکر نکند این جان ندادن و بخل ورزیدن به نفع اوست، بلکه این به ضرر اوست. اگر جانمان را تقدیم اماممان نکنیم، شرش دامنمان را میگیرد. روز قیامت این را میفهمیم. جان دادن برای امام چقدر برای خدا مهم است. مرز میان طهارت و خباثت باطنی ماست.

چرا در ادبیات دینی و فضای رسانه ای ما این مسئله انقدر پررنگ نیست که برای خدا پررنگ است؟ چون در طول تاریخ سعی شده به این موضوع پرداخته نشود تا به مرور فراموش شود. اما ائمه هدی علیهم السلام نگذاشتند این مسئله فراموش شود. محرم و صفر این مسئله را مدام برای ما یادآوری میکند. قاسم بن الحسن علیه السلام با فداکاری و شهادتش این مسئله را برای ما زنده نگه داشته. بله، کربلا نماد مبارزه با ظلم است، اما کم نداشته ایم مبارزه با ظلم در طول تاریخ. اما جان دادن برای امام، مصداق بارزش کربلاست.

شخصی به امام باقر علیه السلام عرض کرد: إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْکُوفَةِ جَمَاعَةٌ کَثِیرَةٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوکَ وَ اتَّبَعُوکَ. در کوفه اصحاب شما و مومنین زیادند و تحت امر شمایند. امام فرمود: لا فَهُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَلُ. اینطور نیست، اینها در جان دادن برای ما بخل می ورزند. شاخصه دیگری را امام بیان نمیکند. معیار را جان دادن برای امام مطرح میکند. به امام میگوید اینها از تو اطاعت میکنند، امام پاسخ میدهد نه، اینها برای ما جان نمیدهند. به پاسخ امام دقت کنید. اطاعت از امام یعنی جان دادن برای امام، نه کمتر از این.

 

مردمی که برای امامشان جان نمی دهند خبیث اند!

باید پای مسئله و امر مهمی در میان باشد که تیرها و نیزه به بدن اباعبدالله علیه السلام کارگر باشند. چرا تیرها و شمشیرها مثل خنجر ابراهیم خلیل الله از کار نیفتادند؟ چه اصل مهم و اساسی در میان است که اباعبدالله علیه السلام در این راه قربانی میشود؟ ما باید به جایی برسیم که از بذل جانمان برای امام بخل نکنیم.

به امیرالمومنین علیه السلام گفتند چرا حقت را نگرفتی؟ حضرت فرمود چون یارانی مثل حمزه و جعفر طیار نداشتند. جای دیگری امام فرمود اگر میخواستم حقم را بگیرم حسن و حسین را میکشتند. حضرت زهرا سلام الله علیها چرا آمد پشت در؟ چون جان امیرالمومنین علیه السلام در خطر بود. جانش را برای حفظ امامش تقدیم کرد. عده ای منافق اراذل و اوباش مدینه را جمع کردند و خانه اهلبیت را آتش زدند. مردم مدینه چرا نیامدند دفاع کنند؟ یعنی اصحاب پیغمبر صلی الله علیه و آله از این اراذل و اوباش ترسیدند؟ بعید بنظر میرسد. اراذل و اوباش که اهل جنگ نیستند. اهل سر و صدا و شلوغ کاری هستند. در فتنه ها ما این را دیدیم. احساس خطر کنند فرار میکنند.

اهل مدینه که رزمندگان پای رکاب پیغمبر صلی الله علیه و آله بودند و شرایط به مراتب سخت تر از این را دیده بودند، و عهد بسته بودند که با جان خود از جان پیغمبر صلی الله علیه و آله و آل الله دفاع کنند، چرا از جان اهلبیت دفاع نکردند؟ مگر تعداد اهل نفاق و اراذل و اوباش چقدر بود؟ یک دلیل روشن دارد. ما نَقَمُوا وَاللّهِ مِنْهُ اِلاّ نکیرَ سَیفِه. اهل مدینه از شمشیر علی علیه السلام اکراه داشتند. گفتند اگر علی علیه السلام حاکم شود شمشیر و جنگ و مبارزه اش تعطیل نمیشود. حاضر نبودند برای علی علیه السلام بجنگند و جان بدهند. مسئله اصلی اهل مدینه این بود. اگر عده کمی حاضر میشدند برای علی علیه السلام جان بدهند، فاطمه سلام الله علیها تنها نمی ماند. فرمود مرا به مسجد برسان و الا علی را میکشند. اباعبدالله علیه السلام عده ای را داشت که برایش جان بدهند. این خیلی خوب است. جان دادن برای امام اصلی ترین نقیصه امت اسلام بود از روز اول. قرآن بی جهت نمیگوید حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ. مردمی که برای امامشان جان نمیدهند خیلی خبیثند.

نام

پست الکترونیک

* کد امنیتی

تصویر کد امنیتی

* نظر

یادواره ۱۸شهید روضه فاطمیه قم
 
با سخنرانی حجت الاسلام
حاج احمد پـنــاهـیــان
با مرثیه سرایی
حاج عباس حیدرزاده
زمان:
جمعه ۲ آذرماه ۱۴۰۳
همراه با نماز مغرب و عشاء
مکان:
حرم‌مطهر حضرت‌معصومه(سلام‌الله‌علیها)
شبستان امام خمینی(قدس سرّه)
کلیه حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام محفوظ است