جمعه ۱۵ اسفند ۱۳۹۳ - ساعت ۱۸:۲۳

استقامت فاطمی(3) - متن سخنرانی شب سوم فاطمیه اول - یکشنبه 10 اسفند 93

پایداری در مسیر حق؛ برخورداری از پاداش شاکرین

به فضل الهی توفیق پیدا کرده‌ایم به بررسی آیات و روایات متعدد مرتبط با با استقامت، صبر بر حق و دین و جهاد فی‌سبیل‌الله بپردازیم. چند هفته قبل از فاطمیه و شب اول فاطمیه تاحدودی از وجود اقدس حضرت صدیقه‌کبری (سلام‌الله‌علیها) گفتیم و از بزرگواری‌ها، فضائل، مناقب، جایگاه و رسالت ایشان صحبت کردیم؛ همچنین درباره سوره کوثر و آنچه که به شخصیت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در ارتباط با تداوم شخصیت، رسالت و مأموریت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مرتبط می‌شد توضیحاتی داده شد. توفیق شد سوره کوثر را از چند جهت بررسی کنیم. در این رابطه حدیث جابر را نقل کردیم که پیغمبر‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به سوال ایشان درباره «اولی‌الامر» و واجب‌بودن اطاعت از آنها پاسخ داد. گفتیم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، تمام ائمه (علیهم‌السلام) را معرفی می‌کنند، لذا یک معنا از کوثر، ابتر‌بودن دشمنان و باقی‌ماندن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. وجه دیگر، خود حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، رسالت، مجاهدت و استقامت ایشان در این مسیر است درحالی‌که تمام امت پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از آن مسیر برگشته‌بودند. روایت امام‌باقر (علیه‌السلام) در ارتباط با مرتدشدن مردم را هم ذکر کردیم. شب دوم فاطمیه هم درباره آیه مبارکه سوره آل عمران مقداری تأمل کردیم.

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ‏ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرين‏»[1] نقل می‌کنند که این آیه، آخرین آیه‌ای بوده‌است که پیغمبر‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در آستانه رحلت و شهادتشان در این دنیا فرموده‌است. همچنین عرض کردم که حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) هم در خطبه فدکیه همین معنا را مطرح می‌کنند. خودمان هم نمی‌دانستیم در فاطمیه باید چه چیز را جستجو کنیم. بحث قبل از فاطمیه استقامت و صبر در مسیر دین بود. به فاطمیه رسیدیم و دیدیم اینجا هم دعوا سر همین نکته است. تمام فجایعی که آفریده‌شد، تمام مظلومیتی که بر خاندان عصمت و طهارت خصوصاً بر حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) تحمیل شد، به خاطر همین عدم استقامت و برگشتن امت است. خدای متعال اینجا می‌فرماید «پیغمبر من پیغمبری است مثل انبیا دیگر»، فرمایش خدای متعال در این موضوع به این صورت است و در جای دیگر وقتی می‌خواهند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را وصف کنند می‌فرماید «وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ‏ النَّبِيِّين‏»، «بَشيراً وَ نَذيراً»[2] «سِراجاً مُنيراً»،[3]آنجا می خواهند معرفی کنند؛ اما اینجا در این موضوع می‌فرماید «یک پیغمبر مثل انبیا دیگر که یا کشته شدند یا از دنیا رفتند»، پیغمبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم همین‌جوری است. نکته اینجاست «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ»؟ می‌خواهید همان مسیر امت‌های گذشته را برگردید؟ «و مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً » اشاره‌شد که لحن خدای متعال در این کلام لحن  خیلی تند و تیز و تلخی است، «شما فکر می‌کنید اگر برگردید منِ خدا ضرر می کنم»؟ نه، من هیچ‌گونه ضرری نخواهم کرد و «پاداش آنهایی که در این مسیر شکرگذار نعمت من هستند، استقامت می‌ورزندو پایداری می‌کنند پاداش شاکرین است»، «وَ ما كانَ‏ لِنَفْسٍ‏ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرين‏»[4]

 

جهاد فی‌سبیل‌الله؛ رکن ایمان

«وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ‏ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرينَ»[5] داستان این آیه، داستانِ صبر و استقامت است. خدا انبیا گذشته را اینگونه معرفی می‌کند، «انبیاء گذشته انصاری داشتند، که مجاهدت و صبر و مبارزه کردند» علت را گفتیم؛ و ذکر کردیم این صبر و استقامت از کجا نشأت می‌گیرد، خود خدا گرا را می‌دهد، «ربّییون»؛ آنهایی که مبارزه می‌کنند تا خدای متعال و حقِّ متعال را، ارباب عالم کنند. امام‌صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید «جهاد و مبارزه شروطی دارد که اولین آن این است که تو بخواهی خدا را در عالم حاکم کنی».

اگر جهاد و مبارزه مقصد دیگری داشته باشد جهاد فی‌سبیل‌الله نیست، «حُبُ‏ الْوَطَنِ‏ مِنَ‏ الْإِيمَانِ‏»،[6] فردی برای دفاع از وطنش دفاع می‌کند، بله، غیرت نشان می‌دهد. دفاع از ناموس مؤمن، و هر دفاعی مثل اینها، مبارزه است اما جهاد فی‌سبیل‌الله (آن است)که امام‌باقر (علیه‌السلام) به والیِ زمان خودشان نامه می‌نویسند و می‌فرمایند «تو حق نداری جریان جهاد و شهادت را از فرهنگ و سبک زندگی مردم حذف و خارج کنی»، به جهت اینکه «ظَهَرَ بِهِ الدِّينُ وَ بِهِ يُدْفَعُ‏ عَنِ‏ الدِّينِ‏ وَ بِهِ اشْتَرَى اللَّهُ‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ‏ بِالْجَنَّة»[7] جهاد فی‌سبیل‌الله سه اثر بسیار عالی دارد اما امام‌باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید «البته شروطی دارد، هر جنگی نه»، جنگی که اولین شرطش این است که بخواهد امر خدا را در عالم غالب کند، یعنی مجاهدینشان ربّییون باشند، کسانی باشند که در جهت حاکم‌کردن امر خدا در عالم مبارزه کنند. انسان وسوسه می‌شود همه بحث را رها کند برود روی همین یک تکه کار کند چون متأسفانه، بین خیلی از مبارزین و سیاسیون و مجاهدین، تب مبارزه برای حاکمیت حق در عالم سرد شده‌است.

بعضی‌ها نمی‌دانند برای چه دارند با آمریکا مبارزه می‌کنند، فقط مبارزه می‌کند. نمی‌داند برای چه دارد با جریان فتنه مبارزه می‌کند، فقط مبارزه می‌کند. در این مسیر، گرم و سرد می‌شود؛ تند و کند می‌شود در حالی‌که در زندگی مجاهدانه و مبارزانه این اصل وجود دارد که سرد و کند نشود، و به هیچ‌یک از جهت‌های باطل میل پیدا نکند. این حرف‌ها خیلی ارزش دارد، این آیات قرآن در زندگی خیلی کلیدی است.

مگر نه اینکه همه می‌خواهند خوب بشوند؟ خوبی چیست؟ مؤمن بشوند؛ ایمان چیست؟ فرمود صبر، یقین، عدل، جهاد، این ایمان است، ایمان فقط یک باور نیست. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ایمان را به تصویر کشید. -ماه رمضان الحمدالله توفیق داشتیم روی این بحث کردیم-. صبر، یقین، عدل، جهاد،؛رکن ایمان، جهاد است. ایمان چهار شعبه داشت، «الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ‏ فِي‏ الْمَوَاطِنِ‏ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِين‏»[8] ایمان این است. ایمان، استقامت است، ایمان، تمایل پیدانکردن است، ایمان، سست‌نشدن است. خیلی‌ها آدم‌های انقلابی‌ای هستند اما فقط یک دوره‌هایی انقلابی هستند. مشکل حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) چیست؟ اینکه کسی انقلابی نیست؟ نه، انقلابی هستند. چرا حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) خانه‌نشین شدند؟ چون با همین بدن مجروح مدام رفتند در خانه انقلابیون و مجاهدین و مهاجرین و انصار. مشکل آنها چه بود؟ مشکلشان، عدم استقامت و میل پیدا‌کردن به شیئی از باطل است.

 

صراط مستقیم؛ ائمه‌ (علیهم‌السلام)

چند جلسه است به آیه کریمه سوره حمد «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم‏»[9] هدایت شدیم. چرا مستقیم است؟ چرا بحث از استقامت است؟ گفتند فکر می‌کردیم مستقیم یعنی چپ و راست سرش نیست. با همان تعبیر هم اگر بگویید مستقیم، یعنی چپ و راست سرش نباشد، مستقیم ریاضی هم بخواهی حساب کنی، مستقیم یعنی پایداری، یعنی استقامت در یک مسیر.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) روایتی دارند، خیلی دنبال این روایت می‌گشتم، خصوصاً این چند وقت که درباره استقامت بحث می‌کنیم. گفتم من باید هر روز از خدا بخواهم، اگر این دعا را نکنم نباید در قبرستان مسلمان‌ها دفنم کنند، «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم‏» حمد را از قرآن بردار دیگر چه نمازی می‌ماند، هیچ چیزی نمی‌ماند. خدای متعال نمی‌گذارد حمد را تکان بدهی، به جای سوره توحید هر سوره دیگری – کوثر، قدر، بقره،... – می‌خواهی بخوان؛ ولی حمد را نمی‌توانی تکان بدهی، شیعه و سنی فرقی نمی‌کند، حمد را باید بخوانی. حمد را هم می‌خوانی چه می گویی؟ کاری به بخش‌های اولش ندارم چون اصلاً هیچ قسمت‌اش اندازه و قواره ما نیست؛ اگر تفسیر سوره حمد حضرت امام (ره) را پیدا کردید یکبار گوش بدهید. من در دوران نوجوانی‌ام این تفسیر را می‌شنیدم، خیلی شنیدنی است. به تفاسیر علمای دیگر هم مراجعه کنید، خیلی فرق دارند.

بحثم روی این قسمت آیه است؛ «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين»،[10] بحث بندگی که به میان می‌آید به خدا می‌گویی - فرمود «نماز، سخن گفتن با خدا است، ذکر تو است» «وَ أَقِمِ‏ الصَّلاةَ لِذِكْري‏»[11] -  «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّين‏»[12]  اینجا هم همه فرمودند و روایات بسیاری داریم که این «صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» یعنی ائمه‌هدی (علیهم‌السلام)، خدا به اینها نعمت ولایت را داده‌است. «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ»، غیر از آنهایی که این نعمت را ندارند «وَ لاَ الضَّالِّين‏». خدا اینجا توضیح می‌دهد که به شک هم نیفتی که این «ضالین»، کسی است که خدا نعمت نداده‌است. این روزها فاطمه‌اطهر (سلام‌الله‌علیها) پشت در خانه چه فرمود؟ «أَيُّهَا الضَّالُّونَ‏ الْمُكَذِّبُون‏»،[13] بشناسید، ضالین اینها هستند که خدا می‌گوید از اینها پرهیز کنید. مکذبون، دروغگو هستند، اینها می‌گویند مؤمن هستند؛ ضالین را هم بگویم که همه عالم بفهمند یعنی چه، که وقتی سر نماز ایستاده‌است تردید نکند و بداند دارد می‌گوید خدایا من را به صراط آل محمد (علیهم‌السلام) هدایت کن نه غیر آل پیغمبر (علیهم‌السلام). این استقامت چیست؟

امیرالمؤمنین «صراط» را تبیین می‌کند و استقامت را تصریح می‌کند. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ذیل این آیه می‌فرماید یعنی تو داری به خدا می‌گویی «أَدِمْ لَنَا تَوْفِيقَكَ‏ الَّذِي‏ بِهِ‏ أَطَعْنَاك‏»[14] «مرا مستدام بدار، مرا پایدار بدار»، این استقامت همان استقامت است، همان «وَ اللَّهُ يُحِبُ‏ الصَّابِرين»[15] است، همان «فَاسْتَقِمْ‏ كَما أُمِرْتَ‏»[16] است. نه اینکه فقط در ذهنمان یک راه خوب باشد. دقت کنید،خدا می‌خواهد تو بگویی «در این راه درست مرا پایدار نگهدار»، «أَدِمْ لَنَا تَوْفِيقَكَ‏ الَّذِي‏ بِهِ‏ أَطَعْنَاكَ...». «توفیقت را بر من مستدام بدار تا من در تمام عمرم، گذشته و حال و آینده پایدار بمانم»، «بِهِ‏ أَطَعْنَاكَ فِي مَاضِي أَيَّامِنَا حَتَّى نُطِيعَكَ كَذَلِكَ فِي مُسْتَقْبَلِ أَعْمَارِنَا». ، «خدایا توفیق خودت را از من نگیر و مرا نگهدار، در تمام زندگی‌ام مرا پایدار نگهدار تا سست نشوم و نلغزم» البته بعد می‌فرماید «وَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ هُوَ صِرَاطَانِ» دو راه است، صراط مستقیم در دنیا، صراط مستقیم در آخرت.

درباره صراط دنیا اشاره‌ای داشته باشم، می‌فرماید «صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ فَأَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ مَا قَصُرَ عَنِ الْغُلُوِّ وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِيرِ» نه‌، زیاده روی کنی و از ائمه (علیهم‌السلام) جلو بیفتی، «وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِيرِ»، «نه عقب بمانی و نه کم بگذاری». امام‌حسن‌عسگری (علیه‌السلام) در نامه‌ای به ایرانی‌ها می‌فرماید «کم نگذارید و تفریط نکنید». می‌فرماید «مَا قَصُرَ عَنِ الْغُلُوِّ» اگر دیدی مشغول زیاده‌روی شدی، متعادل عمل کن. «فِي الدُّنْيَا... وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِيرِ» اگر متوجه شدی کم می‌گذاری، خودت را برسان. «وَ اسْتَقَامَ»، در این مسیر اعتدال، کم نگذاری آنجا که باید مبارزه کنی کم نگذاری؛ البته نه اعتدال سیاسی‌ای که امروز می‌گویند، اعتدالی که مقام معظم رهبری فرمود. «امت وسط» که رئیس‌جمهور اول انتخابات فرمود یادتان است؟ رهبری فرمود این «امت وسط» که رئیس‌جمهور می‌فرماید یعنی همان دین رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، که داخلش همه‌چیز است، جهاد و مبارزه با استکبار هم وجود دارد، دین اعتدال، دینِ اسلام است.

 می‌فرماید «وَ اسْتَقَامَ فَلَمْ يَعْدِلْ إِلَى شَيْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ»، ذره‌ای مِیل به چیزی از باطل پیدا نکنی. این عرض من نیست؛ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید «پایدار بمانید و کم نگذارید». امام‌علی (علیه‌السلام) فرمودند «أَنَا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ‏».[17] «من صراط مستقیم هستم»، خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود، روایت امام‌صادق (علیه‌السلام) را هم قبلاً بررسی کردیم. خدا می‌فرماید «همراه ائمه (علیهم‌السلام) باشید»، برای چه می‌فرماید همراه ائمه (علیهم‌السلام) باشید؟ به خاطر اینکه ائمه ‌(علیهم‌السلام) «هُمُ‏ الَّذِينَ‏ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ مِنْ جِهَادِ عَدُوِّهِ وَ بَذْلِ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِهِ وَ نُصْرَةِ رَسُولِهِ وَ إِعْزَازِ دِينِه‏»،[18] برای این خدا می‌فرماید «كُونُوا مَعَ‏ الصَّادِقِين‏»،[19] برای این می‌فرماید بگو «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم‏».

 

فاطمه‌صدیقه (سلام‌الله‌علیها)؛ الگوی استقامت

بعد از شهادت پیغمبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چه اتفاقی افتاد؟ خودش این آیه قرآن را خواند که «شما به مسیری برمی‌گردید که اعقابتان برگشتند، امت‌های گذشته خیانت کردند شما هم خیانت کردید». این میان یک نفر مقاومت کرد، ایستاد و استقامت ورزید. شما می‌گویید «السَّلَامُ‏ عَلَيْكِ‏ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ»[20] «صدیقه» نه صرفا با این معنا که فقط پاک و معصوم است. اینکه خیلی به گفتن نیاز ندارد، «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ‏ لِيُذْهِبَ‏ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً».[21] نه، صدیقه؛ «مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ‏ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلا»[22]تکان نمی‌خورد و عوض نمی‌شود، تعدیل نمی‌کند، میل به شیئی از باطل پیدا نمی‌کند، استقامت می‌ورزد و پایدار است. برای همین پیغمبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید «اقتدوا بالزهره»، «به زهره اقتدا کنید»، گفتند یا رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) زهره (سلام‌الله‌علیها) کیست؟ فرمود زهرای‌اطهر (سلام‌الله‌علیها).

می‌گویند بله، به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) اقتدا می‌کنیم چون ایشان مکارم اخلاق است و در همه‌چیز بسیار شبیه پیغمبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود پس ما هم باید شبیه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)، انسان اخلاقی باشیم. ظلم نکن، جنایت نکن، فقط این نیست. تا قیامت هم آدم اخلاقی‌ای باشی، آدم خوب و پاک و پاکیزه و اتوکشیده دینی باشی اما در مبارزه برای دین، استقامت نورزی دنبال زهرا (سلام‌الله‌علیها) نرفتی و به او اقتدا نکردی.

 

نماز؛ تجدید میثاق اطاعت‌پذیری

چند کلامی درباره نماز بگویم. سنتی در جبهه بود. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا بود و بعد از آن، گردان‌ها را به خط می‌کردند و همه باید با لباس‌های تنظیم و پوتین‌های مرتب می‌آمدند. اگر منطقه‌ای بودیم که احساس خطر بیشتری می‌شد باید مسلح می‌رفتیم، و اگر احساس خطری نمی‌شد برداشتن سلاح لازم نبود دو کوهه نمی‌گفتند با لباس بیایید مگر اینکه نزدیک عملیات باشد؛ اما در کردستان به دلیل جنگ‌های چریکی، هر لحظه ممکن بود عازم عملیات بشوی، صبح‌گاه هم که به خط می‌شدیم باید با تمام تجهیزات به خط می‌شدیم. صبح به صبح باید با سلاح و مهمات به خط می‌شدی. آنجا چه کار می‌کردی؟ خودت را عرضه می‌کردی و آمادگی‌ات را نشان می‌دادی. خیلی مؤثر بود، صبح‌گاه در فعالیت روزانه مؤثر بود، اول وقت، گفتی به فرمان هستی، تمام شد، تا آخر وقت باید گوش بدهی. حواست را جمع کن کجا هستی، اینجا مهمانی نیامدی، آمدی جنگ، هر چه فرمانده به تو بگوید همان است. یعنی آن برنامه صبح‌گاه شما را در اطاعت‌پذیری از فرمانده خودت، پایدار نگه می‌داشت، آن هم با معیارهایی که جبهه جنگ ما بر اساس آن معیارها می‌جنگد.

خدا روح شهید گلستانی را شاد کند، در دوکوهه چقدر قشنگ می‌خواند «اللهم اجعل صباحنا صباح الابرار، ولا تجعل صباحنا صباح الاشرار، اللهم اجعل صباحنا صباح الخیر و السعاده، ولا تجعل صباحنا صباح الشر و الشقاوه»، می‌خواند و گریه می‌کرد و می‌سوخت. نماز، مثل این صبح‌گاه می‌ماند منتها نه یکبار در طول روز، پنج مرتبه در روز برای واجب، غیر واجبش را کاری ندارم. اولش هم که تکبیر گفتی، بعد از حمد و سپاس خدا و بعد از اظهار ارادت و بندگی، به خدا می‌گویی «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم‏»، «مرا نگهدار»، مرا نگهدار در «صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّين‏».

 

قانون الهی؛ شکست و پیروزی دست‌به‌دست می‌شود

ضمن آیاتی که با هم خواندیم پیغمبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) درباره وقایع بعد از رحلت خودشان می‌گویند. دو سه آیه عقب‌تر، آیات در ارتباط با قصه جنگ احد است. «إِنْ يَمْسَسْكُمْ‏ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُه‏»[23] شکست خوردی؟ تقصیر خودت بوده که شکست خوردی، میدان را خالی کردی. شکست خوردی، چرا بُریدی؟ چرا به خدا بدبین شدی؟ جنگ بدر را پُشت سر گذاشتند و اینجا شکست خورند و می‌گویند خدا کمک نکرد! چرا به خدا بدبین می‌شوی؟ اینجا خدا آیه نازل می‌کند و می‌فرماید اینجا شما به مشکل خوردید، تلفات و شهید زیاد دادید، مجروح زیاد دادید، پیغمبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مجروح شد، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) زخم‌های زیادی برداشت. شما تلفات دادید و آسیب دیدید؟ دشمنِ شما هم در جنگ بدر آسیب دید، بله این قانون من است. خدایا تو با ما هستی یا با آنها هستی؟ من خدای عالم هستم، از تو، کشته و زخمی می‌گیرم، دچار آسیبت می‌کنم برای دلایلی، او را دچار آسیب می‌کنم برای دلایل دیگری. او را دچار آسیب می‌کنم برای اینکه نابودش کنم، تو را دچار آسیب می‌کنم برای اینکه تو را احیا کنم، برای اینکه پاداش و مقام تو را بالا ببرم. «إِنْ يَمْسَسْكُمْ‏ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُه‏»، «شما هم باختید آنها هم باختند، شما هم زخم برداشتید و آنها هم زخم برداشتند». «وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ»،[24] این قانون من است، من می‌گردانم، یک روز شما سَر هستید یک روز آنها.

خدایا قربانت بروم مقداری از آیات بهشت و بشارت و ... بگو تا بهانه و دلخوشی‌ای برای استقامت‌ورزیدن داشته باشیم. نه‌خیر، من سر شما کلاه نمی‌گذارم، یک سری از قواعد هستی را می‌گویم تا برای شکست، گرسنگی و تحریم آماده باشی. گمان می‌کنید همین که انقلاب کردید و پیروز شدید کار تمام است و من نمی‌گذارم آمریکایی‌ها در تحریم‌هایشان موفق بشوند؟! می‌گذارم و موفقشان هم می‌کنم، بله، من دارم اداره می‌کنم، به تو می‌گویم مبارزه کن. تو مبارزه‌ات را بکن، خدا مسئله را هدایت می‌کند. «وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ»،  یعنی من یک روز دست تو را پُر می‌کنم یک روز دست دشمن تو را. با توجه به این قاعده می‌شود فهمید چه کسی مستقیم است، چه کسی استقامت می‌ورزد. گوش بده، شنیدن را کنار بگذار، و به آیه قرآن دل بده. یک مثال سطح پایین بزنم، جوانی ازدواج می‌کند، بلافاصله مشکلات پیدا می‌کند و به محضر امام‌رضا (علیه‌السلام) نمی‌رود. جریان را می‌پرسم، می‌گوید «من خانمم را از امام‌رضا (علیه‌السلام) گرفتم الآن به مشکل خوردم، من دیگر حرم نمی‌روم!». امام‌رضا (علیه‌السلام) می‌تواند قاعده هستی را عوض کند؟ خدا گفته است من در زندگی امتحان و ابتلا دارم، من تو را می‌پیچانم «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ‏ الْخَوْفِ‏ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات‏».[25] آخرش هم می‌فرماید «وَ بَشِّرِ الصَّابِرين‏»،[26] من می‌خواهم استقامت تو را امتحان کنم.

مشکل را متوجه امام‌رضا (علیه‌السلام) می‌داند و می‌گوید «نه، می‌خواستند حال مرا بگیرند!» وارد جزئیات نشوم، چون خیلی از ما اینجاها دامن‌هایمان گیر است. خدا می‌گوید «در اوج، در کلان، در اداره جامعه جهانی من این کار را می‌کنم» حالا تو انتظار داری در زندگی روزمره‌ات این اتفاق نیفتد؟ بایست و سست نشو. تا جوان است، عشق‌ او را به هیئت و دستگاه امام‌حسین (علیه‌السلام) می‌کشاند، کمی که پا به سن می‌گذارد و با مشکلات مواجه می‌شود و در ِ خانه امام‌حسین (علیه‌السلام) می‌رود و جواب نمی‌گیرد، می‌گوید ماه محرم سراغ امام‌حسین (علیه‌السلام) می‌روم. پس آن عشق چه شد؟ پَر، دیگر منافع من اقتضا نمی‌کند، من به آقا گفتم این کار را بکن چرا نکرده است؟! آن وقت مجبور می‌شویم مجلس‌هایمان را دو دستی تقدیم کنیم به کسانی که در هیئت‌ها با عشق جوان‌ها بازی می‌کنند. بعد هم می‌بینی بخش عظیمی از جریان هیئت‌های کشور به سمت سبک و مداحی و خواندن و هنرپروری می‌رود، اینها باید باشد ولی این بخشی از آن است. آن بخش دیگرش چه می‌شود؟ می‌بینیم حاج‌آقا، منبر رفته‌است، قال الصادق و قال الباقر و آیه قرآن؛ بدبختی بیشتر این است که بعضی از حاج‌آقاهای منبری هم سراغ همان خطی که مداح دنبال می کند می‌روند، فقط احساسات و عواطف اهل هیئت را تحریک می‌کند. نمی‌خواهد او را به این وسیله که بگویی همه چیز خوب است جذب کنی، به او بگو که چیزهایی هم بد است. خدای متعال هم تو را گرفتار می‌کند و  هم راه را صاف می‌کند.

نه، همه چیز تو درست می‌شود، یعنی چی همه چیز تو درست می‌شود؟ چرا وعده و وعید می‌دهی؟ همین پس‌فردا در مشکلات می‌افتد و می‌گوید من که هیئتی هستم، من چرا؟! هیئت را می‌بوسد و می‌گذارد کنار! واقعیت را به او بگو. می‌گوید «چیست؟در جنگ احد باختی بُریدی»؟ «وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ»، «یک روز دست توست و یک روز دست دشمن توست». آن روزی هم که دست دشمن توست باز من پای کار هستم، نترس. آیه قبلی‌اش را بخوانم، «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين‏»،[27] چرا سست می‌شوی؟ چرا تو را غم برمی‌دارد؟ یک شکست خوردی و به مشکل خوردی چرا بُریدی و گوشه‌نشین شدی؟ اگر راست می‌گویی و مؤمن هستی، بایست. بعد هم می‌فرماید شما در جنگ بدر بردید اینها هم در جنگ احد بردند، حالا چیست؟ قرآن عجیب گوهر بی‌مانندی است، اگر این آیات نبود ما از کجا می خواستیم بفهمیم سِرّ شکست جنگ احد چیست. شاید بگوییم سنگر را خالی کردند، بله سنگر را خالی کردند، خب مگر خدا نبود؟ خدا می‌توانست کاری کند که سنگر را خالی نکنند، آیا نمی‌توانست؟

در جنگ خودمان، من به چشم خودم دیدم، ما چیزی نبودیم خدا درستش کرد. یک جاهایی هم درست نکرد، ساعت دو نصف شب پیاده‌روی شروع شد تا دو بعد از ظهر، 35ـ40 کیلومتر با جنگ پیش رفتیم، مدام می‌جنگیدیم و جلو می‌رفتیم، تا همین جزیره مجنون. ناگهان دستور آمد فرار، عقب‌نشینی، برگردید. بیت‌المقدس هفت، دوازده ساعت را سه ساعته آمدیم عقب. خدا نمی‌توانست کاری کند که نشود؟ می‌توانست ولی نکرد. حواستان را جمع کنید، خدا در برنامه تربیتی خودش خیلی جدی است، از تربیتش دست برنمی‌دارد. معلم کمی تلاش می‌کند دانش‌آموزش بالا بیاید، اگر نیاید رهایش می‌کند؛ اما خدا تا آخرین لحظه زندگی، تو را بالا و پایین می‌کند تا درست شوی. می‌فرماید «وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ»، بعدش را گوش بدهید «وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ»[28] برای اینکه معلوم بشود چه کسی ایمان دارد، در پیروزی مؤمن باشی، هنر نکردی. بگذار تو را تحریم اقتصادی بکنند، همه‌جوره تو را تحریم کنند تا ببینم چه کسی پای انقلاب می‌ایستد و چه کسی دستش را بالا می‌برد و می‌گوید، صلح.

بله وقتی همه با تو همراه باشند، همین که اجلاس سران عدم تعهدها را برگزار کنی 120 کشور می‌آیند ایران. درحالی‌که وزیر خارجه آمریکا، زمان ِکلینتون، سالها قبل از تشکیل داعش ـ برای خودش ابرقدرتی بوده ـ باید به کشورهای اروپایی برود تا از آنها قول و قرار بگیرد اگر یک روز داعش اعلام موجودیت کرد از طرف آنها به رسمیت شناخته شود. بعضی‌ها اینگونه هستند، همین که یک پیروزی می‌بینند، همین که موشکی هوا می‌رود، یک نانو، یک پیروزی‌ای رخ می‌دهد آنقدر حزب‌اللهی قشنگی می‌شود، روحیه پیدا می‌کند و ولایی می‌شود، از رهبر می‌گوید، نسبت به آمریکا گارد می‌گیرد که می‌زنیم و می‌کشیم. همین که کمی شکست می‌خورد سست می‌شود. می‌ترسم نمونه بگویم و با بعضی از سیستمداران دعوایتان بشود، خودتان مصادیقش را پیدا کنید. دیروز خانم وندی شرمن چه گفت؟ دوست دارم حرف‌هایش را برای شما بخوانم. می‌گوید تمام تحریم‌های حقوق بشری، تحریم‌های بی‌ثبات‌سازیِ خاورمیانه، تحریم‌های حمایت از تروریسم، برای یک زمان بسیار بسیار طولانی علیه ایران باقی می‌ماند، این معاون وزیر امور خارجه آمریکاست. این همان خانمی است که در جریان همین مذاکرات به شما گفت ذاتاً دروغگو هستید. در تاریخ انقلاب نشنیدم کسی اینقدر راحت به خاک و ذات و ژن ملت ایران اهانت کند، بگوید اینها ژنشان مکر و فریب است. زنِ خیلی بی‌چشم و رویی است، از آن موقع که این اهانت را کرده، چند بار خواستم بروم ببینم این چیست و کیست و کجا بوده. جان کری، وقتی چند تا حرف زد ما رفتیم درآوردیم که این چیست و کیست، پرونده‌اش را دیدیم که چقدر کثیف است. یعنی از آن به بعد وقتی می‌گویند جان کری این را گفته است من اصلاً مورمورم می‌شود. بروید در اینترنت بخوانید که این آدم شخصاً چه آدمی است. باید بگوییم واحد خانم‌ها درباره وندی شرمن مطالعه کند.

حالا امروز آقای رئیس جمهور با این ایتالیایی صحبت می‌کنند و می‌گوید تمام تحریم‌ها باید برداشته بشود. دوازده سال است دارید مذاکره می‌کنید، دشمن، یک‌قدم عقب نرفته‌است، به این می‌گویند استقامت. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید «کاش این یارهایی که معاویه دارد را من داشتم»، به شماها باید بگویند «امضوا علی الحق یا امضوا علی حقکم و صدقکم». باید به شما بگویم استقامت بورزید، معاویه را ببینید، چقدر پاکار دارد! باید اینجوری بشود، خیلی چیزها باید بشود آقای روحانی. وقتی می‌زند، بزن؛ گفت ما تحریم می‌کنیم آقا فرمود ما هم تحریم می‌کنیم. موشک جواب موشک یعنی این، بزن. باید و نباید چیست، بزن. برادر من، فکر می‌کنی به حرف تو گوش می‌دهد؟ بزنید، مُردیم بزنید. اینها برای تحقیر جمهوری اسلامی به وندی شرمن می‌گویند این را بگو، به جان کری می‌گویند آن را بگو. جان کری می گوید هنوز معلوم نیست، بازی می‌دهد، وندی شرمن می‌گوید معلوم است تحریم‌ها را برنمی‌داریم. دارد تحقیرت می‌کند، دشمن حق را تحقیر کن.

 

توفیق دشمن؛ محک ایمان و استقامت مجاهدان

خدای متعال می‌فرماید من به دو علت به دشمن تو پیروزی دادم، یکی اینکه ایمان تو محک زده شود، بفهمی چقدر پای کار دین استقامت می‌ورزی یا همینطوری سر نمازت گفتی «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم‏»، دروغگو. دروغ است دیگر، دیدید گدا می‌گوید من ندارم و ... بعد پرونده‌اش درمی‌آید و می‌بینی چه ماشین و خانه‌ای دارد، این اظهار عجز، دروغ است.

دعا می‌کند کاری کن من پایدار باشم، ولی وقتل زمان عمل می‌رسد نمی خواهد پایدار باشد. دین را مسخره کردی؟ تا دشمن غلبه پیدا می‌کند سست می‌شود. به امام فشار می‌آورد که جنگ باید تمام شود، دیگر نمی‌توانیم. می‌بینیم که در پیروزی‌ها عجب سخنرانی‌های خوبی بر علیه آمریکا و صدام و استکبار می‌کنند؛ اما در شکست‌ها و تحریم‌ها سست می‌شود. در طول سی سال انقلاب این‌گونه بوده. لذا این موضع‌گیری‌ها را خیلی جدی نگیرید، سراغ موضع‌گیری خود آقا بروید. در پیروزی هم استکبارستیز است، در تحریم و تهدید و فتنه هم استکبارستیز است، این یعنی استقامت. این آقا اگر رفت سر نماز و گفت «اهدنا الصراط المستقیم» خدا به او می‌گوید «راست می‌گویی باشد من تو را پایدار نگهدار می‌دارم»، تا همین الآن هم با فضلش، ایشان را پایدار نگه داشته‌است. یکی رفت پیش آقا و گفت «آقا خدا به شما صبر بدهد بتوانید دوام بیاورید»، آقا فرمود «خدا صبر داده‌است».

 تاریخ اسلام را بگردید ببینم چند رهبر دینی پیدا می‌کنید ـ ائمه (علیهم‌السلام) را کنار بگذارید، آن بزرگواران که روی سرمان جا دارند ـ مقابل این همه جریانات، سی سال دوام بیاورد. خدا صبر داده‌است. عرض شد خدای متعال به دو دلیل به دشمن پیروزی می‌دهد، یک دلیل اینکه ایمان شما محک زده شود «ویتخذ منکم شهداء» بعد هم وقتی اینگونه آسیب می‌بینید، خدا در قیامت شما را می‌برد ـ اینجایش خیلی خطرناک است، اینجایش به ضرر آنهایی است که سست می‌شوند ـ می‌فرماید «شما را که در شکست، یعنی در غلبه دشمن ِ من، آسیب دیدی در قیامت برمی‌دارم می‌برم». یعنی چه؟ یا علی (علیه‌السلام) تو را برمی‌دارم می‌برم در قیامت و گواه می‌گیرم، همه شما عقب‌نشینی کردید و فرار کردید، پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ماند و علی (علیه‌السلام)، علی (علیه‌السلام) هفتاد زخم برداشت، شاهد یعنی این. خدایا نمی‌شد، اینها پیروز شده بودند. می‌پرسد «چرا علی (علیه‌السلام) ایستاد»؟ لشگر بودید فرار کردید چرا علی ایستاد؟ خدا می‌گوید کسی که می‌ایستد و استقامت می‌ورزد را در قیامت شاهد می‌گیرم.

 

استقامت‌کنندگان؛ شاهدان خدا در قیامت

من با تو کار دارم عزیزم، نَبُر، استقامت کن، تو را در قیامت نشان می‌دهم و می‌گویم پس چرا این ایستاد؟ این فقط بحث سیاسی نیست، تو ریزش کن و بیا پایین. برای انحرافش، ماهواره و شبکه‌های اجتماعی، فضای جامعه و خانواده را دلیل می‌آورد؛ خدا چند نمونه از دل خانواده خراب بیرون می‌کشد. مثل مصطفی صفری‌تبار، سال نود شهید شد، برو وصیت‌نامه‌اش را بخوان، او را به دره جاسوسان می‌برد، او را آنجا به شهادت می‌رسانند. هشت ماه قبل از شهادت، از خودش فیلم‌برداری می‌کند و می‌گوید «دارید یک شهید می‌بینید». قیامت این شهید را جلوی تو نگه می‌دارد و می‌گوید تو گفتی من از رفیقم تأثیر پذیرفتم پس چرا این نپذیرفت؟ تو هم می‌توانستی نپذیری، مشکل، خودت بودی. حاج‌آقا نمی‌شود، شما در جوّهای مذهبی هستید و نمی‌دانید چه خبر است. بگذارید دهانم باز نشود. انحراف‌هایی که در جمع‌های مذهبی وجود دارد بعضا خطرناک‌تر از انحراف‌های بعضی از جاهای دیگر است. از جوّهای مذهبی یکدفعه‌ای حکم سه اعدام می‌آید. گاهی اراذل و اوباش خیابان با چهار ضربه شلّاق کارشان تمام می‌شود، درست می‌شود ولی باید در این قم برای حافظ کل قرآن! برای پنج نفر حکم اعدام بیاید، برای یک نفر سه تا حکم اعدام بیاید!

«وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمين‏».[29] می‌فرماید «فکر نکنی من دوست دارم ظالم را پیروز کنم». خدایا قربان این لحنت بروم، می‌گوید اگر الآن زخم برداشتی، مجروح شدی، شکست خوردی اولا برای این است که ایمان تو معلوم بشود؛ دوم اینکه شاهد باشی، قیامت، تو را نگه دارم و با تو همه عالم را محاکمه کنم و حساب بکشم. می‌فرماید فکر نکنی اگر به دشمن ِ حق توفیق دادم به این خاطر است که دوستش دارم، من دشمن حق را دوست ندارم. تو را کمک می‌کنم چون دوستت دارم؛ اما اگر دشمن موفق می‌شود به دلیل دوست‌داشتن من نیست، به من بدبین نشو.

کسی را می‌شناسی که مثل حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) استقامت بورزد؟ دیشب رفتم پایگاه، تلویزیون روشن بود، عزیزی داشت تحلیل می‌کرد، برداشتی را مطرح می‌کرد، می‌گفت حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) از حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) مظلوم‌تر است. می‌خواستم سرم را به دیوار بکوبم، آقای کارشناس، آقای باسواد، تو می‌دانی فاطمه‌اطهر (سلام‌الله‌علیها) چه کشید؟ فقط چون همسر حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است و همسر زینب‌کبری (سلام‌الله‌علیها)، عبدالله‌بن‌جعفر است؟ این شد دلیل؟ صدیقه‌کبری (سلام‌الله‌علیها)، زجر و مصیبیتی کشید که گفت «الْبُكَاءُ قَاتِلُنا».[30] می‌آیید هیئت،گریه می‌کنید، بعد از هیئت تسلّی داری، با یک جگر ِخوش می‌روی خانه‌ات، اصلاً اشک، تو را سبک می‌کند. فاطمه‌اطهر (سلام‌الله‌علیها) می‌گوید «اشک مرا می‌کشد». جای دیگر می‌گوید «وَ الْكَمَدُ قَاتِلِي‏»[31] «غصه مرا می‌کشد». همسرش، علی (علیه‌السلام) بود؛ اما علی‌ای (علیه‌السلام) که بایستد ببیند همسرش را بزنند. ایمان فاطمه (سلام‌الله‌علیها) مرا ببینید، استقامت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) مرا ببینید، پیغمبر یک جمله فرمود «فاطمه‌جان باید صبر کنی».  

 


[1] . آل عمران، آیة 144.

[2] . بقره، آیة 119.

[3] . احزاب، آیة 46.

[4] . آل عمران، آیة 145.

[5] . آل عمران، آیة 146.

[6] . قاموس قرآن قریشی، ج7، ص226.

[7] . اصول کافی، ج5، ص3.

[8] . همان، ج2، ص51.

[9] . حمد، آیات 5-6.

[10] . همان، آیات 4-5.

[11] . طه، آیة 14.

[12] . حمد، آیات 6-7.

[13] . بحارالانوار، ج30، ص293.

[14] . معانی الاخبار، ص33.

[15] . آل عمران، آیة 146.

[16] . هود، آیة 112.

[17] . بحارالانوار، ج26، ص5.

[18] . الغیبه (للنعمانی).

[19] . توبه، آیة 119.

[20] . زیارت حضرت زهرا (صلی الله علیه و اله)، بحارالانوار، ج97، ص195.

[21] . احزاب، آیة 33.

[22] . احزاب، آیة 23.

[23] . ال عمران، آیة 140.

[24] . همان.

[25] . بقره، آیة 155.

[26] . همان.

[27] . آل عمران، آیة 139.

[28] . آل عمران، آیة 140.

[29] . آل عمران، آیة 140.

[30] . بحارالانوار، ج43، ص176.

[31] . همان، ص175.

پیوندهای مرتبط

نام

پست الکترونیک

* کد امنیتی

تصویر کد امنیتی

* نظر

تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع
با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین
حاج احمد پـنــاهـیــان
زمان:
جمعه ۳۱ فروردین ماه از ساعت ۲۰
(قرائت قرآن، احکام، سخنرانی، عزاداری)
مکان:
مقتل الشهداء‌ فاطمیه
کلیه حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام محفوظ است